دانلودکتاب «مزدوران انگلیس» ، ترجمه ای جالب و جدید همراه با توضیحات و پاورقی های مفید و سودمند از خاطرات همفر در کشورهای اسلامی است که شما را با اهداف و نقشه های جاسوسان انگلیس در کشورهای اسلامی آشنا می کند.
با سلام و عرض تبریک بمناسبت روزتاجگذاری اعلی حضرت صاحب الزمان بقیت الله الاعظم ،واسطه غیب و شهود عج الله تعالی فرجه الشریف صلوات الله علیه خدمت همه محبان حضرت ختمی بسیار مجربی رابراتون به عنوان عیدی قرار میدهم
افراد متعدد گفتند قبل از اتمام ختم حاجت گرفتند حتی یکی روز پنجم ختم به حاجت رسیده بود!!البته این به این معنا نیست که هرکی این ختم را انجام بده به حاجت میرسه .خدا زمانی حاجت بنده اش را میده که اولاً به صلاح او باشه براش ضرری نداشته باشه خصوص برای دین و آخرتش و بعد هم اگر اهل تقوا باشه و از گناه دوری کنه اهل رزق حلال باشه . بوده اند کسانیکه این ختم را هم انجام داده اند و به حاجت نرسیدند به همین دلایلی که گفتم.
روش انجام ختم:
از روز یکشنبه شروع کنید و ذکر( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بحق بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ) را روزاول 100 مرتبه روزدوم 200 مرتبه روزسوم300 مرتبه بگوید تا روز چهلم که باید 4000 مرتبه بگوید(یعنی عدد هر روز را ضربدرصد باید کرد تا تعداد بدست بیاد ساده تر بگم : هروز صدتا بیشتر باید بگید) با وضو رو به قبله بگوید. خانم ها درایامی که عذر شرعی دارند هم میتونند انجام بدهند فقط قبل از شروع به ختم دوتا تیمم انجام بدن اولی به نیت بدل از غسل و دومی به نیت بدل از وضو و ختم را شروع کنند.توصیه میکنم حداقل وقتی مشغول این ختم هستید تا میتونید از گناه فاصله بگیرید و هر روز مقداری صدقه به قدر توان تون برای سلامتی امام زمان صلوات الله علیه و دفع بلای غیبت از حضرت بدید خیلی موثره در رواشدن حاجت . گفتند روز بگید ذکر را ولی بعضی گفتند ما این ختم را انجام دادیم و گاهی شبها میگفتیم قبل از نیمه شب شرعی و حاجت هم گرفتیم . بین ختم فاصله بیفته یه روز باطل میشه از اول باید شروع کنید
نکته مهم : وقتی میگن روز بگید یه ختم یا ذکری را یعنی تا قبل از غروب افتاب تمامش کنید . دیگه در مورد زمان و ساعت این ختم سوال نکنید جواب نمیدم . مواظب باشید در زمان ختم ها نمازی ازشما قضا نشه که اگر بشه ختم بی اثر میشه و حاجت روا نخواهید شد و باید از اول شروع کنید!!! طبق گفته مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی رضوان الله تعالی علیه.
اثبات شهادت پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم ابوبکر ، عمر ، عایشه ، حفصه+ اسناد
اثبات شهادت از قرآن:
?وَ ما مُحَمَدٌ إلا رَسُولٌ قَد خَلت مِن قَبلِهِ الرُّسُل أفإن ماتَ أَو قُتِلَ إنقَلَبتُم عَلی أَعقابِکُم وَ مَن یَنقَلِب عَلی عَقِبَیهِ فَلن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً وَ سَیَجزی اللهُ الشاکِرینَ? (آل عمران آیة 144.)
«و محمّد تنها فرستاده ای از جانب خداوند است که فرستادگان دیگری پیش از او گذشته اند. آیا اگر او بمیرد یا (بلکه) کشته شود شما به گذشته خویش (دوران جاهلیت) باز می گردید؟ و هر آن کس به گذشته خویش بازگردد، هرگز به خدا زیانی نمی رساند و خداوند به زودی سپاس گزاران را پاداش خواهد داد».
