سلیم بن قیس هلالی(مـ۷۶ق)، در کتابش از سلمان فارسی، مطلبی را نقل میکند
که، بیانگر اتفاقات شب هجوم به بیت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)میباشد، او
مینویسد:
عن سلمان الفارسی رضی الله عنه أنه قال: «…فانطلقوا
فاستأذنوا فقالت فاطمه علیهاالسلام أحرج علیکم أن تدخلوا بیتی بغیر إذن…
ثم نادى عمر حتى أسمع علیا علیهالسلام والله لتخرجن ولتبایعن خلیفه رسول
الله أو لأضرمن علیک بیتک نارا، ألقوا فی عنقه [ای علی] حبلا أسود وحالت
فاطمه علیهاالسلام بین زوجها وبینهم عند باب البیت فضربها قنفذ بالسوط على
عضدها فبقی أثره فی عضدها من ذلک مثل الدملوج من ضرب قنفذ إیاها فأرسل أبو
بکر إلى قنفذ اضربها فألجأها إلى عضاده بیتها فدفعها فکسر ضلعا من جنبها
وألقت جنینا من بطنها فلم تزل صاحبه فراش حتى ماتت من ذلک شهیده صلوات الله
علیها…»[۱]
ترجمه: «[بعد از هجوم به بیت فاطمه زهرا سلام الله
علیها] فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به آنها گفتند: آیا بدون اذن وارد خانه
میشوید؟ …
سپس عمر صدا داد تا علی(علیه السلام) بشنود و گفت: به
خدا سوگند یا باید از خانه خارج شوید و بیعت کنید و یا آنکه خانه را به آتش
میکشم، در این هنگام به گردن علی(علیه السلام) طنابی انداخته و فاطمه
زهرا در کنار درب منزل، بین همسر و بین مهاجمان مانع شد؛ در این هنگام قنفذ
[لعنت الله علیه] با شلاق به بازوی حضرت زهرا زد به طوری که اثر این ضربه
در بازوی حضرت باقی ماند، ابوبکر نیز به قنفذ پیامی فرستاد که، فاطمه را
بزن، پس قنفذ، حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به گوشهای از منزل پرتاب کرد
که استخوان دنده (پهلوی) حضرت در این هجوم شکسته شد و فرزند در شکمش سقط
شد و از این بیماری بهبود نیافت تا از دنیا رفت و به همین جهت ایشان
شهیدهاند…»
به همین مضمون، حضرت علی(علیه السلام) نیز عبارتی دارند که میفرمایند:
عن
علی علیه السلام: «إن سبب إعفاء قنفذ من إغرام عمر له، أنه هو الذی ضرب
فاطمه بالسوط حین جاءت لتحول بینهعلیه السلام وبینهم، فماتت صلوات الله
علیها وإن أثر السوط فی عضدها مثل الدملج.» [۲]
ترجمه: «از علی(علیه
السلام) نقل شده است که فرمودند: سبب معافیت قنفذ از پرداخت مالیات، توسط
عمر، پاداش او در برابر عمل آن شب هجومش بود؛ او کسی بود که فاطمه
زهرا(سلام الله علیها) را با شلاق، هنگامیکه میخواست بین من و آنها حائل
شود، به شدد زد. و فاطمه زهرا(صلوات الله علیها) هنگامی که از دنیا رفت،
آثار آن شلاق بر روی بازویش، همچون بازوبند، وجود داشت.»
اعتبار کتاب سلیم بن قیس هلالی:
اعتبار
کتاب اسرار آل محمد، تالیف عالم بزرگوار، سلیم بن قیس؛ بر هیچ متتبع و اهل
تحقیقی پوشیده نیست. هر چند برخی قصد دارند که اعتبار این کتاب را خدشه
دار کنند، اما در این مساله موفق نبودهاند و دلیل قابل دفاعی را بیان
ننمودند. کتاب سلیم بن قیس، نزد شیعیان اعتبار داشته و دانشمندان شیعه نیز
درباره آن بیاناتی دارند از جمله، جناب نعمانی در کتاب الغبیه خود، صراحتا
میفرمایند: «کتاب سلیم بن قیس، یکی از اصولی است که اهل علم و حاملان حدیث
اهل بیت(علیهم السلام)آن را روایت کردهاند. این کتاب قدیمترین اصل
است.»[۳]
[۱] الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳.
