مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

شعر زیبا در مدح امیرالمومنین صلوات الله علیه

چه خواهم داددراوج پریشانی جوابش را
اگرمیشد ببینم لحظه ای کوتاه ،خوابش را

تمام اعتبار مِی، از انگور ضریح اوست
نثارم کن، زسرتا پای من لب شد شرابش را

توسلهای کعبه آن سه روزه کارخود راکرد
خدابا نام مولایم به یک سو زد حجابش را

گلی غیرازعلی پیدانمی شد که رسول الله
به اوتقدیم کرده بادل و با جان گلابش را

شبیه ذره ای ناچیزهستم پس خداوندا
براین کوچکترین ذره بتابان آفتابش را

فقط ام ابیها لایق وهم کفو مولا شد
بنازم عشق نابش را،بنازم انتخابش را

به حقِ سوره زخرف به حقِ سوره ی کوثر
بروی قلب ما بگشادرِ ، ام الکتابش را

حدیثی درسفینه چشم  دل را مینوازد که
اگر مست نجف هستی بگویم سر نابش را

بدون عشق او حاجی نخواهدشد کسی ایزد
به زوار نجف تقدیم کرد از حج ثوابش را

از آن جوّ خراب شام  کوفه سخت بیزارم
نفهمیدند مولا و دعای مستجابش را

واما ضرب شصت ذولفقارش از عجائب بود
به هر کس خورده میدان نفهمیده شتابش را

مرید مالکم آن پهلوان بی بدیلی که
به سلطانی نداده بودن پای رکابش را

علی شد جانشین مصطفی هرچند این مردم
بروی دست پیغمبرندیدند انتصابش را

کتاب فضل او قُطرش ازاینجا تا ثریا بود
نزاده مادر گیتی مثال این جنابش را

تمام ثروت عالم برای دیگران باشد
من از دنیا نمیخواهم به غیر بوترابش را

شاعرسید مجتبی اقوامی

نمونه اى از برخورد #اهل بیت علیهم السلام با بیماری ها و استفاده از وسایل مادی برای رفع آنها و لطف و عنایت امام حسن مجتبی

نمونه اى  از برخورد #اهل بیت علیهم السلام با بیماری ها و استفاده از وسایل مادی برای رفع آنها

یک سال امام حسن #مجتبی علیه السلام با پای پیاده به سوی #مکه حرکت کرد. در بین راه پاهای مبارکش ورم نمود. یکی از همراهان گفت: مقداری از راه را سوار شوید تا این #ورم خوب شود. حضرت فرمود: هرگز سوار نمی شوم، ولی وقتی به اولین منزل رسیدیم، شخص #سیاه پوستی را که روغنی به همراه دارد می بینی. آن #روغن را از او خریداری کن تا ورم پایم را با آن معالجه کنم. او گفت: ما در پیش روی خود محلی را که چنین روغنی در آن جا به فروش برسد سراغ نداریم!؟ حضرت فرمود: همان است که گفتم.
مقداری که راه را رفتند شخص سیاهی پیدا شد، #امام به آن همراه گفت:
آن که می گفتم، آن جاست، برو و روغن را بخر و پول آن را پرداخت کن. او رفت تا روغن را بخرد. شخص سیاه پوست پرسید: این روغن را برای چه کسی می خواهی؟ گفت: برای امام #حسن بن #علی علیه السلام. سیاه پوست گفت:
مرا نزد او ببر، وقتی نزد امام آمد، گفت: فدای شما شوم، من نمی دانستم که شما به این روغن احتیاج دارید، پولی هم بابت آن از شما نمی گیرم و خود من هم #غلام شما هستم. فقط از شما تقاضا دارم، #دعا کنید خدا فرزند سالمی که دوست دار شما #اهل بیت باشد به من مرحمت کند.
حضرت فرمود: به خانه ات باز گرد که #خدا فرزند سالمی که #شیعه و پیرو ما خواهد بود، به تو عنایت می فرماید.