یکی از مهمترین آیاتی که در مورد شهادت پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله) در روایات و کتاب های تفسیر به آن اشاره شده است، این آیه شریفه است. شأن نزول این آیه شکست مسلمانان در جنگ احد بوده است. در جنگ احد مشرکین شایع کردند رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله به شهادت رسیده است و این موجب نوعی شکست، عقب نشینی و تردید در مسلمانان سست ایمان شد و خداوند این آیه را برای سرزنش آنان فرو فرستاد. هر چند محور سخن در این آیه، انقلاب و ارتداد صحابه رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) بعد از ایشان است، لکن استفاده های دیگری نیز می توان از این آیه نمود.
در علم نحو برای حرف «أو» سه معنا ذکر شده است: 1- عاطفه غیر ناصبه 2- عاطفه ناصبه 3- اضراب.
نوع اول معانی متعددی دارد از جمله: 1- تخییر 2- اباحه 3- شک 4- تقسیم 5- ابهام.
چهار معنای اول در این آیه صحیح نیست ولی نوع پنجم که ابهام است در این آیه احتمال دارد. به این بیان که خداوند می داند پیامبر به شهادت خواهد رسید اما این مطلب را در هاله ای از ابهام قرار می دهد.
ممکن است این ابهام به این دلیل باشد که اگر خداوند تبارک و تعالى صراحتاً اعلام می فرمود که پیامبر به شهادت خواهد رسید، مشرکین و منافقین با اعتماد به صدق کلام خداوند بر انجام این کار سرعت می گرفتند و زودتر برای انجام این کار برنامه ریزی و اقدام می کردند. (2)
نوع دوم هم شرایطی دارد که هیچ یک از آنها در این آیه موجود نیست.
و اما نوع سوم اضراب است که به معنای «بل» می باشد، در این صورت معنای آیه این گونه خواهد شد: «أفإن مات بل قتل» یعنی: «آیا اگر پیامبر بمیرد بلکه کشته شود». این احتمال هم در آیه صحیح به نظر می رسد و «أو» به معنای «بل» در موارد متعددی در قرآن آمده است:
1- ?وَ أرسَلناهُ إلی مِائَةِ ألفٍ أو یَزیدُون. صافات آیة 147)، «و او (یونس علیه السّلام) را به سوی صد هزار نفر بلکه بیشتر فرستادیم».
2- ?ثُمَّ قَسَت قُلُوبُکُم مِن بَعدِ ذلکَ فَهیَ کَالحِجارَةِ أو أشدُّ قَسوَةً. بقره آیة 74) «سپس دل های شما سخت شد، به سختی سنگ ها بلکه سخت تر از آن».
حضرت امام صادق علیه السلام به یکی از اصحابشان فرمودند:
آیا میدانید رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به حالت طبیعی از دنیا رفتند یا شهید و کشته شدند؟؟
بدرستیکه خداوند متعال در سوره آل عمران آیه 144 میفرماید:
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ (ترجمه آیه در اول پیام نوشته شده)
همانا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قبل از شهادت مسموم شدند و آن دو زن عایشه و حفصه حضرت را مسموم کردند. آنان و پدرانشان شرار خلق الله هستند!
( کتاب تفسیر قمی ج 2 ص 376 و تقسیر البرهان ج1 ص 200 و تفسیر عیاشی ج 1 ص 200 و تفسیر صافی فیض کاشانی ج 1 ص 389 و تفسیر نور الثقلین ج 1 ص 401 و بحارالانوار ج 22 ص 516 و غایه المرام و الصراط المستقیم و اغتیال النبی نجاح طایی و الخرایج علامه قطب راوندی و مستدرک سفینه البحار و دیگر کتب معتبر شیعه )
پس از آن که لشکر أسامه از مدینه خارج شد حال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در اثر بیماری سنگین شد و به لشگر أسامه خبر رسید که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حال احتضار است.
روایت شده است عایشه گفته است در کام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، در زمان مریضی ایشان به زور دواء خوراندیم در حالی که او روزه دار بود .
