بنام خدا
خاطره ای از یک مناظره
این
روزها، دیدگانِ دلدادگان حضرت ام الائمه، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از
غم مصیبتی که بر حضرتش رفته است، اشک بار است. نوشتار پیش رو به همین
مناسبت گریزی دارد به معرفی بعضی از ابعاد وجودی حضرت صدیقه کبری که می
تواند در حل منازعات شیعی و سنی، چراغ راهی باشد برای کشف حقیقت.
نیازی
به گفتن ندارد که حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) در نزد شیعه و سنی از
جایگاهی والا و بی بدیلی برخورداند. از شیعه که بگذریم حتی بزرگترین
علمای اهل تسنن همچون فخر رازی، که حتی در امهات معارف دین هم تشکیک کرده
است، در عصمت حضرتش، ذره ای تردید روا نداشته است!
علامه ذو الفنون آیت الله حسن زاده آملی در کتاب هزار و یک نکته، در این باره میگوید:
«
نمی دانم در کجا دیده ام که فخر رازی در هر مساله ای از مبدا تا معاد
تشکیک نموده است و اعتراض کرده است، که او را « امام المشککین » خوانده اند
ولی با این حال در عصمت سیده نساءالعالمین، فاطمه(س) بنت رسول الله، تسلیم
محض بوده است که آن جناب بلامدافع معصومه بوده است و در عصمت و طهارتش جای
شک و تردید نیست»(1)
اگر شیعه و سنی به جایگاه ممتاز حضرت
زهرا(سلام الله علیها) به عنوان میراث دار علم و عصمت نبوت، معترفند که
هستند، پس میتوان در پرتو گفتار و رفتار فاطمی، خورشید حقیقت را از پس
ابرهای تیره و متراکم اختلافات مذهبی مشاهده کرد.
به عنوان نمونه،
در همین راستا، خاطره مناظره ای را در ذیل می آوریم که استاد بهرام پور،
مترجم و مفسر قرآن، در تفسیر نسیم حیات نقل کرده اند:
در یکی از
مناطق کشور در جلسه تفسیری حضور داشتیم، تعدادی از مردان و زنان فرهنگی و
دانشگاهی از اهل سنت نیز در این جلسه تفسیر شرکت می کردند.
زمینه ای فراهم شد تا با چند نفری از آنان گفت و گویی انجام شود، سخن از امامت و رهبری مسلمانان پیش آمد.
به
آن ها گفته شد که در باب ولایت و امامت جامعه مسلمین، روایات و توصیه های
معتبری وجود دارد. در میان ما معروف ترین قضیه در مسأله امامت، واقعه غدیر
خم و حدیث «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ...» است که در میان
شما نیز معروف است و در میان شما اهل سنت، بعد از قرآن معروف ترین سخن در
باب امامت این جمله نبوی است که فرمود:
«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ
یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»; «هر که بمیرد و
امام زمان خود را نشناسد پس به یقین او به مرگ جاهلیت مرده است!» و تشیع هم
این خبر را مثل حدیث غدیر خم به عنوان یک اصل عمل می کند. گفتند: آری چنین
است! و واقعه غدیر خم، برای ما هم در شمار مسلّمات است جز این که توجیهاتی
درباره آن داریم. حال شما از طرح این سؤال چه مقصودی دارید؟
در
پاسخ گفتیم: شما تنها برای این که کسی پیامبر را زیارت کرده و او را دیده و
چند صباحی حضورش را درک کرده، صحابه رسول الله می دانید و قداستی ویژه
برای او و سخنانش قائل می شوید، حال بماند که عقیده بر اصالة العداله صحابه
درست است یا نادرست. از طرفی شما هم مانند ما قبول دارید که فاطمه زهرا
(علیها السلام) فرزند صالح و معصوم پیامبر است و این بالاتر از صحابه بودن
است; به خصوص اگر علاوه بر جهت فرزندی، پیامبر علاقه ویژه ای هم به او
داشته باشد و بگوید او پاره تن من است; هرکه او را آزار دهد مرا آزار داده
و... اکنون بفرمایید این زهرای طاهره آیا با مرگ جاهلیّت از دنیا رفت یا به
مرگ اسلام؟
گفتند این چه سؤالی است که شما مطرح می کنید؟ البته معلوم است که او به مرگ اسلام دنیا را وداع گفته است.