[۲] مأساه الزهراء(علیها السلام)، ج۱، ص۳۱۷. منقول از سلیم بن قیس هلالی: ص۱۳۴.
[۳] ر.ک: الذریعه، ج۲، ص۱۵۲. بحارالانوار، ج۳۰، ص۱۳۳-۱۳۵.
اثبات شهادت پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم ابوبکر ، عمر ، عایشه ، حفصه+ اسناد
اثبات شهادت از قرآن:
?وَ ما مُحَمَدٌ إلا رَسُولٌ قَد خَلت مِن قَبلِهِ الرُّسُل أفإن ماتَ أَو قُتِلَ إنقَلَبتُم عَلی أَعقابِکُم وَ مَن یَنقَلِب عَلی عَقِبَیهِ فَلن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً وَ سَیَجزی اللهُ الشاکِرینَ? (آل عمران آیة 144.)
«و محمّد تنها فرستاده ای از جانب خداوند است که فرستادگان دیگری پیش از او گذشته اند. آیا اگر او بمیرد یا (بلکه) کشته شود شما به گذشته خویش (دوران جاهلیت) باز می گردید؟ و هر آن کس به گذشته خویش بازگردد، هرگز به خدا زیانی نمی رساند و خداوند به زودی سپاس گزاران را پاداش خواهد داد».
یکی از مهمترین آیاتی که در مورد شهادت پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله) در روایات و کتاب های تفسیر به آن اشاره شده است، این آیه شریفه است. شأن نزول این آیه شکست مسلمانان در جنگ احد بوده است. در جنگ احد مشرکین شایع کردند رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله به شهادت رسیده است و این موجب نوعی شکست، عقب نشینی و تردید در مسلمانان سست ایمان شد و خداوند این آیه را برای سرزنش آنان فرو فرستاد. هر چند محور سخن در این آیه، انقلاب و ارتداد صحابه رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) بعد از ایشان است، لکن استفاده های دیگری نیز می توان از این آیه نمود.
در علم نحو برای حرف «أو» سه معنا ذکر شده است: 1- عاطفه غیر ناصبه 2- عاطفه ناصبه 3- اضراب.
نوع اول معانی متعددی دارد از جمله: 1- تخییر 2- اباحه 3- شک 4- تقسیم 5- ابهام.
چهار معنای اول در این آیه صحیح نیست ولی نوع پنجم که ابهام است در این آیه احتمال دارد. به این بیان که خداوند می داند پیامبر به شهادت خواهد رسید اما این مطلب را در هاله ای از ابهام قرار می دهد.
ممکن است این ابهام به این دلیل باشد که اگر خداوند تبارک و تعالى صراحتاً اعلام می فرمود که پیامبر به شهادت خواهد رسید، مشرکین و منافقین با اعتماد به صدق کلام خداوند بر انجام این کار سرعت می گرفتند و زودتر برای انجام این کار برنامه ریزی و اقدام می کردند. (2)
نوع دوم هم شرایطی دارد که هیچ یک از آنها در این آیه موجود نیست.
و اما نوع سوم اضراب است که به معنای «بل» می باشد، در این صورت معنای آیه این گونه خواهد شد: «أفإن مات بل قتل» یعنی: «آیا اگر پیامبر بمیرد بلکه کشته شود». این احتمال هم در آیه صحیح به نظر می رسد و «أو» به معنای «بل» در موارد متعددی در قرآن آمده است:
1- ?وَ أرسَلناهُ إلی مِائَةِ ألفٍ أو یَزیدُون. صافات آیة 147)، «و او (یونس علیه السّلام) را به سوی صد هزار نفر بلکه بیشتر فرستادیم».