ابن حجر عسقلانی در شرح و توضیح این روایت می نویسد: (قوله لددناه) ای جعلنا فی جانب فمه دواه بغیر اختیاره و هذا هو اللدود. این که گفته (لددنا) یعنی این که ما در دهان آن حضرت بدون این که میل و رغبت داشته باشد (با زور) دوا ریختیم...
الطبقات الکُبری ، ابن سعد ، ج 2 ، ص 235 ، و بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج4، ص1618، ح4118، ح 4189، کتاب المغازی، باب مرض النبی، ج5، ص2159، ح5382، کتاب الطب، دار ابن کثیر، الیمامة، بیروت، 1407ق؛ النیشابوری، مسلم ابن حجاج، صحیح مسلم، ج4، ص1733، ح2213، کتاب السلام، باب کراهة التداوی باللّدود، داراحیاء التراث العربی، بیروت
در دو روایت#بخاری و #مسلم از #عایشه آمده است : ما به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در هنگام بیماری دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید .
من گفتم : ( مسئله ای نیست ) هربیماری از دارو متنفّر است . ( اینجا می توانیم به این موضوع اشاره کنیم که آیا ، علم عایشه از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیشتر بوده است ؟ )
سنن البخاری ، ج 7 ، ص 17 و ج 8 ، ص 40 و سنن مسلم ، ج 7 ، 24 و 194
امّا این سمّ بود که جرعه جرعه به خورد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم دادند در حالی که او نمی خواست بخورد ( البتّه در اثر ضعف شدید نمی توانست مقاومت کند ) پس سمّ وارد بدنش شده و او را کُشت .
عایشه می گوید پس از مسموم شدن پیامبر به من گفت : وای بر آن زن ( عایشه ) اگر می توانست چنین نمی کرد .
الطبقات ، ابن سعد ، ج 2 ، ص 203
این اعترافی است از سوی عایشه به انجام کاری زشت در حق رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم .
در روایت بحارالأنوار آمده است که هر چهار نفر بر #مسموم نمودن آن حضرت همدست شده بودند .
بحارالأنوار ، مجلسی ، ج 22 ، ص 239 و 246 . مقصود از چهار نفر ( ابوبکر ، عمر ، عایشه ، حفصه ) می باشد
پس چون رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بعد از مدتی به هوش آمدند .
فرمودند : چه کسی با من چنین کرده ، این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد .
الطّب النّبوی ، ابن جوزی ، ج 1 ، ص 66 ( در روایات صحیح آمده است که عایشه و حفصه حبشی بودند )
این یک افشاگری از سوی ، رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سمّ می خوراندند مسموم کرده اند .
سمّ حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشی ها متخصّص در سحر و شعبده و انواع سمّ بوده اند . (داستان انتقام گرفتن حبشی ها از سفیر قریش یعنی عمارة بن ولید بن مغیره مؤید نشان گفتار ماست )
در روایتی آمده است :
گفتیم در رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیماری ( ذات الجنب ) می بینیم ، بیایید به او دوا بخورانیم پس خوراندند .
پس چون رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به هوش آمد فرمود : چه کسی این کار را انجام داده مگر من شما را از این کار نهی نکردم و نگفتم که این بیماری بر من مسلّط نمی شود ؟
گفتند : عمویت عبّاس ، زیرا می ترسید شما ذات الجنب گرفته باشید .
معجم ما استعجم ، عبدالله اندلسی ، ص 142
اندکی بعد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : هر کس در خانه است در برابر چشم من باید از این ( لدود ) بخورد بجز عمویم عبّاس که در کنار شما حضور نداشت .
سنن البخاری ، ج 7 ، ص 17 و ج 8 ، ص 40 و سنن مسلم ، ج 7 ، 24 و 194
در روایتی از مجلسی آمده است عایشه و حفصه به او سمّ را نوشاندند .