منبع: محجة البیضاء، ج 4، ص 220

رجعت و زنده کردن جمجمه و استخوان پوسیده و خاک شده انوشیروان پادشاه ایران به دست امیرالمومنین علیه السلام در دنیا

قیامت و رجعت و زنده کردن جمجمه و استخوان پوسیده و خاک شده به دست امیرالمومنین علیه السلام در دنیا:

انوشیروان سلطان همه سلاطین و پادشاه تمام پادشاهان ایران - عظیم ترین تاریخ بشری - مانند غلام سیاه حلقه به گوش حضرت قائم عج است:
هر کس مومن به ولایت حضرت حجت عج نباشد اهل جهنم است، هرچند زمین را آباد، و راه ها، اقتصاد، علوم و معبدها را در زمین منتشر کند:
شخص مهربان و عادلی که ولایت حضرت حجت عج را ندارد - به علت عدم استحقاق بهشت - وارد جهنم میوشد، اما به برکت عدل و رحمتی که به خلق خدا دارد با آتش عذاب نمیشود

حضرت صاحب عج از اتفاقاتی که در خانه و کاخ ها و حکومت ها و گوشه و کنار زمین در پنهان ترین مجالس رخ میدهد خبر دارد:
عده ای آنقدر احمق هستند که اگر امیرالمومنین علیه السلام نیز به آنها بگوید من خدا نیستیم باز هم میگویند تو خدایی:

عمار ساباطی میگوید:
امیر المومنین علیه السلام وارد مدائن و ایوان کسرى شد و نماز خواند و به (دلف بن مجیر) و اهل ساباط فرمود:
با من حرکت کنید،
سپس تمام منازل کاخ گشت، و از اتفاقات آن از غیب خبر داد!
و (دلف) شگفت زده میگفت: انگار شما در این کاخ در آن زمان زندگی کرده اید!

سپس به (جمجمه) پوسیده اى اشاره کردند و فرمودند:
آنرا به داخل ایوان بیاورید و خود حضرت هم داخل ایوان شدند و دستور دادند جمجمه را در طشت آبی گذاشتند و به جمجمه فرمودند:
ترا قسم مى دهم که بگویی من کیستم و تو چه کیستى؟

پس جمجمه گفت با زبان فصیح گفت:
شما امیر المومنین، سید وصین و امام متقین هستید، و من هم بنده تو و فرند کنیز تو کسرى انوشیروان هستم!
پس حضرت پرسید:
حال تو چگونه است؟!
انوشیروان پاسخ داد: یا امیرالمومنین،
من پادشاهى عادل و شفیق و رحیمی براى مردم بودم، و از ظلم به مردم راضی نبودم، اما وقتی محمد صلى الله علیه و آله در زمان پادشاهى من متولد شد و دیدم که ۲۳ کنگره قصرم فرو ریخت دانسیتم که ایمان به او سبب نجات من است چون محمد و آل محمد علیهم السلام دارای شرف، فضل، مرتبت، عزت آسمانها و زمین هستند اما غفلت ورزیدم و مشغول حکومت شدم و مجوسی از دنیا رفتم
چقدر خسرت میخورم که از نعمت ولایت شما محروم هستم و به از بهشت به سبب نداشتن ایمان به تو بی نصیب هستم
ولکنی مع هذا الکفر خلصنی الله من عذاب النار ببرکة عدلی وانصافی بین الرعیة فأنا فی النار والنار محرومة علی:
ترجمه:
اما با اینکه کافر و در جهنم هستم خداوند مرا با آتش عذاب نمیکند چون با رعیت با عدل و انصاف رفتار میکردم

فواحسرتاه لو آمنت به لکنت معک یا سید أهل بیت محمد ویا أمیر المؤمنین
سپس جمجمه انوشیروان گفت:
و چقدر حسرت میخورم که اگر به شما ایمان داشتم الان با شما بودم، یا سید اهل بیت محمد و یا امیرالمومنین