2- ?ثُمَّ قَسَت قُلُوبُکُم مِن بَعدِ ذلکَ فَهیَ کَالحِجارَةِ أو أشدُّ قَسوَةً. بقره آیة 74) «سپس دل های شما سخت شد، به سختی سنگ ها بلکه سخت تر از آن».
حضرت امام صادق علیه السلام به یکی از اصحابشان فرمودند:
آیا میدانید رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به حالت طبیعی از دنیا رفتند یا شهید و کشته شدند؟؟
بدرستیکه خداوند متعال در سوره آل عمران آیه 144 میفرماید:
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ (ترجمه آیه در اول پیام نوشته شده)
همانا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قبل از شهادت مسموم شدند و آن دو زن عایشه و حفصه حضرت را مسموم کردند. آنان و پدرانشان شرار خلق الله هستند!
( کتاب تفسیر قمی ج 2 ص 376 و تقسیر البرهان ج1 ص 200 و تفسیر عیاشی ج 1 ص 200 و تفسیر صافی فیض کاشانی ج 1 ص 389 و تفسیر نور الثقلین ج 1 ص 401 و بحارالانوار ج 22 ص 516 و غایه المرام و الصراط المستقیم و اغتیال النبی نجاح طایی و الخرایج علامه قطب راوندی و مستدرک سفینه البحار و دیگر کتب معتبر شیعه )
پس از آن که لشکر أسامه از مدینه خارج شد حال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در اثر بیماری سنگین شد و به لشگر أسامه خبر رسید که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حال احتضار است.
روایت شده است عایشه گفته است در کام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، در زمان مریضی ایشان به زور دواء خوراندیم در حالی که او روزه دار بود .
ابن حجر عسقلانی در شرح و توضیح این روایت می نویسد: (قوله لددناه) ای جعلنا فی جانب فمه دواه بغیر اختیاره و هذا هو اللدود. این که گفته (لددنا) یعنی این که ما در دهان آن حضرت بدون این که میل و رغبت داشته باشد (با زور) دوا ریختیم...
الطبقات الکُبری ، ابن سعد ، ج 2 ، ص 235 ، و بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج4، ص1618، ح4118، ح 4189، کتاب المغازی، باب مرض النبی، ج5، ص2159، ح5382، کتاب الطب، دار ابن کثیر، الیمامة، بیروت، 1407ق؛ النیشابوری، مسلم ابن حجاج، صحیح مسلم، ج4، ص1733، ح2213، کتاب السلام، باب کراهة التداوی باللّدود، داراحیاء التراث العربی، بیروت
در دو روایت#بخاری و #مسلم از #عایشه آمده است : ما به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در هنگام بیماری دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید .
من گفتم : ( مسئله ای نیست ) هربیماری از دارو متنفّر است . ( اینجا می توانیم به این موضوع اشاره کنیم که آیا ، علم عایشه از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیشتر بوده است ؟ )
سنن البخاری ، ج 7 ، ص 17 و ج 8 ، ص 40 و سنن مسلم ، ج 7 ، 24 و 194
امّا این سمّ بود که جرعه جرعه به خورد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم دادند در حالی که او نمی خواست بخورد ( البتّه در اثر ضعف شدید نمی توانست مقاومت کند ) پس سمّ وارد بدنش شده و او را کُشت .
عایشه می گوید پس از مسموم شدن پیامبر به من گفت : وای بر آن زن ( عایشه ) اگر می توانست چنین نمی کرد .
الطبقات ، ابن سعد ، ج 2 ، ص 203
این اعترافی است از سوی عایشه به انجام کاری زشت در حق رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم .
در روایت بحارالأنوار آمده است که هر چهار نفر بر #مسموم نمودن آن حضرت همدست شده بودند .
بحارالأنوار ، مجلسی ، ج 22 ، ص 239 و 246 . مقصود از چهار نفر ( ابوبکر ، عمر ، عایشه ، حفصه ) می باشد
پس چون رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بعد از مدتی به هوش آمدند .
فرمودند : چه کسی با من چنین کرده ، این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد .
