بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین والعن علی اعدائهم الی یوم الدین
در مقدمه یادآور شوم بعضی از نکاتی که خدمتتان عرض میکنم احتیاج به شرح و بسط دارد و به خاطر کمی وقت باید در جلسات دیگری طرح بشود و یا توسط خود دوستان دنبال بشود.
نکته اول:
اولین نکته هویت داشتن است. بقاء هر موجودی به هویت داشتن و هویت باوری اوست. اگر موجود هویت خودش را از دست بدهد، کاملاً از بین رفته است.
مثلاً یک بیمار اگر هویت خودش را از دست بدهد هیچ دارویی در بهبود او اثرگذار نیست. اما اگر هویت خودش را بتواند حفظ کند، چه بسا بدون دارو هم به سلامت برسد. درک داشتن هویت خودش یک امر بسیار مهم است.
نکته دوم:
دومین نکته اینکه ما میخواهیم ببینیم هویت جامعه تشیّع به چیست. جامعه تشیّع مقصود ما مادون ائمه و معصومین علیهم السلام است؛ آنها فوق آن چه هستند که ما بخواهیم نسبت به آنها حرف بزنیم. مقصود از جامعه تشیع در این بحث عبارت است از مادون معصومین علیهم السلام.
جامعه تشیع چون یک جامعه انسانی است و «دعامة الانسان العقل»[۱] بر طبق نصوصی که وارد شده است از ائمه اطهار علیهم السلام، لذا هویت یک جامعه تشیع به دو چیز خواهد بود: یکی به عقل، علم، دانش و یکی به عمل ناشی از عقل {إلیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه}[۲] همان طور که انسان دو بال برای رسیدن به سعادت و هدف از خلقت لازم دارد، جامعه تشیع هم این دو بال را لازم دارد؛ یکی علم و دانش و فرهنگ و یکی [هم] عمل.
نکته سوم:
نکته بعد این است که در مواردی هویت یک شخص یا هویت یک جامعه ضعیف میشود و جبران این ضعف هویت جامعه احتیاج دارد به یک حیات؛ باید حیاتی به او داده بشود و دادن حیات به جامعه انسانی در بعضی از موارد حیات عملی باید باشد و حیات علمی در او خیلی سازگار نیست.
من دو تا مثال میزنم، مثلا اگر هویت اقتصادی یک جامعه مختلّ بشود، اینجا دیگر بحثهای تئوری و کلاسیک و دانشگاهی اقتصاد، حلّ مشکل اقتصادی این جامعه را نمیکند. اینجا یک حیات عملی لازم است، یک حرکت عملی لازم است. مثلا از اندوخته و پس اندازی که آن جامعه داشته، آن را بیاورد و در جامعه تزریق کند تا جامعه از این مشکل اقتصادی رها بشود و این نمونهای دارد در تاریخ، در کشور آلمان، در رکود کمپانی بنز، در بعضی از کشورهای اسلامی کشور کویت بعد از حمله عراق – من این ها را فهرستوار میگویم، چون وقت کم است – که این ها اختلال اقتصادی خودشان را به این وسیله از بین بردند.
مثال دوم برایتان میزنم، اگر جامعهای ضعف هویت اخلاقی پیدا کند، در اینجا دیگر بحثهای فلسفه اخلاق و تئوری اخلاق و اینها حلّ مشکل جامعه را نمیکند. اینجا احتیاج به یک حرکت عملی در جامعه است، یعنی عدهای فرهیخته، تأثیرگذارِ در جامعه، اینها باید متخلق باشند به اخلاق حسنه و این اخلاق حسنه را در جامعه بروز بدهند و به عنوان «کونوا دعاة الناس بأعمالکم»[۳] اخلاق آن جامعه عوض بشود. اینجا بحثهای کلاسیک ، اثری نمیکند که بخواهد حلّ مشکل جامعه را بکند.