از
آنان پرسیدیم که ایشان طبق تاریخ در زمانی از دنیا رفتند که خلیفه اول بر
سر کار بودند و فاطمه زهرا حاضر نشدند کسی از افراد حکومت وقت به عیادت او
بیایند; پس حالا بگویید او هنگام وفات به امامت چه کسی اقرار کرد و او را
ولیّ خود شناخت؟
پاسخ این است که او در تمام مدت عمر، در کنار پدر
بود و توصیه های حضرت را بر امامت علی (علیه السلام) و نیز آیات متعددی که
در شأن او نازل می شد ناظر و شاهد بود و لذا با اقرار به امامت همسرش علی
(علیه السلام) رحلت کرد.
آن ها به فکر فرو رفتند و یکی از ایشان
گفت: این مطلب مهمی است که باید روی آن بازنگری مجددی کنیم و اگر حقی بر ما
ثابت شود به معتقدات پیشین خود جفا نکنیم و آن را خواهیم پذیرفت و مطلب
مذکور دور از حقیقت نمی نماید و من در نوبت خود آن را می پذیرم.
پی نوشت ها:
1. حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، کلمه 748.
2. بهرام پور، پیمان پارسایی «برگرفته از تفسیر نسیم حیات»، ص93 و94
مناظره با اهل سنت, امام حضرت فاطمه زهرا که بود. بمیرد, مرگ جاهلیت, امام خود را نشناسد
آیت الله وحید خراسانی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بیانیه ای صادر نمود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله وحید خراسانی، متن کامل این بیانات چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض تسلیت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به امام زمان صلوات الله علیه و همه شما
روز شهادت صدیقة کبری (سلام الله علیها) روزی است که امت اسلام باید دین خود را به خاتم انبیاء (صلی الله علیه وآله وسلم) در حدّ مقدور ادا کند.
خداوند متعال به بعثت آن حضرت چراغ هدایتی روشن کرد که اشعة فروزان آن به تلاوت آیات خدا و تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت، بشریت را از حضیض حیوانیت به اعلی مرتبه کمال انسانیت برساند، و ظلمات جهل و کفر و شرک را به نور علم و ایمان و توحید از آفاق انفس محو کند.
(یا أیها النبى إنا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا).
فطرت آدمی را که در جستجوی هدف از خلقت است به معرفت و ایمان به مبدء عالم به منتهای کمال برساند ( وإن إلی ربک المنتهی ) و او را از قید عبودیت ماسوی الله آزاد، و به برکت (قل هو الله احد) به واحدیت و احدیت (الله الصمد) نائل گرداند، و به قواعد دین مبینش مدینة فاضلة انسانیت را بر ارکان مکارم اخلاق و اعمال شایسته بنا کند.
خداوند رئوف رحیم اجر این حیات ابد و سعادت سرمد را که با تحمل (و ما أوذی نبی مثل ما أوذیت) به این امت عنایت کرد، مودّت ذوی القربای آن حضرت قرار داد (قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی).
آنچه مفسرین و محدثین بر آن متفقند آن است که چون این آیه نازل شد، سؤال شد یا رسول الله قرابت تو کیست که مودّت آنها بر ما واجب است؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند آنان.
نزدیکتر از تمام قربی به آن حضرت از جهت نسب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، و از جهت حسب به اتفاق عامه و خاصه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: (فاطمة بضعة منی) او پاره ای از عقل کلّ و خلق عظیم و قلب عالم امکان و تافته بافته از تار و پود وجود سید الاولین و الآخرین است.