الطّب النّبوی ، ابن جوزی ، ج 1 ، ص 66 ( در روایات صحیح آمده است که عایشه و حفصه حبشی بودند )
این یک افشاگری از سوی ، رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سمّ می خوراندند مسموم کرده اند .
سمّ حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشی ها متخصّص در سحر و شعبده و انواع سمّ بوده اند . (داستان انتقام گرفتن حبشی ها از سفیر قریش یعنی عمارة بن ولید بن مغیره مؤید نشان گفتار ماست )
در روایتی آمده است :
گفتیم در رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیماری ( ذات الجنب ) می بینیم ، بیایید به او دوا بخورانیم پس خوراندند .
پس چون رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به هوش آمد فرمود : چه کسی این کار را انجام داده مگر من شما را از این کار نهی نکردم و نگفتم که این بیماری بر من مسلّط نمی شود ؟
گفتند : عمویت عبّاس ، زیرا می ترسید شما ذات الجنب گرفته باشید .
معجم ما استعجم ، عبدالله اندلسی ، ص 142
اندکی بعد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : هر کس در خانه است در برابر چشم من باید از این ( لدود ) بخورد بجز عمویم عبّاس که در کنار شما حضور نداشت .
سنن البخاری ، ج 7 ، ص 17 و ج 8 ، ص 40 و سنن مسلم ، ج 7 ، 24 و 194
در روایتی از مجلسی آمده است عایشه و حفصه به او سمّ را نوشاندند .
اما بررسی علامه مجلسی در این روایت به طور واضح موضوع حدیث لدود (داروی گیاهی و تلخ )را روشن می کند . مجلسی در این روایت از دو سمّ برای #شهادت پیامبر بررسی می کند اول سمّی که در جنگ خیبر است و دوم از سمی که در روزهای آخر حیات رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به او نوشاندند .
سمی که حضرت کشت همان سمّ دوم است نه سمّ اول ، زیرا سمّ اول چهار سال قبل از شهادت او در خیبر بوده در حالیکه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سال 11 هجری شهید شده است .
از آن گذشته رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از مسمومیّت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد در حالی که بشر که لقمه اى از آن خورده بود مسموم شد و در اثر همان زهر از دنیا رفت .
بحارالأنوار ، مجلسی ج 22 ص 516
امام حسن علیه السلام به اهل بیت خود فرمودند:
من با سمّ کشته می شوم همان طور که رسول خدا با سمّ به شهادت رسید.منبع اثبات الهداة: ج2ص558.
منبع : http://emamat110.parsiblog.com/Posts/101/
جهت بررسی اسناد شهادت پیامبر بدست عایشه ،حفصه ،ابابکر و عمر در کتب اهل سنت به کتاب( اغتیال النبی )نوشته نجاح طائی همچنین کتاب ( عائشه قاتله الرسول الاعظم ) نوشته ایت الله شیخ محمد جمیل حمود عاملی از مراجع لبنان مراجعه کنید البته به زبان عربی هستند کتابها برای دانلودکتابدوم بهکانال تلگرام زیر برید فایلش هست
منبع کانال تلگرامی darhame_3
#اغتیال_النبی نوشته #نجاح_طائی
جهت اطلاعات بیشتر این لینک را هم خوبه ببینید:
چوپانی در مقام وزارت که امیر شد
بیماریهای روحی روانی بی بازگشت که تبعیت از فرقه احمدالحسن برای جوانان در پی خواهد داشت
پرسش
گفته
می شود که چگونه می توان باور کرد که زهرا مورد هجوم وشهادت قرار گیرد
اما علی یا حسنین و یا سایر امامان حتی یک بار در طول عمرشان متذکر این
قضیه نشده اند!!
اسناد شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در منابع و کتب شیعه
پاسخ
اهل بیت بارها و بارها متذکر مصائب و شهادت حضرت زهرا شده اند .