پس مردم گریستند و اهل ساباط به خانه های خویش برگشتند، و قصه جمجه در شهر منتشر شد، و مردم درباره امیرالمومنین علیه السلام اختلاف کردند،
بعضی گفتند:
او بنده خدا و ولی او وصی رسول خداست!
و بعضی دیگر گفتند:
او او پیمبر است!
و بعضی دیگر مانند عبدالله بن سبا و اصحابش گفتند:
او خود خداست، و گفتند اگر او خدا نیست پس چگونه مرده زنده میکند؟
پس این سخنان به امیرالمومنین علیه السلام رسید، و ناراحت شدند و آنها را حاظر کرد و فرمود: ای مردم،
شیطان بر شما غلبه کرده، من بنده خدا هستم که خدا بر من منت نهاد و مرا امام و وصی رسولش قرار داد!
از این کفر گوی دست بردارید که من و پدرم بنده خدا هستیم.
و چطور بنده خدا نباشم وقتی محمد که از من بهتر است هم بنده خداست، و ما از جنس بشر هستیم!

پس عده ای از کفر خود توبه کردند،
اما بعضی دیگر باز بر کفر خود اصرار ورزیدند و به اصرارهای حضرت اهمیت نمی دادند، پس حضرت آنها را با آتش سوزانید و خاکستر آنها را به باد داد!
اما باز بعضی ها میگفتند:
او خداست چون اگر او خدا نیست پس چطور با آتش عذاب میکند!؟

إن الذین أحرقوا و سحقوا وذروا فی الریح أحیاهم الله بعد ثلاثة أیام فرجعوا إلى منازلهم:
ترجمه:
و آنهای که با آتش سوختند و خاکسترشان به باد رفت را خداوند باز بعد از سه روز زنده کرد، و به خانه های خود بازگشتند!

منابع:
الفضائل - شاذان بن جبرئیل القمی - الصفحة ٧٢.
نوادر المعجزات - محمد بن جریر الطبری ( الشیعی) - الصفحة ٢١.
عیون المعجزات - حسین بن عبد الوهاب - الصفحة ١٠.
مستدرک الوسائل - المیرزا النوری - ج ١٨ - الصفحة ١٦٨.
مدینة المعاجز - السید هاشم البحرانی - ج ١ - الصفحة ٢٢٩.
بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج ٤١ - الصفحة ٢١٥.

الأنوار العلویة - الشیخ جعفر النقدی - الصفحة ١٢٩.


کپی و انتشار این مطلب به هر شکل مجاز است حتی بدون ذکر منبع. پس خود را خادم امیرالمومنین کنید و این مطلب را منتشر کنید تامیتونید

توصیه ای جالب ، امام زمان و کرونا !!!

"السلام علیک یا اباصالح المهدی"
عزیزی می‌گفت: با خودم حساب کردم دیدم از هشتادمیلیون ایرانی حداقل 50 میلیون نفر روزانه بیست بار از کرونا حرف میزنند یا میشنوند. فکر کردم اگرهر کدام روزی بیست بار گفت و شنود کرونایی داشته باشند میشود روزی یک میلیارد با خودم گفتم اگه به جای کلمه کرونا هر کدام خدا را تلفظ میکردندچه می‌شد؟حرفش خیلی به دلم نشست دیدم عجب دردی شده این دل مشغولی کرونا.با خودم فکر کردم وگفتم:امام زمان عج الله صاحب و مولای ماست. خودش فرموده به واسطه من بلا از شما دور می‌شود. ای کاش بجای یک میلیارد کرونا گفتن، به نیت تعجیل در امر فرج امام زمان صلوات می فرستادیم

اصلا بیایید با هم قراری بگذاریم
هر جا اسم کرونا آمد، برای سلامتی امام زمان و برای تعجیل در فرجشون  یک یا چند صلوات بفرستیم


امام هم مهربان است و هم کریم خیالتان راحت زیر دین کسی نمی ماند

"اللهم عجل لولیک الفرج"