علمای عامه و خاصه متفقند که چون آیة مباهله نازل شد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) حسین را در آغوش کشید، و دست حسن را گرفت، و فاطمه پشت سر آن حضرت و علی پشت آن دو. و مردم دانستند که مراد خدا از آیة مباهله چه کسانی هستند، و اسقف نجران گفت: چهره هائی می بینم که اگر دست به دعا بردارند این سرزمین به آتش مشتعل می شود!!! .
اگر کسی جز آن جمع، چنین آبرویی به درگاه خدا داشت ممکن نبود حکیم علی الاطلاق این مقام را در انحصار آن پنج تن قرار دهد.
آن سیدة نساء العالمین که مقامش در راه مباهله، پشت سر خاتم و پیش روی امام أمم بود، در مقام عصمت از خطا و هوا به جایی رسید که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: خداوند به غضب تو غضب می کند و به رضای تو راضی می شود، چنین عصمت کبرائی باید چشم و چراغ اصحاب کساء هنگام مباهله و دعا، و جمع منحصر به فرد نسائنا در کلام خدا باشد.
آن کسی که خداوند علیم حکیم به طفیل وجود او عرش و کرسی و لوح و قلم را آفریده و او را به مقام (ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی فاوحی الی عبده ما اوحی) بار داده با زبانی که (ما ینطق عن الهوی) سه مرتبه فرمود: (فداها ابوها).
عالم طبیعت تاب تحمل اشراق انوار آن آفتاب آسمان عصمت را ندارد. در عرصة قیامت کبری ـ که به مقتضای (وبرزوا لله الواحد القهار) اشعة علم و ایمان و معرفت و عبادت ارواح انبیاء و اولیاء بر عرصة محشر بتابد و به مقتضای (آدم و من دونه تحت لوائی) همگی تحت الشعاع خورشید منظومة وجود در مقام محمودند ـ فاطمه زهرا پیشاپیش عقل کل و ختم رسل باشد، که به روایت عامه و خاصه فرمود: (وأبعث علی البراق خطوها عند أقصی طرفها و تبعث فاطمه أمامی).
محدّثین عامه، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) روایت کرده اند که فرمود: (اول شخص یدخل الجنة فاطمة) اول کسی که قبل از تمام انبیاء و اوصیاء بر بساط قرب خدا قدم می گذارد فاطمة زهراست.
بر در آن بهشتی که منتهی الآمال عباد الله الصالحین من الاولین و الآخرین است، و انبیاء و اوصیاء و اولیاء باید بر آن باب رحمت وارد شوند نوشته است (فاطمة خیرة الله) آن انسیه حورا کسی است که خدا او را اختیار کرده و خلد برین را به نام او مزین کرده، (و ربک یخلق ما یشاء و یختار).
آنچه از مقامات او گفته شد قلیلی بود از کثیری به استناد کتاب الله یا سنة رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) ( ما آتاکم الرسول فخُذوه) که اختصاص به مذهبی ندارد، و هر مسلمانی باید در مقابل کلام خدا و رسول تسلیم باشد، و وظیفه خود را در اقامة شعائر فاطمیه که اظهار مودّت به بضعة الرسول است انجام دهد، و ثمره اش را که رضای خدا و خوشنودی خاتم الانبیاء است که فرمود: (فاطمة شجنَة منی یبسطنی ما یبسطها و یقبضنی ما یقبضها) ببیند.
و در حدیث صحیح، شیخ المحدثین صدوق از علی بن بابویه از علی ابن ابراهیم از ابراهیم بن هاشم از ابن ابی عمیر از ابان بن عثمان از ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: چون روز قیامت شود خداوند اولین و آخرین را در صعید واحد جمع کند، منادی ندا می کند چشمها را بپوشید و سرها را خم کنید تا فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بگذرد و امام (علیه السلام) فرمود: فاطمه می آید بر ناقه ای از ناقه های بهشت، هفتاد هزار ملک او را همراهی می کنند، پیراهن آغشته به خون حسین (علیه السلام) را می گیرد و می گوید: یا رب این پیراهن فرزند من است و تو می دانی با او چه رفتار شد، پس ندا از نزد خداوند عزوجل می آید یا فاطمه برای توست نزد من رضایت تو.
