مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

دانلود کتاب کنفرانس دانشمندان بغداد ( گزارش شیعه شدن خواجه نظام الملک و ملکشاه سلجوقی ) ترجمه موتمر علماء بغداد

دانلود کتاب کنفرانس دانشمندان بغداد ( گزارش شیعه شدن خواجه نظام الملک و ملکشاه سلجوقی ) ترجمه موتمر علماء بغداد
کنفرانس دانشمندان بغداد
مشخصات کتاب:
عنوان و نام پدیدآور: کنفرانس دانشمندان بغداد یا ترجمه موتمر علما بغداد/ بقلم هدایت الله مسترحمی جرقویه ای اصفهانی
مشخصات نشر: تهران .
مشخصات ظاهری: ص 160
وضعیت فهرست نویسی: فهرستنویسی قبلی
یادداشت: کتابه نامه به صورت زیرنویس
شماره کتابشناسی ملی: 22246
عناوین اصلی کتاب شامل:
[مقدمه مترجم]؛ [خواجه نظام الملک]؛ [مقدمه مؤلّف]؛ [ورود عالم شیعه]؛ [آیا شیعه کافر است؟]؛ [سؤال ملک از خواجه]؛ [قضیه شیعه و سنی]؛ [باید جلسه تشکیل شود]؛ [شرایط جلسه و افتتاح آن]؛ [عالم بزرگ شیعه و اهل سنت و (معنی شیعه)]؛ [آیا شیعه صحابه را کافر می داند؟]؛ [سبّ و لعن صحابه]؛ [سب و شتم صحابه موجب کفر نیست]؛ [لعن رسول خدا (ص) بر متخلفین لشکر اسامه]؛ [پس چرا معاویه کافر نیست؟]؛ [قرآن در زمان پیغمبر جمع شد]؛ [عقیده شیعه درباره قرآن]؛ [تعیین خلافت خلفاء]؛ [گفتار ابوبکر و عمر]؛ [خلیفه پیغمبر (ص) فقط علی (ع) است]؛ [عقیده به تحریف قرآن]؛ [آیات غرانیق]؛ [اهل سنت می گویند: خدا جسم است]؛ [ابوهریره کذاب و جاعل حدیث]؛ [قرآن محکم و متشابه دارد]؛ [عقیده به ظاهر قرآن]؛ [جبر در اعمال]؛ [پیغمبر در نبوت خود شک داشت؟]؛ [پیغمبر عایشه را به دوش خود گرفت]؛ [معنی «عبس و تولی»]؛ [گفتگو با دانشمند مسیحی، در معنی آیه]؛ [ایمان سه خلیفه]؛ [ابو بکر از اسامه تخلف کرد]؛ [شک عمر در نبوت پیغمبر]؛ [قضیه حدیبیه]؛ [ازدواج عثمان با رقیه و ام کلثوم]؛ [عایشه دشمن سرسخت عثمان بود و رفتار او با صحابه]؛ [ابو ذر غفاری]؛ [اموال عثمان]؛ [شوری برای خلافت عثمان]؛ [عشره مبشره]؛ [گفتار پیغمبر (ص) درباره علی (ع) و مدارک آن از کتابهای اهل سنت 6]؛ [طلحه و زبیر]؛ [آیا صحابه عادل بودند؟]؛ [خلافت خلفاء]؛ [اشتباه در تعیین خلیفه]؛ [خلافت علی (ع)]؛ [موارد تقدم علی (ع)]؛ [ابو بکر گفت: إِنَّ لِی شَیْطَاناً یَعْتَرِینِی !]؛ [عمر رد قول پیغمبر کرد]؛ [متعه و عمره و حج تمتع (مدارک متعه)]؛ [عمر با تحریم متعه ترویج زنا نمود (مدارک آن)]؛ [متعه در زمان رسول خدا (ص)]؛ [حلال محمّد حلال الی …]؛ [زنان فقیر جوان و بیوه]؛ [عمر گفت: متعتان کانتا …]؛ [گفتار شیخ حسن قاسمی]؛ [فتوحات عمر]؛ [فتوحات علی (ع)]؛ [بدر و خیبر و حنین و احد، برز الایمان]؛ [ضربه علی … (مدارک آن)]؛ [اعمال ابوبکر]؛ [قضیه مالک و خالد]؛ [ایمان ابوطالب]؛ [عقیده اهل سنّت درباره ابوطالب]؛ [اشتباه ابوبکر]؛ [اسائه ادب ابوبکر بحضرت زهراء (ع)]؛ [عمر دستور زدن داد (مدارک آن)]؛ [علت شهادت حضرت زهراء (ع)]؛ [ان اللّه یرضی لرضا فاطمه (مدارک آن)]؛ [عمر و ابوبکر نباید نماز بخوانند]؛ [قضیه فدک]؛ [خلفاء پیغمبر دوازده نفر بودند]؛ [اسامی ائمه (ع) (مدارک آن)]؛ [عمر امام زمان (عج)]؛ [پیغمبر بشارت از امام زمان داده]؛ [آیا حفظ عقیده مردم مقدم است؟]؛ [نماز تراویح و بدعتهای عمر]؛ [الصلاه خیر من النوم]؛ [رؤسای مذاهب اهل سنّت]؛ [مذهب جعفری]؛ [تقلید کورکورانه]؛ [من مات و لم یعرف امام زمانه]؛ [ملکشاه اظهار تشیع می نماید]؛ [گفتار نظام الملک درباره تشیع]؛ [بعضی از علما و سران لشکری و کشوری و منشیان اهل تسنن شیعه میشوند]؛ [تصمیم بر شهادت ملکشاه و خواجه نظام الملک]؛ [گفتار مقاتل بن عطیه]؛ پاورقی