++++


#حدیث_مهدوی
#نرم_افزار_جامع_مهدویت

کلام امام زمان:
إنی أمان لأهل الأرض کما ان النجوم أمان لأهل السماء
وجود من براى اهل زمین، سبب امان و آسایش است، همچنان که ستارگان سبب امان اهل آسمانند.(یعنی با توسل به امام زمان میتونیم امنیت وآرامش را در بحرانها کسب کنیم و بلا را از خودمان  دور کنیم)

منابع:إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة) / النص / 453 / الفصل الثالث فی ذکر بعض التوقیعات الواردة منه ع ..... ص : 451بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 75 / 380 / باب 30 مواعظ القائم ع و حکمه ..... ص : 380

شعر در مدح جوادالائمه و ذکری از حضرت علی اصغر صلوات الله علیهما

ای که از دست کریمت خیر و برکت می‌رسد
هر کسی شد سائل جودت به عزت می‌رسد

تو نشان دادی که در آل امیرالمومنین
ظاهراً بر کودکانش هم امامت می‌رسد

از "رضا" باید "جوادی" اینچنین یابد ثمر
از قیامت انتظاری جز قیامت می‌رسد؟!

ظرف عقل آدمی از درک جودت عاجز است
بر امامان از تو وقتی که محبت می‌رسد

من خودم را می شناسم مستحق نقمتم
از تو اما سمت من هر بار نعمت می‌رسد

من اگر از تو فقط دنیا بخواهم باختم
بس که از معنای جودت معنویت می‌رسد

لطف ابراهیم چشمانت به من آموخته
دست بر دامان تو روزی به خُلّت می‌رسد

وای بر دستی که یک دفعه به سمتت رو نزد
بیشتر در روز حسرت، او به حسرت می‌رسد

شاعری بیتی برایت گفت و رفت، اما بر او
از علی موسی الرضا صدبار خلعت می‌رسد

زائر مشهد شدم دیدم که از باب الجواد
بیشتر از پیش بر زائر عنایت می‌رسد

یابن سلطان خراسان! از پر قنداقه‌ات
به علی‌اصغر قسم آدم به دولت می‌رسد

حرف قنداقه شد و دیدم که در کرببلا
از کمان حرمله تیری به دقت می‌رسد

تیر، حلق کودک ارباب مان را پاره کرد
روضه‌ی این طفل آخر شیعه را بیچاره کرد


#امام_جواد #مدح_امام_جواد
#مدح_حضرت_علی_اصغر

شاعر :
#امیر_عظیمی

در مدح امام جواد صلوات الله علیه

#امام_جواد #مدح_امام_جواد


طوبای تو میان دلم قد کشیده است
بین من و خیال خودم سد کشیده است

احساس می کنم به تو نزدیک می شوم
جذر مرا نگاه تو مد کشیده است

این جذبه طلایی بالا نشین تو
بال مرا حوالی گنبد کشیده است

دست خدای عز و جل روی قلب ما
این بار سوم است محمد کشیده است

نوری رئوف در حرمت موج می زند
الطاف کاظمین به مشهد کشیده است

بخشنده تو ،خدای کرم تو، جواد تو
ابن الرضا تو، حضرت باب المراد تو

بگذار خاک پای تو نقاشی ام کنند
سجاده ی دعای تو نقاشی ام کنند

بگذار بر کنار قدم های هر شبت
با رشته عبای تو نقاشی ام کنند

بال و پرم بده که شبیه کبوتری
امروز در هوای تو نقاشی ام کنند

بگذار از زمان ازل تا همیشه ها
آقای من برای تو نقاشی ام کنند

وقتی میان خانه دعا پخش میکنی
مسکین ترین گدای تو نقاشی ام کنند

بخشنده تو، خدای کرم تو، جواد تو
ابن الرضا تو، حضرت باب المراد تو

ای بالش تو دست امام رئوف ما
ای  سایه بان روی تو بال فرشته ها

تا آمدی امام رضا گریه اش گرفت
ای مستجاب چله سجاده دعا