اما بررسی علامه مجلسی در این روایت به طور واضح موضوع حدیث لدود (داروی گیاهی و تلخ )را روشن می کند . مجلسی در این روایت از دو سمّ برای #شهادت پیامبر بررسی می کند اول سمّی که در جنگ خیبر است و دوم از سمی که در روزهای آخر حیات رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به او نوشاندند .
سمی که حضرت کشت همان سمّ دوم است نه سمّ اول ، زیرا سمّ اول چهار سال قبل از شهادت او در خیبر بوده در حالیکه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سال 11 هجری شهید شده است .
از آن گذشته رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از مسمومیّت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد در حالی که بشر که لقمه اى از آن خورده بود مسموم شد و در اثر همان زهر از دنیا رفت .
بحارالأنوار ، مجلسی ج 22 ص 516
امام حسن علیه السلام به اهل بیت خود فرمودند:
من با سمّ کشته می شوم همان طور که رسول خدا با سمّ به شهادت رسید.منبع اثبات الهداة: ج2ص558.
منبع : http://emamat110.parsiblog.com/Posts/101/
جهت بررسی اسناد شهادت پیامبر بدست عایشه ،حفصه ،ابابکر و عمر در کتب اهل سنت به کتاب( اغتیال النبی )نوشته نجاح طائی همچنین کتاب ( عائشه قاتله الرسول الاعظم ) نوشته ایت الله شیخ محمد جمیل حمود عاملی از مراجع لبنان مراجعه کنید البته به زبان عربی هستند کتابها برای دانلودکتابدوم بهکانال تلگرام زیر برید فایلش هست
منبع کانال تلگرامی darhame_3
#اغتیال_النبی نوشته #نجاح_طائی
جهت اطلاعات بیشتر این لینک را هم خوبه ببینید:
چوپانی در مقام وزارت که امیر شد
بیماریهای روحی روانی بی بازگشت که تبعیت از فرقه احمدالحسن برای جوانان در پی خواهد داشت
100 خصلت از خصوصیات رفتاری پیامبر(صلی الله علیه وآله)
آنچه در. ادامه میآید بیان ۱۰۰ خصلت از خصوصیات رفتاری پیامبر اکرم(ص) است که بازگوکننده بخشی از سلوک فردی و اجتماعی و سبک زندگی آن حضرت میباشد.
بیشک تأسی به سیره و سنت آن حضرت براساس آیهکریمه «و لکم فی رسولالله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در این مطلب به آن اشاره شده، راهگشای مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
۱-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
۴-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
۶-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد.
۸-هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
۹-چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
۱۱-هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
۱۲-چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست.
۱۳-با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
۱۴-در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
۲۰-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.
۲۱-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
۲۲-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
۲۳-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
۲۴-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
۲۶-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
۲۸-هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
۲۹-بیش از همه صله رحم به جا می آورد.
۳۰-به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
۳۱-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر میگفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
۳۴-هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
۳۵-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
۳۶-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
۳۷-هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.
۴۰-بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.
۴۱-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
۴۳-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
۴۵-در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
۴۶-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
۴۷-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
۴۸-هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.
۵۱-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
۵۲-احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.»
۵۳-هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
۵۴-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
۵۵-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
۵۶-غریبان را خیلی مراعات می کرد.
۵۷-با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
۵۸-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
۵۹-چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
۶۰-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .
۶۱-مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی زد.
۶۲-نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت.
۶۳-بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می گرفت.
۶۴-از برای فوت دنیا ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد.
۶۵-از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت
۶۶-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
۶۷-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
۶۸-در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
۶۹-هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد .
۷۰-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
۷۱-روی خاک می نشست و روی خاک غذا می خورد.
۷۲- روی زمین می خوابید.
۷۳-کفش و لباس را خودش وصله می کرد.
۷۴-با دست خودش شیر می دوشید و پای شتر ش را خودش می بست.
۷۵-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد.
۷۶-هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد.
۷۷-اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.
۷۸-چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید.
۷۹-جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
۸۰-در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می کرد.
۸۱-ژولیده مو بودن را کراهت می دانست.