در این کتاب مناظرات شیعه و سنی را در برابر شاه سلجوقی که خود از اهل سنت بود و بعد از این مناظرات شیعه شد را میخوانید!!!
کتاب موتمر علماء بغداد با عنوان

 راهی به سوی حقیقت هم ترجمه  و چاپ شده


که فرقی با این کتاب نداره

دانلود فایلPDF


دانلود فایل

epub


دانلود فایل

html


دانلود فایل برای سیستم عامل اندروید

apk


پاسخ به همه شبهات شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)+مناظره با علمای اهل سنت در این موضوع

پاسخ به همه شبهات شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)+مناظره با علمای اهل سنت در این موضوع
 
با سلام منبع مطالب زیر سایت: http://valiasr-aj.com/persian/ میباشد
بسم الله الرحمن الرحیم
 جلسه شصت و نهم  1393/12/09
 
 موضوع درس: بررسی شبهات شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
 
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد لله و الصلاه علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیه الله و اللعن الدائم علی اعداءهم اعداء الله الی یوم لقاء الله.
 
با توجه به اینکه ایام فاطمیه (سلام الله علیها) در پیش است و دوستان برای تبلیغ این ایام در حال آماده شدن هستند، مطالبی در این زمینه تقدیم آقایان می کنیم تا در این ایام مورد استفاده قرار بدهند.
 
در زمینه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ما چند تا سؤال مطرح کردیم و اگر دوستان پیگیر برنامه های شبکه «ولایت» باشند، چه از طریق ماهواره، چه از طریق اینترنت، و چه از طریق تلفن همراه؛ ما با توجه به جلسات متعددی که در این زمینه داشتیم، ده سؤال را در زمینه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) مطرح کردیم و از بینندگان می خواستیم که به این سؤالات پاسخ بدهند.
 
شهادت حضرت زهرا را باید کنار بگذارید!!
 
دوستانی که برای تبلیغ این ایام اعزام می شوند، اگر این ده سؤال را البته باید تلاش بشود که در طرح این مباحث تنش بین شیعه و سنی ایجاد نشود، چون قضیه شهادت حضرت صدیقه طاهره برای خیلی از اهل سنت قابل هزم نیست. فرقی هم نمی کند طرف سنی باشد یا وهابی، همه اینها از طرح قضیه شهادت حضرت زهرا نگران و ناراحت هستند.
 
یکی از بینندگان شبکه «ولایت»، که از برادران اهل سنت مؤدب و معتدل هم هست، دو هفته پیش از کردستان تماس گرفت و بعد از تشکر و قربان صدقه رفتن برای ما، گفت من یک خواهش از شما دارم.
 
گفتم: بفرمائید.
 
گفت: شما در دعای آخر برنامه، وقتی خدا را قسم می دهید به پهلوی شکسته حضرت زهرا، قلب ما اهل سنت شکسته می شود، ما ناراحت می شویم و احساساتمان جریحه دار می شود. این کلام اهل سنت مؤدب و معتدل ماست.
 