مثال دیگر میزنم که امروزه الان جامعه ما به آن گرفتار است؛ ضعف هویت حجاب است. الان در حجاب بحثهای تئوری اثرگذار نیست، یک حرکت عملی لازم است. یعنی عدهای فرهیخته، تأثیرگذارِ در جامعه، مورد قبول جامعه، اینها حجاب واقعی داشته باشند و این حجاب را بروز بدهند؛ یعنی حجاب داشته باشند، از دروغ هم حجاب داشته باشند، از غیبت هم حجاب داشته باشند، از تنقیص مردم حجاب داشته باشند. یک چنین حجابی اگر برای یک عده از متخلق به حجاب واقعی در جامعه پیش بیاید، این میشود یک حرکت عملی در جامعه و مشکل حجاب را حل میکند.
نتیجهای که از این بحث سوم میگیرم این است که در بعضی از موارد ضعف هویتی که برای جامعه پیش میآید، احتیاج به حیات دارد و آنی که کارگر است در حلّ مشکل جامعه، حیات عملی است.
نکته چهارم:
این است که یک حرکت عملی ببینیم چگونه است و چگونه باید باشد. اگر حرکت عملی با زیرساخت علمی و فرهنگی باشد، این حرکت مبتلا به آفت نمیشود و الا اثر این حرکت مقطعی است، بلکه در بعضی از موارد در دراز مدت اثر منفی دارد و حتّی به ضدّ اثر و ضدّ ارزش مبتلا میشود. این [را] هم با مطالعه در تاریخ میتوانید به دست بیاورید. حرکتهایی در جوامع بشری و بخصوص در جوامع اسلامی پیدا شده، چون زیرساختهای صحیح و دقیق نداشته، یک اثر مقطعی داشته و ارزش اساسا به ضدّ ارزش تبدیل شده است. لذا اگر بخواهد یک حرکت عملی ثمربخش باشد و مستمر باشد و ادامه داشته باشد، باید زیرساختهای علمی و فرهنگی آن حرکت به نحو صحیح پایهگذاری شده باشد و آن حرکت عملی و حیات عملی بر پایه آن زیرساختهای صحیح انجام بشود.
نکته پنجم:
پنجمین نکته ای که بیان میکنم این است که هویت جامعه تشیع بر طبق بحثی که کردم، مبتنی بر دو رکن اساسی است. از جهت علمی و فرهنگی و جهانبینی، مبتنی بر آموزههای صحیح، متخذ از قرآن و عترت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است. چون ما دو منبع داریم که عصمت آنها برای ما تضمین شده است، یکی قرآن است و یکی اهل بیت علیهم السلام . هر منبع دیگری برای ما عصمت ندارد، محکی ما لازم داریم برای صحت و سقم. اما قرآن و عترت خودشان محکند، دیگر محک لازم ندارند.
و در تعلیم آموزههای قرآن و عترت باز باید از روش خود قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت استفاده کرد. هم علم را باید از آنها گرفت، هم تعلّم را از آنها گرفت، هم تعلیم را از آنها گرفت. چگونه ما آموزههای دینی را به جامعه بیان کنیم؟ و لذا اگر دقت کرده باشید در روایات به این نکته خیلی تأکید شده، مثلاً شبیه به این تعبیر: – من فقط همان تکه عبارتی که مربوط است را میخوانم – «ألا فمن کان من شیعتنا عالماً بعلومنا»[۴] اگر عالم به علوم ما باشد و ایتام آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم در دامن او پرورش پیدا کند، چه خواهد شد. یا در روایت دیگر این طور است: «وإنّ عدوّاً من أعدائنا النواصب یدفعه بما تعلّمه من علومنا أهل البیت»[۵] علوم باید علوم اهلبیت باشد، روش هم باید روش اهل بیت علیهم السلام باشد. البته عرض کردم اینها شرح و بسط میخواهد، الحمد لله همه شما اهل فضل هستید و میشود دنبال بشود.
