پی نوشت:
(1). صافى، لطف الله، نوید امن و امان، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ص 91 – 92.
(6). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ه.ش، ص 696.
منبع سایت آیت الله مکارم شیرازی
پرسش : آیا عقاید شیعه امامیه با عقاید غلات نسبتى دارد
پرسش : آیا عقاید شیعه امامیه با عقاید غلات نسبتى دارد؟ پاسخ اجمالی:
وصف امام به عصمت، اعلمیت و افضلیت، معنایى جز این ندارد که آنان بندگان
مخلص خدایند که عنایت الهى شامل آنها شده و آنان را پیشوایانى قرار داده
است که به امر خدا هدایت مى کنند. اما فرقه هاى منقرض شده اى همچون خطابیه،
مغیریه و ... ، که از غُلات بودند، در حقیقت شیعه نیستند. و ائمه(ع) نیز
از آنان بیزاری جسته و فرموده اند: «خداوندا به آستانت بیزارى مى جویم از
کسانى که براى ما آن چه حقّ ما نیست ادعا مى کنند، و در باره ما چیزى مى
گویند که خودمان در باره خویش نگفته ایم». پاسخ تفصیلی:
وصف امام به این که داراى عصمت، اعلمیت و افضلیت است، معنایى جز این ندارد
که آنان بندگان مخلص خدایند که عنایت الهى شامل آنان شده و او چون افراد
را بهتر مى شناسد، آنان را پیشوایانى قرار داده است که به امر خداهدایت
مى کنند، در همان حال بندگان مکرّم الهى اند، او را نافرمانى نمى کنند و
به فرمان او عمل مى کنند. پس هر کس در حق آنان افراط و تفریط و غلوّ کند،
گمراه است.
پس فرقه هاى غلوّ کننده در حق آنان شیعه نیستند، هر چند خود را به شیعه نسبت
دهند. ائمه از اهل بیت(علیهم السلام) نیز پیروان خود را از تفریط و غلوّ
برحذر داشته اند. پس فرقه هاى منقرض شده اى همچون خطابیه، مغیریه و غیر این
ها که از غُلات بودند، در حقیقت شیعه نیستند. سخن امیرالمومنین(علیه السلام) در شناساندن ائمه اهل بیت(علیهم السلام) در این مورد کافى است:
«هیچ کس از این امت، با آل محمد(صلى الله علیه
وآله) قیاس نمى شود و هرگز آنان که از نعمت وجود آنان پیوسته برخوردار
بوده اند، با آنان برابر نیستند، آنان پایه دین و ستون یقین اند. غلوّ
کننده به آنان بر مى گردد ؛ و از پى در آینده به آنان مى پیوندد ؛ و ویژگى
هاى حق ولایت براى آنان است و وصایت و وراثت در این خاندان است».(1)
افزون بر این، امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) دعایى دارد که جایگاه و موضع ائمه اهل بیت را نسبت به غُلات روشن مى کند، حضرت در دعایش چنین دارد:
«خداوندا، من از حول و قوه، برى هستم. هیچ قدرت و نیرویى جز از تو نیست،
خداوندا به تو پناه مى برم و به آستانت بیزارى مى جویم از کسانى که براى ما
آن چه حقّ ما نیست ادعا مى کنند. خدایا من به درگاهت بیزارى مى جویم از
آنان که در باره ما چیزى مى گویند که خودمان در باره خویش نگفته ایم.
خداوندا، آفرینش براى تو و روزى از سوى توست، تنها تو را مى پرستیم و تنها
از تو یارى مى طلبیم. خداوندا، تو آفریدگار ما و آفریدگار پدران پیشین و
نیاکان دیگر مایى. خدایا، پروردگارى جز براى تو سزاوار نیست و الوهیت و
خدایى جز شایسته تو نیست. پس مسیحیانى را که عظمت تو را کوچک شمردند لعنت
کن، همچنین مردمى را که همانند سخن آنان را گفته اند و باور دارند لعنت کن.
خداوندا، ما بندگان تو و فرزندان بندگان توییم، براى خودمان مالک سود و
زیان و مرگ و حیات و نشور نیستیم. خدایا، هر که ما را پروردگار پندارد، از
او بیزاریم. هر کس خیال کند خلقت و روزى به دست ماست، ما از او بیزاریم، آن
گونه که حضرت عیسى(علیه السلام) از مسیحیان بیزار است. خداوندا، ما آنان
را به آن چه ادعا مى کنند نخوانده ایم. پس ما را به آن چه مى گویند مواخذه
مکن. آن چه را ادعا مى کنند بر ما ببخشاى و هیچ یک از آنان را روى زمین
زنده نگذار. همانا اگر آنان را واگذارى، بندگانت را گمراه مى کنند و جز
فاجر و کافر به دنیا نمى آورند».(2)، (3)
پی نوشت:
منبع سایت آیت الله مکارم شیرازی
http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=43&lid=0&mid=325786&catid=
در این کتاب مناظرات شیعه و سنی را در برابر شاه سلجوقی که خود از اهل سنت بود و بعد از این مناظرات شیعه شد را میخوانید!!!
