مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

عمر بن الخطاب با تازیانه بر پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها و با غلاف شمشیر بر بازویش زد

عمر بن الخطاب با تازیانه بر پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها و با غلاف شمشیر بر بازویش زد...

فَوَثَبَ عُمَرُ غَضْبَانَ فَنَادَى خَالِدَ بْنَ الْوَلِیدِ وَ قُنْفُذاً فَأَمَرَهُمَا أَنْ یَحْمِلَا حَطَباً وَ نَاراً ثُمَّ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابِ عَلِیٍّ صلوات الله علیه وَ فَاطِمَةُ صلوات الله علیها قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَ نَحَلَ جِسْمُهَا فِی وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ افْتَحِ الْبَابَ‏  فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَکَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِیهِ قَالَ افْتَحِی الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ یَا عُمَرُ أَ مَا تَتَّقِی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَیْتِی وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِی فَأَبَى أَنْ یَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَرُ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ صلوات الله علیها وَ صَاحَتْ یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ السَّیْفَ وَ هُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَصَاحَتْ یَا أَبَتَاهْ.

عمر غضبناک از جا جست و خالد بن ولید و قنفذ را صدا زد و به آنان دستور داد تا هیزم و آتش با خود بیاورند سپس براه افتاد تا به در خانه علی علیه السّلام رسید در حالی که حضرت فاطمه علیها السّلام پشت در نشسته بود و سر مبارک را بسته و در رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله جسمش نحیف شده بود‌ عمر پیش آمد و در را زد، و بعد صدا زد ای پسر ابی طالب در را باز کن حضرت زهرا علیها السّلام فرمود ای عمر ما را با تو چه کار است ما را به حال خودمان رها نمی کنی عمر گفت در را باز کن و گر نه خانه را بر سر شما آتش می زنیم فرمود ای عمر از خدای عز و جل نمی ترسی که داخل خانه ام می شوی و بر منزل من هجوم می آوری‌ولی عمر تصمیم بر بازگشت نگرفت و آتش طلب کرد و آن را کنار در شعله ور ساخت بطوری که در آتش گرفت سپس در را فشار داد و در باز شد حضرت زهرا علیها السّلام روبروی عمر در آمد و ناله زد یا ابتاه! یا رسول اللَّه عمر شمشیر را همچنان که در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوی  حضرت زد فاطمه علیها السّلام فریاد زد عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی آن حضرت زد فاطمه علیها السّلام ناله زد یا ابتاه.

منابع:
کتاب سلیم بن قیس الهلالی/ج‏۲/ص۸۶۴.
بحار الأنوار/ج‏۲۸/ص۲۹۹.

اعتراف ابن تیمیه به حمله و هجوم به خانه حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما

اعتراف  ابن تیمیّه به هجوم و حمله به خانه علی علیه السلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

شکّى نیست که هواداران خلیفه، به خانه حضرت زهرا علیها السلام هجوم آوردند و حرمت آن را شکستند. این موضوع از امور مسلّمى است که هیچ شک و شبهه اى در آن راه ندارد و حتّى شخصى مثل ابن تیمیّه نیز در آن تردید نمى کند.


ابن تیمیّه نیز اصل قضیّه را منکر نمى شود، امّا دست به توجیه مى زند و مى گوید: «او به خانه حمله کرد تا ببیند آیا از اموال خداوند که باید تقسیم شود، چیزى در آن جا یافت مى شود که آن را به مسلمانان برساند(!!)»(1).
به راستى، اگر کسى در این امر تردید کند، بدتر از ابن تیمیّه نخواهد بود؟ چنین فردى چگونه مى تواند ادّعا کند که شیعه است یا از فرزندان پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است؟
از ابوبکر روایت کرده اند که پیش از مرگ و در آخرین لحظات زندگى خود گفته است:
من بر چیزى از امور دنیا تأسّف نمى خورم مگر سه کارى که کرده ام و اى کاش نمى کردم، و سه کارى که ترک کرده ام و اى کاش ترک نمى کردم; و اى کاش سه سؤال از رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله پرسیده بودم . . ..
این روایت بسیار مهمّى است و ما تنها به نکاتى از آن ـ که به آن ها نیاز داریم ـ ، اشاره مى کنیم:
«1 ـ وددت أنّی لم أکشف بیت فاطمة عن شیء وإن کانوا قد غلقوه على الحرب.
2 ـ وددت أنّی کنت سألت رسول اللّه لمن هذا الأمر فلا ینازعه أحد»
«1 ـ اى کاش خانه فاطمه را نمى گشودم، اگر چه براى جنگ، آن را بسته بودند.
2 ـ اى کاش از رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله مى پرسیدم که بعد از شما، خلافت از آنِ کیست; تا کسى در آن نزاع نکند».
آیا گمان مى برید که او در این آرزویش صادق بود؟ مگر او در روز غدیر، وقایع دیگر و جایگاه هاى دیگر از زمره نخستین بیعت کنندگان نبود؟!
این آرزوهاى ابوبکر در تاریخ طبرى نیز دیده مى شود; البتّه ابن عبدربّه در العقد الفرید، محدّث بزرگ حافظ امام ابى عبید قاسم بن سلاّم در کتاب الأموال، ذهبى در مروج الذهب، و ابن قُتَیْبَه در الإمامة والسیاسه نیز آن ها را نقل کرده اند(2).
البتّه در این مورد نیز قلم تحریف فعّال بوده است; به کتاب الأموال مراجعه کنید، در آن، به جاى «اى کاش!» آمده است: «اى کاش! چنین و چنان نمى کردم»!
ببینید چطور جمله واقعى را حذف مى کنند و به جاى آن «چنین و چنان» مى گذارند!
آیا با این وضع انتظار دارید حقایق را همان گونه که بوده است، نقل کنند؟ از چه کسى چنین توقّع و انتظارى را دارید؟
آرى، این چنین فریبکارانه، دست به تحریف مى زنند و این گونه سخن مى رانند.

منابع:

(1) منهاج السنة، ج4، ص245.

(2) کتاب الأموال: 131، الإمامه والسیاسه: 1 / 18، تاریخ طبرى: 3 / 430، مروج الذهب: العقد الفرید: 2 / 254.