بارها توسط برخی از روحانیون افراطی اهل سنت مثل مولوی گرگیج و عبدالحمید و...این مسئله را مطرح کرده اند که اگر جمهوری اسلامی مدعی وحدت میان شیعه و سنی هست، قضیه فاطمیه را باید تعطیل کنند!! باید حذف کنند!! شهادت حضرت زهرا را باید کنار بگذارند!! این مسئله را بارها این آقایان مطرح کرده اند.
 
شهادت حضرت زهرا سند حقانیت شیعه است
 
این سخنان در حالی است که هم مراجع و هم رهبری نظرشان بر این است که قضیه شهادت حضرت زهرا یک اصلی از اصول مذهب شیعه هست و قابل مصالحه با هیچ چیزی نیست. و هیچ منافاتی هم با مسئله «وحدت» ندارد.
 
شهادت حضرت زهرا اتفاقی است که در صدر اسلام افتاده است و سند حقانیت شیعه است و چیزی که به عنوان سند حقانیت شیعه هست مصالحه پذیر نیست و عقب نشینی نسبت به او ظلم در حق شیعه است.
 
اساسی ترین شبهه: تقویم ها قبلاً «وفات» نوشته بودند!!
 
در زمینه مسئله شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبهات زیادی از طرف مقابل مطرح شده است، و یکی از اساسی ترین آن شبهات که امروز مطرح می کنند و دوستان هم که برای تبلیغ این ایام قصد اعزام دارند باید این شبهه را در نظر داشته باشند که قطعاً مورد سؤال قرار خواهند گرفت، این است که قضیه شهادت حضرت زهرا از کشفیات مجلس شورای اسلامی ایران است.
 
در سال 1371 با توجه به دستور آیة الله العظمی وحید خراسانی، روز شهادت حضرت زهرا را به عنوان تعطیل رسمی اعلام کردند، آقایان اهل سنت شروع کردند که بله، قبلاً در تقویم ها «وفات» می نوشتند ولی بعد از سال 71، واژه «شهادت» را به کار بردند. گویا تقویم وحی منزل است و جبرئیل آخر شب بر منجم نازل می شود و می گوید این را «وفات» بنویس، آن را «شهادت» بنویس!! به منجمین ما که وحی نمی شود، حالا به منجمین شما وحی می شود یا نه، ما خبر نداریم!
 
اولاً: تقویم نمی‌تواند ملاک صحت عقیده باشد:
 
این شبهه را ما بارها جواب دادیم و گفتیم که اولاً قبل از انقلاب هم در بعضی از این تقویم هائی که منتسب به آقای منجم زاده بود و به صورت یک دفتر بزرگ چاپ می کردند و مسائل ریزی مثل قمر در عقرب و...را مشخص کرده بود؛ در آن تقویم ها غالباً کلمه «شهادت» می نوشتند.
 
به فرض هم که در تقویم کلمه «وفات» نوشته شده باشد، برای ما که تقویم ملاک نیست. تقویم نویس ها اشتباه کردند، دیگر بالاتر از این که نیست. تقویم که نمى‌تواند ملاک درستى یا نادرستى وقایع و اعتقادات باشد.
 
ثانیاً: کلمه شهادت برای حضرت زهرا در کلام معصومین استعمال شده است:
 
ما روایت صحیح در کتاب کافی داریم از حضرت امام کاظم (سلام الله علیه) که واژه شهادت را به کار برده است:
 
«عَن أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ»
 
امام کاظم فرمودند: همانا فاطمه راستگوی شهیده است.
 
الکافی، الشیخ الکلینی، ج‏1، ص 458، ح 2
 
آقا امام کاظم (سلام الله علیه) در سال 148 هجری به امامت رسیده است و اگر چنانچه این روایت در اوایل امامت حضرت صادر شده باشد، حدود 1250 سال قبل، امام کاظم شهادت حضرت زهرا را مطرح کرده است.
 
آیا از این بهتر و واضح تر!؟ این که دیگر مربوط به سال 71 و رأی مجلس و ...که نیست. روایت کاملاً صریح و شفاف هم هست.
 
مرحوم شیخ مفید متوفای 413هجری، درکتاب فقهی خود «المقنعة» در باب زیات حضرت زهرا این چنین می‌نویسد:
 
«السلام علیک أیتها البتول الشهیدة الطاهرة»
  سلام بر تو ای بتول پاکیزه و شهیده
  المقنعة : ص 459؛ بحارالأنوار ج 97 ص 195
 
این اعلان شهادت توسط شیخ مفید، حدود هزار و اندی سال قبل است، نه سال 71.
  