کتاب موتمر علماء بغداد با عنوان
دانلود فایل برای سیستم عامل اندروید
فقه و احکام اهل تسنن+ فتوای ابوحنیفه در مورد حامله شدن زن از شوهرش که صدها کیلومتر با او فاصله دارد (بارداری از طریق ابرها)!!!
سخنان حضرت ایت الله سید محمد ضیاءآبادی : مکتب تسنّن با کنار زدن علی(علیه السلام) از مسند ولایت و سپردن آن به دست افراد عادی که نه عالِم به رموز هدایت انسان بودهاند و نه معصوم از خطا، در واقع عالَم انسان را تحقیر کرده و ارزش آن را از بین برده و سرمایهی حیات ابدی انسان را ملعبهی دست خود قرار داده و جدّاً توهین به عالم انسان کرده است. شما اگر اندکی حوصله داشته باشید و برخی از فتاوای فقهای اهل سنّت را بنگرید، غرق در حیرت میشوید که اینان چه بلایی بر سر کتاب و سنّت آورده و چگونه چهرهی فقه اسلامی را مشوّه نمودهاند.
در یکی از نوشتههای آقای تیجانی (جزاهُ الله عَن الاسلام خَیرَ الجَزاء)که پس از سپری کردن عمری در مذهب تسنّن مستبصر شده و با انصاف و اخلاص تمام به دفاع از مکتب تشیّع برخاسته و با ارائهی مدارک متقن از اهل تسنّن، کجروی آنها و صراط مستقیم بودن مذهب تشیّع را به اثبات رسانده است دیدم فتوایی از ابوحنیفه رئیس یکی از مذاهب چهارگانهی سنّی نقل کرده که اگر مثلاً مردی با زنی در تهران ازدواج کرد، تنها عقدش کرد بدون این که با او نزدیکی کند، اتّفاقاً حادثهای پیش آمد و رفت به هندوستان آنجا سالها ماند.پس از چند سال که آمد دید این زن چند تا بچّه دارد، از زن می پرسد: اینها از کجا آمدهاند و مال کی هستند؟ میگوید: مال خود شما هستند. می گوید: آخر خانم من فقط تو را عقد کردم، با تو نزدیکی نکردم،پس چطور این بچّهها از من است؟پیش قاضی می روند و قاضی به آن مرد می گوید: این بچّهها همه از آنِ توست؟چرا؟ چون ممکن است در خواب محتلم شدهای و منی از تو خارج شده و روی قطعهی ابری پرواز کرده آمده در رحم این زن قرار گرفته و لذا همهی بچّهها از تو هستند و از تو ارث هم می برند!!!!!!!! یعنی چه؟؟؟؟؟آیا این مسخره نیست؟ بازی کردن با دین خدا نیست؟ این نمونهای بود از فناوری عجیب و غریبشان در فقه اسلامی!!حالا چرا چنین شدهاند؟چون از مکتب اهل بیت رسول(علیهم السلام )دور افتادهاند و تسلیم اهواء نفسانی افرادی گشتهاند که نه عالم بودهاند و نه معصوم و کتاب خدا و سنّت رسول( صلی الله علیه و آله و سلم ) را لکّه دار ساختهاند و لطمه به شرف انسانیّت زدهاند.
برگرفته از کتاب امام علی علیه السلام حقیقت ایمان ؛ فضیلت پنهان
خدایا به آنان که عقل دادی چه ندادی؟و به آنان که عقل ندادی چه ندادی؟
زهد عمر؛ صراحت ابوبکر و عمر؛ دیدگاه اقتصادی عمر؛ دروغ گفتن بر ضد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و اصحاب؛ رابطه بین ابوبکر و عمر؛ قتلهای مرموز در صدر اسلام؛ دیدگاه فقهی؛ دیدگاه ابوبکر و عمر درباره ی تعیین والیان و اداره ی آنها؛ دیدگاه حزب قریش درباره ی یهود؛ فهرست منابع و مآخذ
منبع http://paperyab.ir
بنام خدا
خاطره ای از یک مناظره
این
روزها، دیدگانِ دلدادگان حضرت ام الائمه، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از
غم مصیبتی که بر حضرتش رفته است، اشک بار است. نوشتار پیش رو به همین
مناسبت گریزی دارد به معرفی بعضی از ابعاد وجودی حضرت صدیقه کبری که می
تواند در حل منازعات شیعی و سنی، چراغ راهی باشد برای کشف حقیقت.
نیازی
به گفتن ندارد که حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) در نزد شیعه و سنی از
جایگاهی والا و بی بدیلی برخورداند. از شیعه که بگذریم حتی بزرگترین
علمای اهل تسنن همچون فخر رازی، که حتی در امهات معارف دین هم تشکیک کرده
است، در عصمت حضرتش، ذره ای تردید روا نداشته است!