۸۲-همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
۸۳-همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
۸۴-نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
۸۵-ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت.
۸۶-هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
۸۷-اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
۸۸-هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
۸۹-موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
۹۰-در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود.
۹۱-بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید.
۹۲-تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
۹۳-معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
۹۴-در غذا هرگز آروغ نزد.
۹۵-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد.
۹۶-بعد از غذا دستها را می شست و روی خود می کشید.
۹۷-وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
۹۸-از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
۹۹-چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست.
۱۰۰-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.
منابع: کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی
۵۱-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
۵۲-احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.»
۵۳-هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
۵۴-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
۵۵-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
۵۶-غریبان را خیلی مراعات می کرد.
۵۷-با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
۵۸-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
۵۹-چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
۶۰-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .
۶۱-مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی زد.
۶۲-نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت.
۶۳-بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می گرفت.
۶۴-از برای فوت دنیا ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد.
۶۵-از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت
۶۶-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
۶۷-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
۶۸-در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
۶۹-هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد .
۷۰-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
۷۱-روی خاک می نشست و روی خاک غذا می خورد.
۷۲- روی زمین می خوابید.
۷۳-کفش و لباس را خودش وصله می کرد.
۷۴-با دست خودش شیر می دوشید و پای شتر ش را خودش می بست.
۷۵-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد.
۷۶-هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد.
۷۷-اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.
۷۸-چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید.
۷۹-جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
۸۰-در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می کرد.
۸۱-ژولیده مو بودن را کراهت می دانست.
۸۲-همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
۸۳-همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
۸۴-نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
۸۵-ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت.
۸۶-هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
۸۷-اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
۸۸-هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
۸۹-موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
۹۰-در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود.
۹۱-بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید.
۹۲-تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
۹۳-معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
۹۴-در غذا هرگز آروغ نزد.
۹۵-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد.
۹۶-بعد از غذا دستها را می شست و روی خود می کشید.
۹۷-وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
۹۸-از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
۹۹-چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست.
۱۰۰-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.
منابع: کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی
کپی بدون ذکر منبع و درج ادرس وبلاگ شرعا حرام است
با سلام . چرا باید برای تعجیل فرج امام زمان صلوات الله علیه دعا کنیم؟
تاثیر عجیب دعا در حق دیگران
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
اگر شخصی پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند، از عرش ندا میشود؛ برای تو صد هزار برابر مثل او نوشته شده است.
این در حالی است که اگر برای خودش دعا میکرد، فقط به اندازه همان یک دعایش به او داده میشد.
پس
دعای تضمین شدهای که صد هزار برابر آن داده میشود، بهتر است از دعایی
(دعای شخص دعا کننده برای خود) که معلوم نیست مستجاب بشود یا نشود.
من لا یحضره الفقیه جلد ۲، صفحه۲۱۲
حال اگر کسی برای بهترین مخلوق خدا امام زمان علیهالسلام دعا کند چه میشود؟؟
لطفا این کلیپها را دانلود کرده و تماشا کنید :
لینک اول آذرماه سال 96 در یمن چه اتفاقی افتاده با دقت ببینید
لینک دوم هم بسیار تکان دهنده ، تاثیر گذار و البته هشدار دهنده هست حتما ببنید
تاثیر عجیب و قوی دعا برای تعجیل فرج در بخت گشائی و ازدواج
با سلام به همه بزرگوارن خصوص عاشقان امام زمان صلوات الله علیه .کلیپ زیبا و تاثیر گذار اربعین شاهراه ظهور که بیش از یک میلیون و صدهزار دانلود تا حالا داشته در تلگرام را برای دانلود گذاشتم حتما ببینید و منتشر کنید و برای عزیزانتون که زائر کربلا هستند لینکش را بفرستید: لینک دانلود
منبع این کلیپ کانال تلگرامی arbaeenc313 هست حتما برید ببینید کلیپهای بسیار تاثیر گذار و جالبی داره