سلام ما به رحمت و به وجود تو
سلام ما به چهره کبود تو
سلام ما به قلب داغدیده ات
سلام ما به قامت خمیده ات
سلام ما به طفل ناامید تو
سلام ما به محسن شهید تو
سلام ما به چهره خجسته ات
سلام ما به پهلوى شکسته ات
سلام ما به گریه هاى دخترت
سلام ما به ناله هاى شوهرت
سلام ما به نغمه حجاز تو
سلام ما به آخرین نماز تو
سلام ما به صحنه مدینه ات
سلام ما به خون زخم سینه ات
سلام ما به قلب پر ز داغ تو
سلام ما به قبر بى چراغ تو
http://mahmel.ir/pages/zahra-sher9.htm
ای خدا صبربده درغم بی مادری ام
سخت لبریز شده عاطفه ی دختری ام
مادرم کو که کِشد دست نوازش به سرم
یا مرا هم ببرد یا کند از غم بری ام
خانه داری شده کار من طفل معصوم
نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام
زیر بار غم سنگین تو من می میرم
گر تسلی ندهی یا نکنی دلبری ام
فضه فکر من و فکر حسنین است ولی
من غم خانه نشین دارم و ازخود بری ام
تربت مخفی تو هست همه دلخوشی ام
همه آرامشم این است که من کوثری ام
گل بستر نظرم را به خودش جلب کند
تا زیادم نرود زخم تو ای بستری ام
با نگاه در و دیوار شود پایم سست
پشت در زائر قبر پسر آخری ام
کاشکی رنگ در خانه عوض می گردید
من خودم سوخته از این درخاکستری ام
ای خدا شکر که بابا و برادر دارم
وای ازآن دم که سر نیزه کند سروری ام
زیر خورشید سرت محمل بی سایه رود
تابشی کن که نبینند به بی معجری ام
++++++
گرفته باز دلم در هوای تو مادر
به غیر اشک چه ریزم به پای تو مادر
چرا چو شمع نسوزم چرا که از نظرم
نمیرود به خدا ماجرای تو مادر
مدینه بود و سیاهی ، مدینهبود و عزا
مدینه بود و غم و غصههای تو مادر
ز کوچههای مدینه هنوز میشنوم
در آن غروب دوشنبه صدای تو مادر
مرا میانه آن در هزار مرتبه کشت
صدای نالهی مهدی بیای تو مادر
درآن کشاکش خونین کوچهها ای کاش
مرا عدوی تو میزد به جای تو مادر
کنار قبر تو هر شب دعا کنم روزی
بنا شود حرم با صفای تو مادر
به کار بستهام آخر گره گشایی نیست
مگر که کارگر افتد دعای تو مادر
بیا به خانه که عشقت گناه شد مادر
بیا که شانهی من تکیهگاه شد مادر
قباله فدکت بود و شاد میگفتم
پدر بیا و ببین روبراه شد مادر
ولی چه شد چه بگویم جواب بابا را
که راه آمدنت نیمه راه شد مادر
برای آنکه نگریی کنار نامحرم
تو را زدند و جوابت دو آه شد مادر
فقط از او نه ز دیوار هم کتک خوردی
چهل تن آمده و قتلگاه شد مادر
تمام موی حسن شد سپید آنجا و
تمام کاسه چشمت سیاه شد
گمان کنم اثرپشت دست نامرداست
که راه خانهی مااشتباه شد مادر
شکستهاند غرور مرا در این کوچه
بیا که شانهی من تکیهگاه شد مادر
دوباره روضه کرب و بلا بخوان وبگو
که شعله ور همه خیمهگاه شد مادر
برای غارت ناموس دین قسم خوردند
از آن زمان که حرم بی سپاه شد مادر
رباب بود و به سر نیزه علی میگفت
تمام دل خوشیام یک نگاه شد مادر
منبع: http://kanonemaddahan110.blogfa.com
عکس زیر را برای پروفایل خود درشبکه های اجتماعی قرار بدید
ای برادر بیا بسر بزنیم
ناله از پردهی جگر بزنیم
پیش پرهای سرخ پروانه
تا نفس هست بال و پر بزنیم
لااقل ما به جای مردم شهر
به عیادت رویم و در بزنیم
نفسش در شماره افتاده
سر به بیمار محتضر بزنیم
یاد پهلوی مادر گلها
خم شده دست بر کمر بزنیم
روضههای نگفته را گوئیم
ضجهها را بلندتر بزنیم
منبع: http://kanonemaddahan110.blogfa.com
منبع:http://kanonemaddahan110.blogfa.com
اشعار فاطمی شعر فاطمی شعر فاطمیه زهرا مهدی فاطمه