«جوینی » متوفای 730 هجری، که از علمای اهل سنت، طی روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند که فرمود:
  
ادامه مطلب ...

مناظره امام جواد صلوات الله علیه با یحیی بن اکثم در مورد فضایل خلفا ( ابابکر و عمر )


به نام خدا و با سلام

مناظره حضرت جوادالائمه علیه السلام با یحیی  بن اکثم در مورد فضایل خلفا (  ابابکر و عمر )

مطلب زیر را میتونید درکتاب: سیره پیشوایان، ص542 (نویسنده مهدی پیشوائی) بخوانید

نقل شده است که پس از آنکه مامون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسی که مامون و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آن حضور داشتند، یحیی به امام گفت:

روایت شده است که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام میرساند و میگوید: «من از ابوبکر راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟» نظر شما درباره این حدیث چیست؟ (9)

امام فرمود: ...، ولی کسی که این خبر را نقل میکند باید خبر دیگری را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد.

پیامبر فرمود: «کسانی که بر من دروغ میبندند، بسیار شده اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس به عمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید.»

امام جواد افزود: این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و میدانیم در دلش چه چیز میگذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.» (10)

آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟ ! این عقلا محال است.

یحیی گفت: روایتشده است که: «ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند.»

حضرت فرمود: درباره این حدیث نیز باید دقت شود، چرا که جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهی از آن دو سر نزده است و لحظه ای از دایره اطاعت خدا خارج نشده اند، ولی ابوبکر و عمر مشرک بوده اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده اند، اما اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستی سپری کرده اند، بنابر این محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.

یحیی گفت: همچنین روایتشده است که: «ابو بکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند.» (11) درباره این حدیث چه میگویید؟

حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد، زیرا بهشتیان همگی جوانند و پیری در میان آنان یافت نمیشود (تا ابوبکر و عمر سرور آنان باشند!) این روایت را بنی امیه، در مقابل حدیثی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درباره حسن و حسین -علیهما السلام- نقل شده است که «حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند»، جعل کرده اند.

 

یحیی گفت: روایت شده است که «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.»

حضرت فرمود: این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد صلی الله علیه و آله و سلم و همه انبیا و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور اینها روشن نمیشود ولی با نور عمر روشن میگردد؟!

یحیی اظهار داشت: روایت شده است که «سکینه» به زبان عمر سخن میگوید (عمر هر چه گوید، از جانب ملک و فرشته میگوید.)

حضرت فرمود: ...؛ ولی ابوبکر، با آنکه از عمر افضل است، بالای منبر میگفت: «من شیطانی دارم که مرا منحرف میکند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید».

یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «اگر من به پیامبری مبعوث نمیشدم، حتما عمر مبعوث میشد.» (12)

امام فرمود: کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست تر است، خدا در کتابش فرموده است: «به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... » (13) از این آیه صریحا بر میآید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده اند، چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث میکند که بیشتر عمر خود را با شرک به خدا سپری کرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: «در حالی که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم.»

 

باز یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آنکه گمان بردم که به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است.»، یعنی نبوت از من به آنها منتقل شده است.

 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوت خود شک کند، خداوند میفرماید: «خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانی بر میگزیند.» (14) (بنابر این، با گزینش الهی، دیگر جای شکی برای پیامبر در باب پیامبری خویش وجود ندارد.)

یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر عذاب نازل میشد، کسی جز عمر از آن نجات نمییافت.»

 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا خداوند به پیامبر اسلام فرموده است: «و مادام که تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمیکند و نیز مادام که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند.» (15) بدین ترتیب تا زمانی که پیامبر در میان مردم است و تا زمانی که مسلمانان استغفار میکنند، خداوند آنان را عذاب نمیکند. (16)

مطلب زیر را میتونید درکتاب: سیره پیشوایان، ص542 (نویسنده مهدی پیشوائی) بخوانید

نقل شده است که پس از آنکه مامون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسی که مامون و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آن حضور داشتند، یحییبه امام گفت:

روایت شده است که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام میرساند و میگوید: «من از ابوبکر راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟» نظر شما درباره این حدیث چیست؟ (9)

 

امام فرمود: ...، ولی کسی که این خبر را نقل میکند باید خبر دیگری را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد.

 

پیامبر فرمود: «کسانی که بر من دروغ میبندند، بسیار شدهاند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس به عمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید.»