این روایت ـ که با صحت سند مشتمل بر دو شخصیت از اصحاب اجماع است و از زبان کسی است که اسم او نزد اهل آسمان صادق است ـ گویای جاه و جلال فاطمه نزد خداوند متعال است که در هنگامة قیامت کبری یوم (یقوم الناس لرب العالمین) اهل محشر چشم بسته و سر به زیرند تا فاطمه بگذرد.
کسی که میوة درخت وجود او، ثاراللهی است که (بسم الله و بالله و فی سبیل الله) از قلب سید الشهداء (علیه السلام) ریخت و شجره طیبه اسلام را آب حیات بخشید.
کسی که یازده ستاره آسمان امامت از مطلع وجود او پدید آمد، و حکومت توحید و عدل الهی به ظهور آخرین فرزند معصوم او برپا شود، تا ثمره خلقت عالم و آدم و بعثت انبیاء از آدم تا به خاتم به مقتضای (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله) محقق شود سزایش جز این نیست که جزایش رضای مطلق حضرت حق باشد.
در مقابل آن عبادتی که هرگاه با پای ورم کرده در محراب می ایستاد خداوند علی عظیم به عبادت و عبودیت او مباهات می کرد، و در برابر پیکری که در جهاد در راه خدا و ولی خدا هنگام رحلت شبحی از آن باقی مانده بود، و نیمه شب با آه و نالة کودکان دل شکسته رخ در نقاب کشید و قبر گمشده اش داغی بر دل اولیاء خدا گذاشت، شایسته آن است که روز جزا امین وحی با دستی که صحف و توراة و انجیل و زبور و قرآن را از خدا گرفت و به نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و داوود و خاتم انبیاء (علیهم السلام) داد زمام ناقة او را بگیرد.
و در قبه ای که داخل آن عفو الله و خارج آن رحمة الله است بنشیند و لوح محو و اثبات سیئات و حسنات اولین و آخرین در اختیار او باشد، و خداوند علی عظیم تاج (یا فاطمة لک عندی الرضا) بر سر او بگذارد.
شیعیان آن حضرت فرصت را غنیمت شمرند روز شهادتش در اقامه عزا در خانه ها و حسینیه ها و برافراشتن پرچمهای هیئت ها در خیابان و بازارها کوتاهی نکنند تا روز قیامت کبری که مشکل گشائی جز رضای (مالک یوم الدین) نیست، و رضای ذات قدوس او هم رضایت حضرت زهرا است به حسرت ابدی مبتلا نشوند (و انذرهم یوم الحسرة اذ قضی الامر) که می توانستیم برای تسلیت این مصیبت عُظمی به پدرش خاتم انبیاء و شوهرش سید اوصیاء و فرزندانش ائمة هدی و در یک کلمه تحصیل رضای خدا یک قدم بیشتر برداریم و بیشتر مورد رحمتی شویم که امام ششم از خدا خواست: (اللهم ارحم الصرخة التی کانت لنا)
این مقاله باید به وصیت آن حضرت ختم شود:
این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا به آن وصیت کرده وصیت کرده در حالتی که شهادت می دهد که لا اله الا الله و همانا محمد بنده او و فرستاده او است، و همانا جنت حق و نار حق است، و ساعت (قیامت) خواهد آمد و ریبی در آن نیست، و خدا مبعوث می کند کسانی را که در قبرها هستند.
یا علی من فاطمه دختر محمدم خدا مرا به تو تزویج کرد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم تو به من سزاوارتری از غیر من. شب مرا حنوط کن و غسل بده و کفن کن و بر من نماز بخوان و مرا شب دفن کن و به احدی اعلام نکن. تو را به خدا می سپارم و به اولاد من تا روز قیامت سلام مرا برسان).