علامه ذو الفنون آیت الله حسن زاده آملی در کتاب هزار و یک نکته، در این باره میگوید:
«
نمی دانم در کجا دیده ام که فخر رازی در هر مساله ای از مبدا تا معاد
تشکیک نموده است و اعتراض کرده است، که او را « امام المشککین » خوانده اند
ولی با این حال در عصمت سیده نساءالعالمین، فاطمه(س) بنت رسول الله، تسلیم
محض بوده است که آن جناب بلامدافع معصومه بوده است و در عصمت و طهارتش جای
شک و تردید نیست»(1)
اگر شیعه و سنی به جایگاه ممتاز حضرت
زهرا(سلام الله علیها) به عنوان میراث دار علم و عصمت نبوت، معترفند که
هستند، پس میتوان در پرتو گفتار و رفتار فاطمی، خورشید حقیقت را از پس
ابرهای تیره و متراکم اختلافات مذهبی مشاهده کرد.
به عنوان نمونه،
در همین راستا، خاطره مناظره ای را در ذیل می آوریم که استاد بهرام پور،
مترجم و مفسر قرآن، در تفسیر نسیم حیات نقل کرده اند:
در یکی از
مناطق کشور در جلسه تفسیری حضور داشتیم، تعدادی از مردان و زنان فرهنگی و
دانشگاهی از اهل سنت نیز در این جلسه تفسیر شرکت می کردند.
زمینه ای فراهم شد تا با چند نفری از آنان گفت و گویی انجام شود، سخن از امامت و رهبری مسلمانان پیش آمد.
به
آن ها گفته شد که در باب ولایت و امامت جامعه مسلمین، روایات و توصیه های
معتبری وجود دارد. در میان ما معروف ترین قضیه در مسأله امامت، واقعه غدیر
خم و حدیث «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ...» است که در میان
شما نیز معروف است و در میان شما اهل سنت، بعد از قرآن معروف ترین سخن در
باب امامت این جمله نبوی است که فرمود:
«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ
یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»; «هر که بمیرد و
امام زمان خود را نشناسد پس به یقین او به مرگ جاهلیت مرده است!» و تشیع هم
این خبر را مثل حدیث غدیر خم به عنوان یک اصل عمل می کند. گفتند: آری چنین
است! و واقعه غدیر خم، برای ما هم در شمار مسلّمات است جز این که توجیهاتی
درباره آن داریم. حال شما از طرح این سؤال چه مقصودی دارید؟
در
پاسخ گفتیم: شما تنها برای این که کسی پیامبر را زیارت کرده و او را دیده و
چند صباحی حضورش را درک کرده، صحابه رسول الله می دانید و قداستی ویژه
برای او و سخنانش قائل می شوید، حال بماند که عقیده بر اصالة العداله صحابه
درست است یا نادرست. از طرفی شما هم مانند ما قبول دارید که فاطمه زهرا
(علیها السلام) فرزند صالح و معصوم پیامبر است و این بالاتر از صحابه بودن
است; به خصوص اگر علاوه بر جهت فرزندی، پیامبر علاقه ویژه ای هم به او
داشته باشد و بگوید او پاره تن من است; هرکه او را آزار دهد مرا آزار داده
و... اکنون بفرمایید این زهرای طاهره آیا با مرگ جاهلیّت از دنیا رفت یا به
مرگ اسلام؟
گفتند این چه سؤالی است که شما مطرح می کنید؟ البته معلوم است که او به مرگ اسلام دنیا را وداع گفته است.
از
آنان پرسیدیم که ایشان طبق تاریخ در زمانی از دنیا رفتند که خلیفه اول بر
سر کار بودند و فاطمه زهرا حاضر نشدند کسی از افراد حکومت وقت به عیادت او
بیایند; پس حالا بگویید او هنگام وفات به امامت چه کسی اقرار کرد و او را
ولیّ خود شناخت؟
پاسخ این است که او در تمام مدت عمر، در کنار پدر
بود و توصیه های حضرت را بر امامت علی (علیه السلام) و نیز آیات متعددی که
در شأن او نازل می شد ناظر و شاهد بود و لذا با اقرار به امامت همسرش علی
(علیه السلام) رحلت کرد.
آن ها به فکر فرو رفتند و یکی از ایشان
گفت: این مطلب مهمی است که باید روی آن بازنگری مجددی کنیم و اگر حقی بر ما
ثابت شود به معتقدات پیشین خود جفا نکنیم و آن را خواهیم پذیرفت و مطلب
مذکور دور از حقیقت نمی نماید و من در نوبت خود آن را می پذیرم.
پی نوشت ها:
1. حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، کلمه 748.
2. بهرام پور، پیمان پارسایی «برگرفته از تفسیر نسیم حیات»، ص93 و94
مناظره با اهل سنت, امام حضرت فاطمه زهرا که بود. بمیرد, مرگ جاهلیت, امام خود را نشناسد