تا یک تبسمی نکنی پا نمی شود
خورشید از مقابل گهواره شما

اینگونه بی نقاب نظر می خوری عزیز
اینقدر در مقابل آیینه ها نیا

آقا قرار ما سر میدان کاظمین
ای اولین زیارت ما بعد کربلا

بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

هر صبح چهارشنبه مقیم تو می شوم
از زائران صبح نسیم تو می شوم

روزی اگر به طور مرا راهیم کنند
سوگند میخورم که کلیم تو می شوم

وقتی که از محله ما میکنی عبور
کوچه نشین دست کریم تو می شوم

بر پشت بام گنبد زرد و طلائیت
مثل کبوتران حریم تو می شوم

کم کم در ابتدای خیابان کاظمین
دارم همان گدای قدیم تو می شوم

بخشنده تو، خدای کرم تو، جواد تو
ابن الرضا تو، حضرت باب المراد تو

شاعر: ؟؟؟


مناظره امام جواد صلوات الله علیه با یحیی بن اکثم در مورد فضایل خلفا ( ابابکر و عمر )

اشعار در مدح امیرالمومنین صلوات الله علیه به مناسبت ولادت حضرت+ چندختم بسیار مجرب برای زیاد شدن رزق و روزی و ثروت

بخشی از حدیث معرفت به نورانیت از حضرت حبل الله القوی امیرالمومنین جل الشانه صلوات الله علیه


#خطبه_نورانیه  حضرت حبل الله القوی امیرالمومنین جل الشانه صلوات الله علیه
_______________________________
یا سَلْمانُ وَ یا جُنْدَبُ قالا لَبَّیْکَ یا اَخا رَسُولِ اللّه قالَ علیه السلام مَنْ لا یَصْلَحُ لِحَمْلِ صَحیفَةٍ یُؤَدِّیها عَنْ رَسُولِ اللّه صلى الله علیه و آله کَیْفَ یَصْلَحُ لِـلاْمامَةِ؟یا سَلْمانُ وَ یا جُنْدَبُ فَاَنَا وَ رَسُولُ اللّه کُنّا نُورا واحِدا صارَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله مُحَمَّدًا الْمُصْطَفى وَ صِرْتُ اَنَا وَصِیَّهُ الْمُرْتَضى وَ صارَ مَحَمَّدٌ النّاطِقَ وَ صِرْتُ اَنَا الصّامِتَ وَ اِنَّهُ لابُدَّ فى کُلِّ عَصْرٍ مِنَ الاْعْصارِ اَنْ یَکُونَ فیهِ ناطِقٌ وَ صامِتٌ،
یَا سَلْمَانُ صَارَ مُحَمَّدٌ الْمُنْذِرَ وَ صِرْتُ أَنَا الْهَادِیَ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَرَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمُنْذِرُ وَ أَنَا الْهَادِی.

اى سلمان و اى جندب!(منظور ابوذر است) عرض کردند: بلى اى برادر رسول خدا. فرمود: کسى که براى حمل نوشته اى از جانب رسول خدا صلاحیت ندارد، چگونه براى پیشوایى مردم صلاحیت خواهد داشت؟
اى سلمان و اى جندب! من و رسول خدا نور واحدى بودیم سپس او محمّد مصطفى شد و من وصىّ او مرتضى شدم. محمّد صلى الله علیه و آله ناطق شد و من ساکت و خاموش . به این ترتیب در هر عصرى یکى باید گویا باشد و دیگرى ساکت.
اى سلمان، محمّد صلى الله علیه وآله بیم دهنده شد و من هدایت کننده و این همان فرموده ى خداوند عزّوجلّ است «[اى پیامبر] تو بیم دهنده اى و هر قومى را هدایتگرى است» لذا رسول خدا صلى الله علیه و آله بیم دهنده و من هدایت کننده ام.
_______________________________
مشارق الانوار ص یکصد شصتم
بحار الانوار ج بیست ششم ص هفتم
القطره احمد مستنبط
المناقب محمد بن علی علوی
کانال اسرار آل محمد صلی الله علیه