 

امام جواد افزود: این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و میدانیم در دلش چه چیز میگذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.» (10)

آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟ ! این عقلا محال است.

یحیی گفت: روایتشده است که: «ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند.»

حضرت فرمود: درباره این حدیث نیز باید دقت شود، چرا که جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهی از آن دو سر نزده است و لحظه ای از دایره اطاعت خدا خارج نشده اند، ولی ابوبکر و عمر مشرک بوده اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده اند، اما اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستی سپری کرده اند، بنابر این محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.

 

یحیی گفت: همچنین روایتشده است که: «ابو بکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند.» (11) درباره این حدیث چه میگویید؟

 

حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد، زیرا بهشتیان همگی جوانند و پیری در میان آنان یافت نمیشود (تا ابوبکر و عمر سرور آنان باشند!) این روایت را بنی امیه، در مقابل حدیثی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درباره حسن و حسین -علیهما السلام- نقل شده است که «حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند»، جعل کرده اند. یحیی گفت: روایت شده است که «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.»

حضرت فرمود: این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد صلی الله علیه و آله و سلم و همه انبیا و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور اینها روشن نمیشود ولی با نور عمر روشن میگردد؟!

 

یحیی اظهار داشت: روایت شده است که «سکینه» به زبان عمر سخن میگوید (عمر هر چه گوید، از جانب ملک و فرشته میگوید.)

 

حضرت فرمود: ...؛ ولی ابوبکر، با آنکه از عمر افضل است، بالای منبر میگفت: «من شیطانی دارم که مرا منحرف میکند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید».

 

یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «اگر من به پیامبری مبعوث نمیشدم، حتما عمر مبعوث میشد.» (12)

 

امام فرمود: کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست تر است، خدا در کتابش فرموده است: «به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... » (13) از این آیه صریحا بر میآید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده اند، چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث میکند که بیشتر عمر خود را با شرک به خدا سپری کرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: «در حالی که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم.» باز یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آنکه گمان بردم که به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است.»، یعنی نبوت از من به آنها منتقل شده است.

 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوت خود شک کند، خداوند میفرماید: «خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانی بر میگزیند.» (14) (بنابر این، با گزینش الهی، دیگر جای شکی برای پیامبر در باب پیامبری خویش وجود ندارد.)

یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر عذاب نازل میشد، کسی جز عمر از آن نجات نمییافت.»

 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا خداوند به پیامبر اسلام فرموده است: «و مادام که تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمیکند و نیز مادام که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند.» (15) بدین ترتیب تا زمانی که پیامبر در میان مردم است و تا زمانی که مسلمانان استغفار میکنند، خداوند آنان را عذاب نمیکند. (16)

پی نوشت ها:

9) علامه امینی در کتاب الغدیر (ج 5، ص 321) مینویسد: این حدیث دروغ و از احادیث مجعول محمد بن بابشاذ است.

10) «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید» (سوره ق: 16) .

11) علامه امینی این حدیث را از برساختههای «یحیی بن عنبسة» شمرده و غیر قابل قبول میداند، زیرا یحیی شخصی جاعل حدیث و دغلکار بوده است (الغدیر، ج 5، ص 322) . «ذهبی» نیز «یحیی بن عنبسه» را جاعل حدیث و دغلکار و دروغگو میداند و او را معلوم الحال شمرده و احادیثش را مردود معرفی میکند (میزان الاعتدال، الطبعة الاولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار احیاء الکتب العربیة، 1382 ه. ق، ج 4، ص 400) .

12) علامه امینی ثابت کرده است که راویان این حدیث دروغگو بوده اند (الغدیر، ج 5، ص 312 و 316) .

13) «و اذ اخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح» (سوره احزاب: 7)

14) «الله یصطفی من الملائکة رسلا و من الناس» (سوره حج: 75)

15) «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون» (سوره انفال: 33)

 16) طبرسی، احتجاج، نجف، المطبعة المرتضویة، 1350 ه. ق، ج 2، ص 247-248-مجلسی، بحار الانوار، الطبعة الثانیة، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه. ق، ج 50، ص 80-83-قرشی، سید علی اکبر، خاندان وحی، چاپ اول، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1368 ه. ش، ص 644-647-مقرم، سید عبد الرزاق، نگاهی گذرا بر زندگانی امام جواد-علیه السلام-، ترجمه دکتر پرویز لولاور، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1370 ه. ش، ص 98-100.