ای خدا صبربده درغم بی مادری ام
سخت لبریز شده عاطفه ی دختری ام
مادرم کو که کِشد دست نوازش به سرم
یا مرا هم ببرد یا کند از غم بری ام
خانه داری شده کار من طفل معصوم
نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام
زیر بار غم سنگین تو من می میرم
گر تسلی ندهی یا نکنی دلبری ام
فضه فکر من و فکر حسنین است ولی
من غم خانه نشین دارم و ازخود بری ام
تربت مخفی تو هست همه دلخوشی ام
همه آرامشم این است که من کوثری ام
گل بستر نظرم را به خودش جلب کند
تا زیادم نرود زخم تو ای بستری ام
با نگاه در و دیوار شود پایم سست
پشت در زائر قبر پسر آخری ام
کاشکی رنگ در خانه عوض می گردید
من خودم سوخته از این درخاکستری ام
ای خدا شکر که بابا و برادر دارم
وای ازآن دم که سر نیزه کند سروری ام
زیر خورشید سرت محمل بی سایه رود
تابشی کن که نبینند به بی معجری ام
++++++
گرفته باز دلم در هوای تو مادر
به غیر اشک چه ریزم به پای تو مادر
چرا چو شمع نسوزم چرا که از نظرم
نمیرود به خدا ماجرای تو مادر
مدینه بود و سیاهی ، مدینهبود و عزا
مدینه بود و غم و غصههای تو مادر
ز کوچههای مدینه هنوز میشنوم
در آن غروب دوشنبه صدای تو مادر
مرا میانه آن در هزار مرتبه کشت
صدای نالهی مهدی بیای تو مادر
درآن کشاکش خونین کوچهها ای کاش
مرا عدوی تو میزد به جای تو مادر
کنار قبر تو هر شب دعا کنم روزی
بنا شود حرم با صفای تو مادر
به کار بستهام آخر گره گشایی نیست
مگر که کارگر افتد دعای تو مادر
بیا به خانه که عشقت گناه شد مادر
بیا که شانهی من تکیهگاه شد مادر
قباله فدکت بود و شاد میگفتم
پدر بیا و ببین روبراه شد مادر
ولی چه شد چه بگویم جواب بابا را
که راه آمدنت نیمه راه شد مادر
برای آنکه نگریی کنار نامحرم
تو را زدند و جوابت دو آه شد مادر
فقط از او نه ز دیوار هم کتک خوردی
چهل تن آمده و قتلگاه شد مادر
تمام موی حسن شد سپید آنجا و
تمام کاسه چشمت سیاه شد
گمان کنم اثرپشت دست نامرداست
که راه خانهی مااشتباه شد مادر
شکستهاند غرور مرا در این کوچه
بیا که شانهی من تکیهگاه شد مادر
دوباره روضه کرب و بلا بخوان وبگو
که شعله ور همه خیمهگاه شد مادر
برای غارت ناموس دین قسم خوردند
از آن زمان که حرم بی سپاه شد مادر
رباب بود و به سر نیزه علی میگفت
تمام دل خوشیام یک نگاه شد مادر
منبع: http://kanonemaddahan110.blogfa.com
عکس زیر را برای پروفایل خود درشبکه های اجتماعی قرار بدید