نکته ششم:
نکته دیگری که باید توجه داشت این است که شاخصترین حرکت عملی برای جامعه تشیع، “تعظیم شعائر” است. حالا چرا؟ به جهاتی:
اول: تعظیم شعائر یک حرکت عملی است. در بحثهای قبل روشن شد که ما در بسیاری از موارد اساسا احتیاج به حرکت عملی داریم، یعنی حرکت علمی کارگشا نیست، بحث تئوریک مشکله جامعه را حل نمیکند. یک حرکت، حرکت علمی است و تعظیم شعائر حرکت عملی است.
دوم: این است که تعظیم شعائر یک حرکت تهاجمی است، یک حرکت تدافعی نیست. این هیئت وقتی که میآید در خیابان، حرف دارد برای گفتن؛ هجوم آورده به کلّ جامعه که من حرف دارم، باید بیایید حرف من را بشنوید که چه میخواهم بگویم؛ مشکل کجاست، دنبال چه دارید میروید؟ حرکت یک حرکت تهاجمی است، تدافعی نیست و میدانید در تاریخ بشریت حرکتهای تهاجمی بوده که مؤثر واقع شده است نه حرکتهای تدافعی و تأکیدی که والد معظّم مدّ ظله بر با شور بودن هیئات مذهبی دارند به همین جهت است؛ هر چه این جهت تهاجمی بیشتر باشد، تأثیرگذاری در جامعهاش بیشتر است.
سوم: این است که تعظیم شعائر مثل هیئات تأثیرگذاری دارد در تمام سطوح جامعه، نه در یک سطح خاص. کتاب تأثیرش در یک سطح خاصی است، در یک افراد خاصی است، روزنامه همچنین، سخنرانیها همچنین، و… اما تعظیم شعائر یک تأثیرگذاری دارد در تمام سطوح جامعه، پیر و جوان شرکت میکنند. شما حتّی مشاهده کردهاید بعضی از جوانان، چه دختر چه پسر، که با بعضی از احکام شرعیه مشکل دارند به مشاهده این هیئات متأثر میشود و منقلب میشود، حتّی مشکلاتش حل میَشود؛ چه بسا اصلا این جوان به مجلس روضه نرود، به مجلس سخنرانی نرود. لذا تعظیم شعائر یک چنین اثری دارد. حتّی شما میبینید طفل در بغل پدر یا مادر هم دارد تأثیر میپذیرد، چیزی دارد یاد میگیرد؛ چه خبر است، چه میگویند اینها؟ چرا اینطور به سر و سینه میزنند؟ مگر چه شده است؟ ببینید، بعضی از کسانی که مطلع به آداب و رسوم ما نیستند از بیگانهها، وقتی که هیئات را میبینند میگویند اینها چرا اینطوری میکنند؟ کیشان مُرده است؟ انسان پدرش هم بمیرد اینطور نمیکند، چه شده؟ این جهت تأثیرگذاریای است که در کلّ سطوح جامعه دارد، در تمام اقشار دارد، در تمام سنین دارد. حتّی نسبت به غیر شیعیان تأثیرگذار است؛ حرکت اربعین را شما دیدهاید، چقدر تأثیرگذار بوده نسبت به ادیان مختلف که با همین حرکت متمایل به حقانیت تشیع شدهاند.
چهارم: این است که اساساً دو چیز است که ارزش هیچ چیز به آن دو چیز نمیرسد و یکی برگشت افرادی است که از خدا برگشتهاند به طرف خالق خود و یکی شناخت امام زمان. همه شما میدانید در آن حدیث شریف که پروردگار متعال میفرماید:
وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى ع حَبِّبْنِی إِلَى خَلْقِی، وَ حَبِّبْ خَلْقِی إِلَیَّ. قَالَ: یَا رَبِّ کَیْفَ أَفْعَلُ قَالَ: ذَکِّرْهُمْ آلَائِی وَ نَعْمَائِی لِیُحِبُّونِی، فَلَئِنْ تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِی، أَوْ ضَالًّا عَنْ فِنَائِی، أَفْضَلُ لَکَ مِنْ عِبَادَةِ مِائَةِ سَنَةٍ بِصِیَامِ نَهَارِهَا وَ قِیَامِ لَیْلِهَا.