در جملة آخر مطلبی است که تذکر آن لازم است:
اولاً: با احاطه ای که بما کان و ما یکون داشت خبر داد که تا روز قیامت اولاد او در زمین منتشرند ثانیاً: ختم وصیت به این سلام مسئولیت سنگینی بر دوش تمام فرزندان آن حضرت حتی کسانی که به وسیلة مادر به او منتسبند می گذارد چون به مقتضای کتاب و سنت آنها هم ذریة زهرایند، و آن مسئولیت این است که باید پاسدار حق ضایع شده مادر خود باشند، و هرگز آن دفن شبانه و قبر گمشده را فراموش نکنند، و شب و روز شهادت آن حضرت در سرتاسر زمین هرجا هستند متناسب با عظمت مصیبت جواب سلام مادر خود را بدهند.
و علی الأطائب من أهل بیت محمد و علی صلی الله علیهما و آلهما فلیبک الباکون و ایّاهم فلیندب النادبون
انا لله و انا الیه راجعون
پایان بیانیه.
دانلود گوشه ای از سخنرانی معظم له در فاطمیه سال 1387 بصورت فیلم(مخصوص موبایل)، حجم mb3.16
"جائی از بدنت شکسته شده ؟ اگر استخوان انگشت بشکند ، چه حالی داری ؟ حالا اگر استخوان سینه بشکند !!!
وقتی استخوان سینه بشکند ، نفس نمیشود کشید . نود و پنج روز ، سه روز بعد از پیامبر استخوان سینهاش شکست . نود روز نمیتوانست نفس بکشد . جان داد ، نه یک مردن است ، در هر نفسی جان دادن است .
وقتی آمد کنار بستر پیامبر سنی و شیعه نوشتهاند چه جور آمد . با آن مشیی که مشی پیامبر است با آن حال آمد ، أما وقتی از دنیا رفت ، کان کالخیال . یعنی بدنی نبود شبهی بود .
گفت یا رسول الله خودت از او استخبار کن . خوت از او سؤال کن خواست بگوید :
یا رسول الله آن چه کشید ، به من هم نگفت ، تو خودت از او بپرس که بر او چه گذشت .
وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی .
در این جمله فکر کنید ، حق فاطمیه را ادا کنید .
ای مردم ایران ! ای کسی که رهین بعثت پیامبرید ! چه سنی و چه شیعه ، همه باید اجر رسالت را بدهند .
قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى . الشوری / 23 .
روز سوم جمادی الثانی ، برای این که اجر رسالت داده بشود ، به اقرب خاتم انبیاء اظهار مودت بشود ، باید مملکت یک پارچه یا زهراء بشود .
آن جنازهای که آن گونه زیر خاک رفت ، باید آن روز هر کس دل به علی بن أبی طالب (علیه السلام) دارد آن چه در توان دارد ، انجام دهد .
این وظیفه شعائر فاطمیه است . تضعیف شعائر فاطمیه تضعیف مذهب است . سبک شمردن فاطمیه ، استخاف به امیر المؤمنین (علیه السلام) است . کوتاهی و تقصیر به حق خاتم النبیین (صلی الله علیه وآله وسلّم) است .
خلاصه کلام : صاحب عصر ، ولی وقت و امام زمان ، از شما انتظار دارد که برای آن بازوی ورم کرده ، آن پهلوی شکسته ، آن قبر مخفی و آن جنازه نیمه شب دفن شده ، آن چه در قدرت دارید کار کنید"
چرا امیرمؤمنان (علیه السلام) از همسرش دفاع نکرد؟
چرا با وجود حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا (س) پشت در رفت؟
چرا، بنی هاشم و انصار، از حضرت زهرا (س) دفاع نکردند؟
بی حرمتی به حضرت زهرا(س) و سکوت رسانه های داخلی
سکوت در مقابل سر بریدن شیعیان عراقی توسط آل سعود!!!
اخرین لحظات عمر حضرت زهرا و اخرین وصیت حضرت:
سلمی همسر ابو رافع غلام و یار حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و همچنین أسماء بنت عمیس و عبداللّه بن عبّاس و دیگر بزرگان حکایت کرده اند:
در آن هنگام که حضرت فاطمه زهراء علیها السلام لحظات آخر عمر پر برکت خویش
را سپری می نمود، به اطرافیان خطاب کرد و فرمود: مقداری آب برایم بیاورید.
