بی بی سلام آمدم امشب عیادتت
باران شوم برای تو و داغ غربتت
بی بی سلام با غم حیدر چه می کنی
با گریه های هِجر پیمبر چه می کنی
بی بی سلام راهی بستر شدی چرا؟
بی بی سلام این همه لاغر شدی چرا؟
چیزی نمانده است دگر از وجود تو
رنگی نمانده است به روی کبود تو
سر درد داری و سر تو تیر می کشد
اصلا تکان نخور، پَرِ تو تیر می کشد
می ترسم اینکه پیرهنت لاله گون شود
می ترسم اینکه بستر تو غرق خون شود
پهلو شکسته، درد تو را آب کرده است
خیلی تو را شکسته و بی خواب کرده است
ای نور آشیانه چرا پیر گشته ای؟
آه ای جوان خانه چرا پیر گشته ای؟
جانم فدای پلکِ تَرِ نیمه جان تو
بی بی فدایِ روضه ی قدِّ کمان تو
بی بی سلام با غم زینب چه می کنی؟
با قصّه سه تا کفن امشب چه می کنی؟
انگار سوزِ آه تو در شور و شین شد
ذکر لبانِ خشک تو نام حسین شد
تو می روی ولی پسرت بی کفن شود
در قتلگاه، کشته ی صد پاره تن شود
پس با زبان پر گله زینب در آن میان
رو بر مدینه کرده و وا می کند زبان:
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست ...
وحید محمدی
منبع:
http://beithayesookhte.blogfa.com
شعر روضه فاطمیه،شعر روضه حضرت زهرا، شعر روضه فاطمه زهرا
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأن و مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
وحید محمدی
نقل شد با کمی تغییر!!
منبع: http://beithayesookhte.blogfa.com
حسی که بین ماست، همانا برادری است
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
وحید محمدی
منبع:http://beithayesookhte.blogfa.com
تازیانه خصم اگر بر دخت پیغمبر نمی زد
کعب نی هرگز کسی بر زینب اطهر نمی زد
گر نمی شد حق حیدر غصب تا روز قیامت
پشت پا کس بر حقوق آل پیغمبر نمی زد
دشمن بیرحم اگر بر بیت وحی آتش نمی زد
عصر عاشورا کسی بر خیمه ها آذر نمی زد
محسن ششماهه گر مقتول پشت در نمیشد
حرمله تیری به حلقوم علی اصغر نمی زد
فاطمه گر کشته راه امام خود نمی شد
زینب غمدیده هم بر چوب محمل سر نمی زد
فرق مولا گر نمی شد منشق از تیغ مخالف
تیغ، هرگز خصم بر فرق علی اکبر نمی زد
خار اگر در دیده مولا علی از کین نمی رفت
تیر کس بر دیده عباس آب آور نمی زد
دختر غمدیده ویران نشین، سیلی نمی خورد
خصم اگر در کوچه، سیلی بر رخ مادر نمی زد
اشعار از : علی اصغر یونسیان ( ملتجی )
منبع : http://mahmel.ir/pages/zahra-sher8.htm