مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مذمت بایزید بسطامی توسط امام جواد علیه السلام و نشان دادن معجزه های خود به او در خردسالی به اعتراف عالم بزرگ اهل سنت

مذمت بایزید بسطامی توسط امام جواد علیه السلام و نشان دادن معجزه های خود به او در خردسالی به اعتراف حافظ ابو نعیم عالم بزرگ اهل تسنن با تصویر کتاب

شیخ حر عاملی رضوان الله علیه نوشته است:
ابو نعیم اصفهانی از علمای سنی (صوفی) در کتاب «حلیة الاولیاء» که من این روایت را به خط بعضی از شیعیان به نقل از او (ابو نعیم) یافته ام می گوید:

بایزید بسطامی به رسم حکایت، اظهار داشت: از بسطام به قصد حج خانه ی خدا، بیرون آمدم؛ گذرم به سرزمین شام، افتاد و به شهر دمشق، رسیدم؛
وقتی در آن منطقه که بسان دره، از همه طرف در محاصره ی کوه هاست، به راه خود می رفتم، داخل یک روستا شدم و تلی از خاک، در برابر خود دیدم که کودکی تقریبا چهار ساله، بر روی آن سر گرم خاکبازی بود.
با خود گفتم: اگر به این کودک سلام کنم، چه بسا معرفت لازم، نسبت به سلام را نداشته باشد و اگر سلام را ترک نمایم، در انجام وظیفه ی واجب خود، کوتاهی کرده ام و بالاخره تصمیم گرفتم سلام کنم و به او سلام دادم؛
پس کودک سرش را به طرف من بلند کرد و گفت: سوگند به آن کسی که آسمان را برافراشت و زمین را بگسترانید، هرگاه خدای متعال فرمان به دادن جواب سلام نداده بود، جواب سلامت را نمی دادم؛ کار مرا و مرا به خاطر کمی سن و سالم، کوچک شمردی! سلام و رحمت و برکات و تحیات و رضوان خدا بر تو باد!
سپس افزود: راست گفت خدای متعال که «هر گاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید.» و سکوت کرد؛
ولی من دنباله ی آیه را خواندم که: «یا (حداقل) به همان گونه پاسخ گویید.»، او گفت: این ذیل این آیه، کار تقصیر کاری امثال شماست.
پس دانستم که او کسی است که قطب و محور عالم و مورد تایید و حمایت الهی است؛ در همین حال رو کرد به من و گفت: ای ابا یزید! چه کاری تو را از زادگاهت بسطام، به شام کشانیده است؟ عرض کردم:
سرور من! آهنگ خانه ی خدا دارم – تا اینکه راوی گفت: – بایزید گفت: سپس آن کودک برخاست و به من فرمود: آیا وضو داری؟ عرض کردم: نه؛ فرمود: با من بیا؛ حدود ده قدم، پشت سرش رفتم که رودخانه ای، بزرگتر از فرات را در برابر خود دیدم؛ حضرت نشست، من هم نشستم و به نیکوترین وجهی، وضو ساخت؛ من نیز وضو گرفتم؛
ناگهان کاروانی را در حال عبور مشاهده کردم؛ خود را به یکی از کاروانیان رساندم و پرسیدم: این رودخانه، کدام است؟ و او جواب داد: رود جیحون پس من ساکت ماندم.
سپس آن کودک، به من فرمود: برخیز و من، با او بلند شدم و همراهش به راه افتادم و حدود بیست قدم با وی رفتم که ناگهان به رودخانه ای بزرگتر از فرات و جیحون رسیدیم و او به من فرمود: بنشین؛ من هم نشستم؛ مردمی، سواره بر من گذشتند و از آنها پرسیدم: اینجا کجاست؟ آنها گفتند: این رودخانه ی «نیل» در سرزمین مصر است و میان تو و شهر مصر،
یک فرسنگ یا کمتر فاصله است؛ و کاروان رفت. بیشتر از ساعتی نگذشت که همراه و هم سفرم باز آمد و به من فرمود: برخیز که رخصت یافتیم؛ برخاستم و حدود بیست گام با او، راه سپردم که به هنگام غروب خورشید به نخلستان بزرگی رسیده، به استراحت پرداختیم؛
طولی نکشید که برخاست و فرمود: راه بیفت و اندکی پشت سرش رفتم که خودمان را در کعبه یافتم و… از کلید دار کعبه پرسیدم (این آقا کیست)؟
در جوابم گفت: این آقا و مولایم، امام جواد علیه السلام است. گفتم: خدای متعال بهتر (از هر کسی) می داند، رسالت های خود را در کجا قرار دهد.

اثبات الهداة، جلد ۴، صفحه ۴۱۰-۴۱۱

اسکن روایت:
http://l1l.ir/1hyn
پوستر:
http://l1l.ir/1hyo

+++
پی نوشت: البته متاسفانه بایزید بسطامی با دیدن این معجزات و اعتراف بر بزرگی امام به راه راست هدایت نشد و بر مسلک باطل تصوف که در مقابل مکتب اهل بیت بود باقی ماند تا جایی که به گواه تاریخ (مراجعه شود به حدیقة الشیعة) به جعفر کذاب خدمت کرد.

شعر در مدح امیرالمومنین صلوات الله علیه: روز محشر قصه ی ما فرق دارد با همه نوکرانش را خود بی بی شفاعت می کند

#امام_علی #مدح_امام_علی
@shere_aeini

قصه ی این عشق را میثم روایت می کند
قصه ها را بیشتر عاشق حکایت می کند

گر چه زهرا بر امامان هم امامت داشته
شأن حیدر را ببین، بر او امامت می کند

رد پا لازم ندارد، هر دو عالم را فقط
نور یک تا عبای او هدایت می کند

نسل در نسلیم بیمار علی و فاطمه
عشق حیدر سینه بر سینه سرایت می کند

دشمنی یا مشرکی یا بی خدا، لیس المفر!
بردن نام علی هم مبتلایت می کند

لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
وصف حیدر را همین جمله کفایت می کند

بر در این خانه شاهی هست که بابای ماست
نوکر این خانه هم احساس عزت می کند

وصله ی نعلین هایش آبروی عالم است
گرد نعلین علی کار طبابت می کند

فرق دارد نوکر دربار این آقا شدن
یا علی می گویی و زهرا دعایت می کند

روز محشر قصه ی ما فرق دارد با همه
نوکرانش را خود بی بی شفاعت می کند

کیست این آقای بی همتا که در اوج خلوص
تا طلوع فجر هر شب را عبادت می کند

کیست این آقا که جبرائیل شاگرش بُوَد
در پناهش آسمان قصد اقامت می کند

کیست این آقا که حتی دست خالی هم شود
باز هم بر سائل و مسکین عنایت می کند

کیست این آقا که رزق و روزی هر سال را
با کرامت بین خلق الله قسمت می کند

کیست این آقا که حتی در میان کارزار
وقت قتل عبدود هم قصد قربت می کند

کیست این آقا که وقت رزم در میدان جنگ
مالک اشتر هم از نیروش وحشت می کند

کیست این آقا که آیات خدا را در برش
مصطفی می خواند و او هم کتابت می کند

کیست این آقا که حتی آدم و نوح و خلیل
روز و شب بر محضرش عرض ارادت می کند

شکر که دامان پاک مادرم تایید شد
هر که ناپاک است با حیدر عداوت می کند

شعر در وصفش سرودن، کار هر شاعر نبود
شهریاری هم اگر باشد جسارت می کند

شاعر: #وحید_محمدی
منبع کانال تلگرام :اشعار ناب آئینے
shere_aeini@

شعر در مدح امیرالمومنین صلوات الله علیه: روز محشر قصه ی ما فرق دارد با همه نوکرانش را خود بی بی شفاعت می کند

#امام_علی #مدح_امام_علی
@shere_aeini

قصه ی این عشق را میثم روایت می کند
قصه ها را بیشتر عاشق حکایت می کند

گر چه زهرا بر امامان هم امامت داشته
شأن حیدر را ببین، بر او امامت می کند

رد پا لازم ندارد، هر دو عالم را فقط
نور یک تا عبای او هدایت می کند

نسل در نسلیم بیمار علی و فاطمه
عشق حیدر سینه بر سینه سرایت می کند

دشمنی یا مشرکی یا بی خدا، لیس المفر!
بردن نام علی هم مبتلایت می کند

لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
وصف حیدر را همین جمله کفایت می کند

بر در این خانه شاهی هست که بابای ماست
نوکر این خانه هم احساس عزت می کند

وصله ی نعلین هایش آبروی عالم است
گرد نعلین علی کار طبابت می کند

فرق دارد نوکر دربار این آقا شدن
یا علی می گویی و زهرا دعایت می کند

روز محشر قصه ی ما فرق دارد با همه
نوکرانش را خود بی بی شفاعت می کند

کیست این آقای بی همتا که در اوج خلوص
تا طلوع فجر هر شب را عبادت می کند

کیست این آقا که جبرائیل شاگرش بُوَد
در پناهش آسمان قصد اقامت می کند

کیست این آقا که حتی دست خالی هم شود
باز هم بر سائل و مسکین عنایت می کند

کیست این آقا که رزق و روزی هر سال را
با کرامت بین خلق الله قسمت می کند

کیست این آقا که حتی در میان کارزار
وقت قتل عبدود هم قصد قربت می کند

کیست این آقا که وقت رزم در میدان جنگ
مالک اشتر هم از نیروش وحشت می کند

کیست این آقا که آیات خدا را در برش
مصطفی می خواند و او هم کتابت می کند

کیست این آقا که حتی آدم و نوح و خلیل
روز و شب بر محضرش عرض ارادت می کند

شکر که دامان پاک مادرم تایید شد
هر که ناپاک است با حیدر عداوت می کند

شعر در وصفش سرودن، کار هر شاعر نبود
شهریاری هم اگر باشد جسارت می کند

شاعر: #وحید_محمدی
منبع کانال تلگرام :اشعار ناب آئینے
shere_aeini@

#امام_علی #مدح_امام_علی
@shere_aeini

قصه ی این عشق را میثم روایت می کند
قصه ها را بیشتر عاشق حکایت می کند

گر چه زهرا بر امامان هم امامت داشته
شأن حیدر را ببین، بر او امامت می کند

رد پا لازم ندارد، هر دو عالم را فقط
نور یک تا عبای او هدایت می کند

نسل در نسلیم بیمار علی و فاطمه
عشق حیدر سینه بر سینه سرایت می کند

دشمنی یا مشرکی یا بی خدا، لیس المفر!
بردن نام علی هم مبتلایت می کند

لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
وصف حیدر را همین جمله کفایت می کند

بر در این خانه شاهی هست که بابای ماست
نوکر این خانه هم احساس عزت می کند

وصله ی نعلین هایش آبروی عالم است
گرد نعلین علی کار طبابت می کند

فرق دارد نوکر دربار این آقا شدن
یا علی می گویی و زهرا دعایت می کند

روز محشر قصه ی ما فرق دارد با همه
نوکرانش را خود بی بی شفاعت می کند

کیست این آقای بی همتا که در اوج خلوص
تا طلوع فجر هر شب را عبادت می کند

کیست این آقا که جبرائیل شاگرش بُوَد
در پناهش آسمان قصد اقامت می کند

کیست این آقا که حتی دست خالی هم شود
باز هم بر سائل و مسکین عنایت می کند

کیست این آقا که رزق و روزی هر سال را
با کرامت بین خلق الله قسمت می کند

کیست این آقا که حتی در میان کارزار
وقت قتل عبدود هم قصد قربت می کند

کیست این آقا که وقت رزم در میدان جنگ
مالک اشتر هم از نیروش وحشت می کند

کیست این آقا که آیات خدا را در برش
مصطفی می خواند و او هم کتابت می کند

کیست این آقا که حتی آدم و نوح و خلیل
روز و شب بر محضرش عرض ارادت می کند

شکر که دامان پاک مادرم تایید شد
هر که ناپاک است با حیدر عداوت می کند

شعر در وصفش سرودن، کار هر شاعر نبود
شهریاری هم اگر باشد جسارت می کند

شاعر: #وحید_محمدی
منبع اشعار ناب آئینے
@shere_aeini

استغاثه به فاطمه علیها السلام بهترین و سریع ترین راه در دفع امراض، و جلب شفاء، و نزول اسباب درمان

استغاثه به فاطمه علیها السلام بهترین و سریع ترین راه در دفع امراض، و جلب شفاء، و نزول اسباب درمان و دواء، و مسبب جذب اسباب تندرستی:

ذکر (یا فاطمه) داروی امراض روحی، روانی، جسمانی و سوسه های بیخود از ترس بیماری:


امام صادق علیه السلام در سرعت استجابت توسل در جمیع امور دین، دنیا و آخرت به صدیقه کبری علیها السلام میفرمایند:
بر شما باد محبت و عشق زهراء علیه السلام!
پس به اسم مبارکش استغثاثه کنید، ملیکه کائنات فاطمه علیه السلام را بخوانید، تا خداوند در این هنگام حاجات شما برآورده ساخته و شما را به مقصد و مقصودتان برساند

الأسرار الفاطمیة - الشیخ محمد فاضل المسعودی - الصفحة ٣٧.

هرگاه امام باقر علیه السلام دچار بیماری میشد و تب میکرد آب خنک مینوشید و پاشویه میکرد،
و دائم به مادرش فاطمه علیه السلام استغاثه میکرد و بلند صدا میزد: (یا فاطمه بنت محمد) بگونه ای که اهالی خانه این صدا را میشنیدند

شعر زیبا در مدح امیرالمومنین صلوات الله علیه : علیست مظهر «لایُدرکٌ و لا یُوصَفْ» نمی توان به دو تا جمله کرد محصورش

امام_علی #مدح_امام_علی
@shere_aeini

مرا به شور کشید ست شهد انگورش
مذاب کرده مرا انعکاسی از نورش

حَلاوت عَسَل اَصل را نجف ‌‌‌‌دیدیم
شراب می چکد از دسترنج زنبورش

«شنیده ایم» کرامات عاشق لالش
«ندیده ایم» به جز روشنایی از کورش

اگر که ماه تَرَک خورد و شَمس بر می گشت
به حکم دست یدالله بود و دستورش

بپرس از دَرِ خانه، مراتب صبرش
بپرس از دَرِ خیبر، مراتب زورش

شنیدم از دو لب ذوالفقار، می فرمود:
نوای هو هوی باد صباست ماهورش

دوباره خالی ام از خویش و پُر شدم از عشق
دوباره سرخوشم از شعر های مشهورش...

«علی امام من ست و منم غلام علی»
هزار جان گرامی فدای دستورش

علی ست مظهر «لایدرکٌ و لا یُوصَفْ»
نمی توان به دو تا جمله کرد محصورش

علی ست شاخص تشخیصِ خالِص و مُخلص
قسم به روز حساب و به نفخه ی صورش

علی فراتر از اِدراک ما زمینی هاست
خدا به دلبری از خلق کرده مأمورش

تَبوک را علی از دور حَل و فصلش کرد
و رومیان همه خواندنند امپراطورش

کسی که تشنه ی پندش ملائکه بودند
به چاه کوفه چه گفت?! و چه بود منظورش?!!

دلی که عاشق مولاست رو نخواهد کرد
به جذبه های بهشت و کرشمه ی حورش

شاعر: #علی_اصغر_یزدی
منبع کانال تلگرامی : اشعار ناب آئینے

 شما اشعار را منتشر کنید و خادم حضرت باشید


میلاد مبارک صدیق اکبر ،فاروق اعظم امیرالمومنین علی را به محضر مقدس مولایمان حضرت مهدی تبریک میگم +شعر زیبا در مدح علی

بسم الله الرحمن الرحیم و با سلام .میلاد مبارک یعسوب الدین،امام المتقین ،نفس پیغمبر در ایه مباهله ، زوج زهرای بتول ،صدیق اکبر ،فاروق اعظم امیرالمومنین علی،صلوات علیه را به محضر مقدس مولایمان حضرت مهدی صلوات الله علیه و همه شما تبریک میگم :

#امام_علی #مدح_امام_علی

از روزگار قسمت اگر این خرابی است
شُکرِ خدا که تُربتِ ما بوترابی است

از بس علی علی زِ لبم چکه می‌کند
یکسر تمام پیرهنِ من شرابی است

خورشید نیز نام علی نقش سینه است
روزم که هیچ هر شبِ من آفتابی است

یک ذره از محبتِ مولا قیامت است
آری حسابِ عاشقِ او بی حسابی است

جُز رو به مرتضی دلِ ما رو نمی‌زند
تا مرتضی ست مَرد که زانو نمی‌زند

بر قُدسیان به جلوه‌ی قِدیس می‌شود
قدوسیان به سجده که تقدیس می‌شود

معراج رفت و دید پیمبر که قبله کیست
تنها جمالِ اوست که تندیس می‌شود

با هر پیمبری به جمالی ظهور کرد
نوح و شعیب و موسی و جِرجیس می‌شود

میدان نیامده همه‌ی عَمروعاص ها
در می‌روند و دامنشان خیس می‌شود

شوریده‌ایم و شیعه‌ی آن شیر پروریم
ما کعبه ایم پایِ علی سینه می‌دریم

نقشِ تو را زدند در آن خانه بیشتر
تا کعبه شد شبیه به بُت‌خانه بیشتر

بارِ خماریِ نفسِ ما از این به بعد
اُفتاده است گردن پیمانه بیشتر

حق میدهی که کافر زنجیری‌ات شویم
جمع است گِردِ زلفِ تو دیوانه بیشتر

زهرا اگر نگاه کند بر دو دستِ ما
پُر می‌شود زِ هدیه‌یِ شاهانه بیشتر

خُم را شکسته‌ایم به سر ، غرقِ باده‌ایم
تا هست عُمر رو به علی ایستاده‌ایم

با تو شروع می‌کنم امشب طواف را
افطار می‌کنم به مِی‌ات اعتکاف را

از بس شکافِ کعبه مرا مستِ خویش کرد
هفتاد بار چرخ دَهَم آن مطاف را

دارد خدا جلوسِ تو را نقش میزند
بگذار رویِ دامنِ سبزت غلاف را

پایین بیا زِ پیشِ خدا تا که بنگری
جبریل گُم نموده سرِ این کلاف را

ایوانِ توست تا به ابد آرزوی چشم
جانم بخواه نعره زنم اِی به روی چشم

تکیه بزن به هیبت پروردگاری‌ات
هو می‌کشم زِ طَنطنه‌یِ ذوالفقاری‌ات

تو ایستاده و ملک‌الموت می‌شود
در گیر و دارِ معرکه ، بازِ شکاری‌ات

حتیٰ خدا سروده برایت قصیده‌ای
مدحی برای لحظه‌ی دُل دُل سواری‌ات

عباس هم به پشت سرت مشق می‌کند
تقلیدِ ضربه‌های زمین کوبِ کاری‌ات

زینب چه داشت؟جز نفس مرتضی علی
زینب که بود؟سایه‌ی شیر خدا علی

ما را برای خانه‌ی خود پادری ببین
تکه مذاب کوره‌ی آن زرگری ببین

ما را که در غبار مدینه نشسته‌ایم
مانند یازده پسرت مادری ببین

دارند صحن فاطمه را کار می‌کنند
جایی برای رفتگری نوکری ببین

وقت رکوع گِرد شما بال می‌زنیم
ما را برایِ بردن انگشتری ببین

شُکرش که زیرِ دِینِ علی پیر می‌شویم
عمریست با حسینِ علی پیر می‌شویم
شاعر:
#حسن_لطفی
اشعار ناب آئینے

منبع کانال تلگرامی : shere_aeini