مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

چیزی نمانده است دگر از وجود تو *رنگی نمانده است به روی کبود تو. شعر فاطمی

بی بی سلام آمدم امشب عیادتت

باران شوم برای تو و داغ غربتت

بی بی سلام با غم حیدر چه می کنی

با گریه های هِجر پیمبر چه می کنی

بی بی سلام راهی بستر شدی چرا؟

بی بی سلام این همه لاغر شدی چرا؟

چیزی نمانده است دگر از وجود تو

رنگی نمانده است به روی کبود تو

سر درد داری و سر تو تیر می کشد

اصلا تکان نخور، پَرِ تو تیر می کشد

می ترسم اینکه پیرهنت لاله گون شود

می ترسم اینکه بستر تو غرق خون شود

پهلو شکسته، درد تو را آب کرده است

خیلی تو را شکسته و بی خواب کرده است

ای نور آشیانه چرا پیر گشته ای؟

آه ای جوان خانه چرا پیر گشته ای؟

جانم فدای پلکِ تَرِ نیمه جان تو

بی بی فدایِ روضه ی قدِّ کمان تو

بی بی سلام با غم زینب چه می کنی؟

با قصّه سه تا کفن امشب چه می کنی؟

انگار سوزِ آه تو در شور و شین شد

ذکر لبانِ خشک تو نام حسین شد

تو می روی ولی پسرت بی کفن شود

در قتلگاه، کشته ی صد پاره تن شود

پس با زبان پر گله زینب در آن میان

رو بر مدینه کرده و وا می کند زبان:

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست ...

وحید محمدی

منبع:

http://beithayesookhte.blogfa.com


شعر روضه فاطمیه،شعر روضه حضرت زهرا، شعر روضه فاطمه زهرا

آه ای ضریح گمشده! بانوی بی نشان! در حسرت زیارت تو گریه می کنم .شعر روضه فاطمیه

عمریست با عنایت تو گریه می کنم
تنها به قصد قربت تو گریه می کنم

عمریست پای بیرق مشکی روضه ها
در سایه سار رحمت تو گریه می کنم

گاهی ستاره می شوم و تا سپیده دم
در آسمان غربت تو گریه می کنم

قبرت که نیست دلخوشم از اینکه لاأقل
پایین پای هیئت تو گریه می کنم

آه ای ضریح گمشده! بانوی بی نشان!
در حسرت زیارت تو گریه می کنم

تا صبح در حوالی دلتنگی بقیع
با بوی یاس تربت تو گریه می کنم

تا تربت شهید اُحد پا به پای اشک
هرشب به رسم عادت تو گریه می کنم

گاهی به یاد هق هق آن پلک نیمه جان
در سوگ بی نهایت تو گریه می کنم

گاهی کنار روضه ات از دست می روم
از بسکه در مصیبت تو گریه می کنم

از ابتدای مرثیه هایت قدم قدم
تا کوچه ی شهادت تو گریه می کنم

http://mahmel.ir/pages/zahra-sher10

علت چشمان تارش بعدها معلوم شد



السلام علیک یا فاطمة الزهرا

این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است

چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است

باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت
رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه است

باز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دلخون از غم و سوزِ عزای فاطمه است

بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
کوچه های شهر مست ربنای فاطمه است

آبرومان رفته اما بازهم ما را خرید
آنچه آورده است ما را هم، وفای فاطمه است

حاجت یک ساله می خواهیم این شب ها از او
دستِ رحمت، بازوی مشکل گشای فاطمه است

مریم و آسیه و حوا و آدم جای خود
خوب می دانیم ما، عالم گدای فاطمه است

من نمی دانم چه سری هست در خلقت ولی
خلق مجنون علی، او مبتلای فاطمه است

از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود
او برای حیدر و حیدر برای فاطمه است

کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان
بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است

مادری کرده برای بی پلاکان شهید
قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است

گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها
سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است

علت این گریه های ماست، اشک فاطمه
گریه های ما همه از گریه های فاطمه است

گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد
یا صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است

علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد
جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است


وحید محمدی

منبع :http://beithayesookhte.blogfa.com

بر دشمن مرتضی علی تا ابد لعنت.بر قاتل فاطمه تا ابد لعنت

شعر روضه حضرت زهرا سلام الله علیها،هجوم به بیت وحی. مرثیه هجوم عمربن خطاب و احراق بیت


شعر روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
هجوم به بیت وحی

خیر با اولاد شر درگیر شد
آه با سیل شرر درگیر شد

کم کم آوردند هیزم پشت در
خانه با موج خطر درگیر شد

ساقه ی گل زیر پا افتاد، آه
یاس حیدر با تبر درگیر شد

آتش بیداد بالا رفت و بعد
شعله ها با موی سر درگیر شد

بازویش با ضربه ی های پشتِ هم
سینه اش با میخ در درگیر شد

ناگهان مادر زمین افتاد و بعد
ناله هایش با جگر درگیر شد

راه بند آمد، نمی دانم چه شد
صد نفر با یک نفر درگیر شد

کوچه من را تا دل گودال برد
لشکری با یک نفر درگیر شد

شمر آمد در میان قتلگاه
دست او با موی سر درگیر شد

خنجری با حنجری درگیر شد
خواهری بالای مقتل پیر شد


منبع: http://beithayesookhte.blogfa.com

شعر روضه حضرت زهرا, اشعار روضه حضرت زهرا, شعر روضه فاطمیه, اشعار روضه فاطمیه