قَالَ مُوسَى ع: وَ مَنْ هَذَا الْعَبْدُ الْآبِقُ مِنْکَ قَالَ: الْعَاصِی الْمُتَمَرِّدُ. قَالَ: فَمَنِ الضَّالُّ عَنْ فِنَائِکَ قَالَ: الْجَاهِلُ بِإِمَامِ زَمَانِهِ تُعَرِّفُهُ، وَ الْغَائِبُ عَنْهُ بَعْدَ مَا عَرَفَهُ، الْجَاهِلُ بِشَرِیعَةِ دِینِهِ تُعَرِّفُهُ شَرِیعَتَهُ، وَ مَا یَعْبُدُ بِهِ رَبَّهُ، وَ یَتَوَصَّلُ [بِهِ] إِلَى مَرْضَاتِهِ.
دو عمل است که از صد سال نماز و روزه حضرت موسی بن عمران برتر است. نماز و روزه حضرت موسی بن عمران! کلیم الله! نه نماز و روزه من. بعد که تفسیرش را میپرسد – خلاصهاش را من عرض میکنم – میفرماید: یکی این که عابقی از درگاه ما را به درگاه ما برگردانی و یکی او را آشنا کنی به امام زمانش.
این حقیقت خیلی به صورت ساده، بدون تحمل استدلال، بدون تحمل مناقشه، مناظره، در هیئات اتفاق میافتد. چه بسیار افرادی که در اثر دیدن هیئات توبه کردند و برگشتهاند و در صدد شناخت واقعاً امام زمان خودشان برآمدهاند. لذا تعظیم شعائر، علاوه بر این که یک حرکت عملی است یک چنین آثار و آثار دیگری هم دارد.
چه بسیار رسول ترک ها که ما خبر نداریم، از برکت تعظیم شعائر.
نکته هفتم:
نکته دیگری که میخواهم خدمت شما عرض کنم، بعضی از نمونههای این حرکتهای عملی است در جامعه تشیع. در زمانی که عباسیان آن حکومت ظالمه را بر جامعه اسلامی داشتند و در اثر محو همه آموزههای دینی بودند، حکومت آل بویه که برپا میشود، این حکومت اموری را در جامعه رواج میدهد از آموزههای تشیع، رواج علوم دینی و پایان دادن به وحشیگری و خشونت در جنگ ها و…. اما برای این که این حرکت ماندگار بشود، واین حیات ادامه داشته باشد« آن هم در مقابل ضعفی که در اثر حکومت عباسیان در هویت جامعه تشیع پیدا شده بود. شما مطالعه کنید حکومت عباسیان چه کردند بر عالم تشیع! نه فقط از کشت و کشتار و حذف فیزیکی افراد، از محو علومی که از اهلبیت عصمت و طهارت توسط این عباسیان شده است. از محو تربیت های اخلاقی اهل بیت علیهم السلام و… شما اینها همه را در نظر بگیرید، ببینید چه ضعفی در جامعه تشیع پیدا شد. اینجا به ارشاد علما تعظیم روز عاشورا مطرح میشود، اصلاً یک حیات دوباره به جامعه تشیع روی آورد، جامعه تشیع را دگرگون کرد. مردم اصلا با این عزاداری متوجه شدند که اصل دارند، هویت دارند، میتوانند کارهای اساسی بکنند، میتوانند تأثیرگذار باشند… این یک حرکت عملی بوده برای جبران ضعف هویت جامعه تشیع و ببینید چطور اثر گذاشته است از آن زمان تا به حال؛ روز به روز بر آن اضافه میشود. عاشورای هر سال از سال گذشته بهتر میشود. یک نمونهاش هم اربعین است که مشاهده میکنید.
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید