مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

در مدح ومرثیه امام هادی صلوات الله علیه

امام هادی علیه السلام

با وجودِ دو دیده ی خیسم
شرم دارم که از تو بنویسم

شرم داریم از تو کم گفتیم
از همه جز تو دم به دم گفتیم

چونکه دیدیم مظهرِ رحمی
فکر کردیم قابلِ فهمی

آنچنانی!چنینی ات کردیم
اسمِ اعظم!زمینی ات کردیم

از تو چون کم سروده ایم اشعار
صد هزاران هزار استغفار

دل خرابیم از تو آبادیست
غرقِ شرکیم حضرتت هادیست

چونکه بر گنبدِ تو مینازیم
دلِ خودرا دوباره میسازیم

کوریِ چشمِ منکرانِ شما
جانِ مایی شما!به جانِ شما!

ای دو عالم فدایِ غربتتان
کم شکسته نگشته حُرمتتان

باز افتاده سینه در تب و تاب
اسمِ اعظم کجا و بزمِ شراب!!!

یک زنازاده، پست و خوار و حقیر
دست برده به قبضه ی شمشیر

ناکسی در کمالِ گمراهی
غافل از اینکه تو یَدُاللّهی

بازهم سینه را پر از تب کن
گریه از جان برایِ زینب کن

شعر از :احمد کاری

امام هادی شعبده بازی که میخواست امام را تحقیر کند با تصویر شیر درنده پشتی کشتند

یکی از نگهبانان #متوکل می گوید: 

مرد شعبده باز یا ساحری را از #هند آورده بودند که کارهای خارق‌العاده انجام می داد.
متوکل که دوست داشت #امام_هادی علیه السلام را خجالت زده کند،
به شعبده باز گفت:«اگر علی بن محمد را سرافکنده کنی هزار دینار خالص به تو می‌دهم.» 
شعبده باز گفت:«دستور بده نان های سبک و نازکی بپزند و در سفره بگذارند و مرا کنار او جای بده.»
سفره گسترده شد. شعبده‌باز کنار پشتی‌ای که عکس شیری بر آن نقش بسته بود نشست.
هنگام غذا امام هادی علیه السلام دست برد که نانی بردارد اما با شعبده آن شخص، نان از زمین به هوا بلند شد. بار دیگر امام خواست نان دیگری بردارد که آن نان هم از سفره بلند شد و همه حضار در مجلس خندیدند. 
در این هنگام امام هادی علیه السلام دست خویش را به پشتی زد و به نقش شیر روی پشتی فرمود:«این مرد را بگیر.» در همان لحظه نقش شیر به صورت شیر درنده ای زنده شد و بیرون پرید و آن مرد را بلعید، آن‌گاه باز سر جای خودش قرار گرفت و مثل سابق به صورت نقشی درآمد.
همگان متحیر شدند. امام هادی علیه السلام برخاست تا از مجلس خارج شود. متوکل گفت:«درخواست می کنم بنشینید، و این مرد را دوباره برگردانید.» 
امام فرمود:
«سوگند به خدا دیگر او را نمی‌بینی، آیا می‌خواستی دشمنان خدا را بر #اولیاء خدا مسلط می کنی؟» 
و از مجلس متوکل خارج شد و از آن مرد شعبده باز دیگر اثری دیده نشد. 
منبع: #بحارالانوار، ج 50، ص 146، شماره 30

امام هادی صلوات الله علیه قبل از اینکه فرد شفا بخواهد بیماری ش را او را شفا داد!!!

غافل مباش که حضرت حجت عج از احوال و حاجات شیعیان خویش به علم الهی اطلاع دارد:

دفع بلاء، رفع عوارض، شفاء امراض و اسقام و قضای حوائج شیعه در غمزه نگاه حضرت غایب عج است:

این مطلب را خوب بفهم که در تمامی شئونات زندگی و گرفتاریها باید احوال خود را به امام زمان عج عرضه، و به او استغاثه، و از او طلب فرج و رخاء و گشایش کرد:

ابو هاشم جعفری میگوید:
یکی از اهالی سامراء دچار بیماری و برص شد، و زندگی به او بسیار سخت شد، پس روزی در نزد علی فهری از حالش شکایت کرد، و او نیز گفت:
لو تعرضت یوما لأبی الحسن علی بن محمد بن الرضا علیهم السلام فسألته أن یدعو لک لرجوت أن یزول عنک:
ترجمه:
مشکلت را برای حضرت ابوالحسن علی بن محمد بن الرضا علیهم السلام تعریف کن، و به حضرت استغاثه کن، و از حضرت بخواه که برای تو دعا کند تا بیماری و مشکلات تو حل شود
پس یک روز بر سر راه امام هادی علیه السلام وقتی از منزل متوکل برمیگشت به انتظارش نشست، و وقتی حضرت را دید بلند شد و بسوی حضرت رفت تا به حضرت استغاثه کند اما حضرت تا او را دید فرمودند:
تنح عافاک الله وأشار إلیه بیده تنح عافاک الله تنح عافاک الله ثلاث مرات:

ترجمه: باز گرد که خدا به تو عافیت را عطا میکند، و با دست خود اشاره فرمودند که باز گرد که خداوند تو را عافیت میبخشد، و سه بار فرمودند برگرد خداوند به تو عافیت عطا میکند.
پس آن مرد بازگشت و فهری را ملاقات کرد و از حالش به او خبر داد و فهری به او گرفت:
قد دعا لک قبل أن تسأل فامض فإنک ستعافى:
ترجمه:
حضرت برای تو دعا فرمودند حتی قبل از اینکه به حضرتش نزدیک شوی و حاجت خود را به او عرضه کنی پس خیالت راحت که شفاء گرفته ای!
پس آن مرد بسوی منزلش بازگشت و شب خوابید و وقتی صبح بیدار شد اثری از ان بیماری در بدن او نبود

مصادر:
الثاقب فی المناقب - ابن حمزة الطوسی - الصفحة ٥٥٤.
رائج والجرائح - قطب الدین الراوندی - ج ١ - الصفحة ٣٩٩
بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج ٥٠ - الصفحة ١٤٧.
قادتنا کیف نعرفهم - آیة الله العظمى السید محمد هادی الحسینی المیلانی - ج ٤ - الصفحة ٣٢٨

امام هادی و فرستادن نایب برای دعا کردن در کربلا برای شفا بیماری

ابو هاشم جعفری می‌گوید:
وقتی حضرت ابو الحسن امام هادی علیه السّلام بیمار شده بود، از پی من و محمّد بن حمزه فرستاد ولی محمّد بن حمزه از من جلوتر خدمت مولا رسیده بود.
او گفت: امام علیه السّلام پیوسته می‌فرمود: یک نفر را به کربلا بفرستید برایم دعا کند.
من به محمّد گفتم: می‌خواستی بگویی من به کربلا می‌روم! بعد خودم خدمت آن جناب رسیده عرض کردم: آقا! اجازه می‌فرمایید من به کربلا مشرف شوم؟
فرمود: در این مورد باید دقت کنی که مأمورین متوجه تو نشوند و برایت ناراحتی فراهم نگردد. آنگاه فرمود: محمّد قابل اعتماد نیست زیرا او خلوصی در تشیعش ندارد و من نمی خواهم او این امر را بفهمد.
گفت: من این حرف را برای علی بن بلال نقل کردم؛ او گفت: به کربلا چه احتیاجی دارد؟ او خودش دارای شرافت کربلاست! بعد من خدمت امام علیه السّلام رسیدم موقعی که خواستم از جا حرکت کنم فرمود: بنشین! وقتی دیدم آن جناب با من ملاطفت کرد، سخن علی بن بلال را برایش نقل کردم، فرمود: می‌خواستی به او بگویی: رسول خدا صلی الله علیه و آله خانه کعبه را طواف می‌کرد و حجر الاسود را می‌بوسید با اینکه احترام پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمن، بیشتر از خانه است و خداوند عزوجل به او دستور داد که در عرفه وقوف کند. اینها محل‌هایی است که خداوند دوست دارد در این محل‌ها او را بخوانند. من نیز علاقه دارم برایم در محلی دعا کنند که خدا دوست دارد او را آنجا بخوانند.


کافی ،ج۴،ص۵۶۷
بحارالانوار،ج۵۰،ص۲۳۴،ح۱۳

امام زمان هم مانند جدشان امام هادی ،قادر به طی الهوا، و عروج به عوالم بالا و سدرة المنتهی و ملاء الاعلی و جنت الماوی:

سالروز شهادت امام غریب و مظلوم  امامهادی صلوات الله علیه را به امام زمان صلواتالله علیه و همه شما تسلیت میگم.


حضرت قائم عج هم مانند اجدادشان ،قادر به طی الهوا، و عروج به عوالم بالا و سدرة المنتهی و ملاء الاعلی و جنت الماوی:

ذکر (علی ولی الله) بر لب ساکنان بهشت از حور، جن، انس، طیر و مَلَک:

عماره بن زید میگوید:
به مولانا علی ابن محمد الهادی علیه السلام عرض کردم:

آیا شما نیز مانند پدران معصوم تان قادر هستید به آسمان صعود کنید، - و وارد بهشت شوید - تا چیزی برای ما بیاورید، که در زمین مانندی نداشته باشد⁉️
پس حضرت به آسمان عروج کرد تا از دیده غائب شد، پس بعد از مدتی مراجعت فرمودند، در حالیکه در دست ایشان پرنده ای از طلا بود که در منقارش مرواریدی بود، و میگفت:
لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله.
سپس حضرت فرمودند:
این از پرندگان بهشت است، سپس حضرت آنرا رها کردند، و او نیز به آسمان بالا رفت

منبع نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة الهداة - جلد 1 - الصفحه 366. دلائل الامامة .413/ 5 إثبات الهداة 3/385. مدینة المعاجز 7/ 442.
+++