1- حضرت امیر آن هنگام که زهرای مرضیه را به خاک می سپرد پیامبر گرامی را مورد خطاب قرار داده و فرمود:
«
به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو در ستم کردن به او دست به
دست هم دادند .سرگذشت دردناک او را بی پرده از او بپرس و خبر این حوادث را
از او بگیر.این حوادث دردناک در زمانی رخ داد که هنوز مدت زیادی از نبودن
تو نگذشته و یادت فراموش نگشته بود»
نهج البلاغه خطبه202
2- باز خود حضرت امیر فرمود:
«
پیامبر به ما نگاه کرد و گریه کرد .از او در مورد علت گریه سوال کردم
فرمود گریه می کنم به خاطر آن ضربتی که بر فرق تو زده می شود و سیلی که بر
زهرا زده می شود»
امالی صدوق ص134
مناقب ال ابی طالب ج2 ص209
3⃣_امام حسین فرمود:
« ای پیامبر خدا در محضر خدا دختر تو مخفیانه دفن می شود و حق او غصب و ارث او تصرف می شود»
الکافی 1 ص459
امالی مفید ص283
4- امام حسن خطاب به مغیره فرمود:
« تو کسی هستی که بر فاطمه دختر پیامبر ضربه وارد کردی که خون از بدنش جاری شد و محسن سقط شد»
الاحتجاج ج1 ص278
5-امام صادق فرمود:
« سبب مرگ زهرا آن بود که قنفذ غلام عمر با دستور عمر، زهرا را با غلاف شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و بیماری شدید پیدا کرد ( وسر انجام به شهادت رسید)»
دلائل الامامه ص134
بحار الانوار ج43 ص170
6-امام رضا از پیامبر گرامی نقل کردند که فرمود:
« پیامبر خطاب به بنی هاشم ( علی و فاطمه و...) فرمود شما پس از من مورد ظلم و ستم واقع می شوید»
عیون الاخبار ج2 ص61
7⃣ _ حضرت علی خطاب به حذیفه کرده و عرضه داشت که پیامبر فرمود:
« قبیح باد امتی که می بینند فرزندان پیامبرشان ( زهرا، حسن ، حسین،) کشته می شوند اما اعتراضی نمی کنند»
الغیبه نعمانی ص70
8_ابن عباس می گوید :
« بر علی وارد شدم و او صحیفه در نزد من باز کرد که در آن کیفیت شهادت حسین و فاطمه و حسن نوشته شده بود و ...علی به گریه افتاد»
بحار الانوار ج28 ص73
9- حضرت علی فرمود:
«
وقتی نزدیک از دنیا رفتن زهرا بود مرا صدا کرد و به من عهد و وصیت خودش را
ابراز داشت و گفت وقتی من از دنیا رفتم مرا شبانه دفن کن و آن دو نفر( ابوبکر و عمر) را آگاه مساز ( به سبب ظلم هایی که آنان در حق من کرده اند)»
بحار الانوار ج43 ص159
10- در روایت دیگر امام صادق فرمود:
« ( به سبب ظلم هایی که ابوبکر و عمر در حق زهرا کردند) او وصیت کرد تا شبانه دفن شود و آن دو مرد اعرابی بر او نماز نخوانند»
بحار الانوار ج43 ص207
علل الشرایع ج1 ص176
11_حضرت علی فرمود:
« فاطمه بر گروهی (به سبب ظلم های آنان) خشمگین بود لذا نمی خواست آنان بر جنازه اش حاضر شوند »
بحار الانوار ج43 ص209
12_امام صادق فرمود:
« عمر با پایش لگدی بر زهرا وارد کرد و محسن را سقط کرد سپس با دستش به زهرا لطمه و سیلی زد»
بحار الانوار ج29 ص192
13_امام کاظم نیز فرمود:
« فاطمه صدیقه ای بود ( که مظلومانه ) به شهادت رسید»
الکافی ج1 ص458
آیا
با وجود این اسناد و سایر اسناد که به آن اشاره نشد جایی برای این باقی می
ماند که بگوییم علی و فرزندانش از شهادت و مصائب فاطمه مرضیه یادی نکرده
اند