و چون آب آماده گشت، حضرت بدن خود را شستشو و غسل داد و سپس فرمود: بهترین و تمیزترین لباس های مرا بیاورید.
و وقتی لباس های مورد نظر آن مخدّره مظلومه در کنارش گذارده شد، آن ها را پوشید.
پس از آن دستور داد که رختخواب مرا در وسط اتاق بیندازید؛ و حضرت بعد از
آن با حالت مخصوصی، آرام، آرام وارد اتاق شد و در رختخواب خود، رو به قبله
خوابید و دست خود را زیر سر گذاشت و اظهار نمود:
من در همین لحظات از میان شما خواهم رفت و به سوی پروردگار خویش رحلت می
کنم و از این دنیای فانی راحت می شوم و به میهمانی و ملاقات خداوند رحمان و
همچنین دیدار پدرم رسول خدا می روم.
از شما می خواهم که پس از وفاتم، بدنم را برهنه و عریان نکنید چون که من
خود را شستشو داده و تمیز کرده ام؛ و سپس پارچه ای روی خود کشید. [1] .
و شاید مقصود این بوده باشد که حضرت زهراء علیها السلام، این اوّلین
مظلومه جهان بشریّت، نخواسته است که همسرش، امام علیّ صلوات اللّه علیه از
صدمات و شکنجه های وارده بر بدن نازنینش توسطّ دشمنان دوست و مسلمان نما
آگاه شود و قلب حضرتش غمگین و دلخراش گردد.
-------------------------
پاورقی:
[1] بحارالا نوار: ج 43، ص 172، ح 12، أعیان الشّیعة: ج 1، ص 321.
حالا شده این شهر عزاخانه ی مولا
تو فاطمه ای جلوه ی انوار الهی
تو فاطمه ای بی بدل و لا یتناهی
تو قبله و دلها همه تا کوی تو راهی
عالم شده با نور تو روشن، به نگاهی
زهرایی و دنیا شده در کار تو مبهوت
دنیا نه فقط، عرش، سما، عالم لاهوت
از درک بشر منزلت توست فراتر
تفسیر کند قدر تو را سوره ی کوثر
تو فاطمه ای روح و دل و جان پیمبر
بسته ست به جانِ تو، همه هستی حیدر
جان تو شده بسته به جان علی آری
در یاری او از همگان افضلی آری
حالا شده این شهر عزاخانه ی مولا
آتش زده نمرود به کاشانه ی مولا
در شعله شدی آه تو پروانه ی مولا
ای وای از این حال غریبانه ی مولا
جان تو و جان علی آرام نداری
پهلوت شکسته ولی آرام نداری
مانع شده ای یک تنه از بُردن حیدر
تو در وسط کوچه شدی جوشن حیدر
کی گشت جدا دست تو از دامن حیدر؟
حیران شده از غیرت تو دشمن حیدر
پس دید که با تو نبرَد راه به جایی
وقتی که تو این گونه به سوی علی آیی
بستند کمر آن همه بر کشتنت این بار
در کوچه چهل تن همه آماده ی پیکار
طوفان بلا بود و تو دلخسته و بی یار
شد غرق به خون از غم تو دیده ی مسمار
گفتند که با کشتن تو کار تمام است
گفتی که نه این مرحله آغاز قیام است
با قامت خم دست به دیوار گرفتی
ناگه مدد از حیدر کرار گرفتی
در دست که سر رشته ی پیکار گرفتی
آرامش از آن خصم ستمکار گرفتی
در سینه ی تو آه جگر سوز، علی گفت
چشمان پر از خون تو آن روز علی گفت
برپای نمودی وسط کوچه قیامت
جان دادی و جان ولی ات ماند سلامت
ای خون تو احیاگر اسلام و امامت
آخر به سرانجام رسد اشک مدامت
یک جمعه سحر منتقمت می رسد از راه
بر پرچم او نقش «علیً ولی الله»