مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

داستان سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» از زبان مرحوم حبیب‌الله‌ چایچیان(حسان)


بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم حبیب‌الله‌ چایچیان(حسان) درباره‌ی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» می‌گوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.

دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟

ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا(ع) را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را می‌گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)

با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمی‌دانم در ایام تولد حضرت رضا(ع) بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،

گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمی‌ها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمی‌چسبد» گفتم: دل چسبی‌اش به این است که حضرت جواب بدهد.

هر چه کردم دیدم مادر قبول نمی‌کند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می‌کردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجه‌ام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.

وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی‌توانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را می‌بوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...

شعر کامل به شرح زیر است:

آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده

ای گل بی‌خار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبک‌خیزی کاهم بده

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جان‌سوز به آهم بده

لشکر شیطان به کمین منند
بی‌کسم ای شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده

در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده

آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده

"صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا"

کپی و انتشار  این مطلب بدون ذکر منبع شرعاً حرام است و راضی نیستیم

سه کلیپ و سه داستانی که حتما باید ببنید و بشنوید و بخوانید بسیار جالبه


با سلام و عرض ادب
لطفاً به احترام امیرالمومنین علیه السلام  کلیپ های زیر را خودتون ببینید و بعدمطلب زیر را در وبلاگ تون قرار بدید(به اسم یه ناشناس قرار بدید تو وبلاگ) تا همه منتشر کنند این مطلب را به هر طریقی که میتونند  از بلوتوث کردن و ارسال فایل ازطریق وای فای گوشی تا انتشار در تلگرام ، سروش،وبلاگ و سایت و ...
 فقط منتشر کنید و از خیرات و برکاتش در دنیا و اخرت لذت ببرید برای هر کلیپ دو لینک وجود داره اولی لینک مستقیم و دومی غیر مستقیم است. نیم عمرتون  شاید همه عمرتون برفناست اگر نبینید و عمل نکنید به این کلیپ ها . تو کلیپ اول نذری را یاد میده که بسیار مجربه فردی که 14 سال دعا ، توسل،نماز و ختم و... انجام داده بود با این نذر به حاجتش رسید. دیر یا زود همه میمیریم و از این دنیا دستمون کوتاه میشه  و نمیتونیم کار خیری دیگه انجام بدیم اصلا شاید تا یک ساعت دیگه یک روز دیگه زنده نباشیم کی از  زمان مرگش خبر داره؟؟؟ تا فرصت هست کاری کنید برای تنهایی و تاریکی شب اول قبر توشه ای بردارید برای زندگی ابدی تون و چه کاری بهتر از اینکه یه عملی را انجام بدیدکه بهترین و مقربترین بندگان خدا شفیع شما باشند . پس تا میتونید این کلیپها را منتشر کنید هرچی بیشتر منتشر کنید مزدتون بیشتر میشه اگر خودتون هم سایت و وبلاگ و کانال و پیج اینستاگرام ندارید برید به بقیه که دارند پیشنهاد بدید این کار را بکنند . به صدا و سیما پیامک و ایمیل بزنید بگید شبهات غدیر را هر روز در صدا وسیما بصورت مختصر یا مفصل پاسخ بده  قسمتهایی از خطبه غدیر را قبل از اخبار قبل از فیلم توی اگهی ها وسط فیلم متن عربی و فارسی را پخش کنند و هر کار دیگه ای که به برای تبلیغ غدیر فکر میکنید لازم  پیشنهاد بدید.پولدار ها مسابقه کتابخوانی بگذارید برای پاسخ به شبهات غدیر و شبهات وهابیت و جایزه های بزرگ بدید.
 پیامبر فرمود حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تاروز قیامت پیام این خطبه غدیر را برسانند(پس به همه واجب میشه این کار)

اما کلیپها:(نکته مهم 2 کلیپ اول را قبلا در وبلاگ با لینک اپارات گذاشته بودم الان لینک مستقیم هست اگه دانلود کردید دوباره دانلود نکنید فقط کلیپ سوم را دانلود کنید)

کلیپ ویدیوئی اول:
سخنرانی بسیار زیبا ویژه ی عید غدیر+ نذر مجرب
(هر کی حاجت مهمی داره خصوص دخترانی که سن شون بالا رفته این نذر را انجام بدن تا بختشون باز شه و شوهری خیلی خوب ، وفادار ،خوش اخلاق گیرشون بیاد مثلا نذر کنید روز غدیر مبلغی را برای پختن غذا خرید شیرینی مجالش جشن عید غدیر پرداخت کنند نذر کنید مهریه تون این باشه که هرسال غدیر توی خونه جشن بگیره شوهرتون یه تعداد از فامیل را دعوت کنه شام یاناهاربده سخنران بیاره و... هر کس به اندازه توانش نذر کنه) حتما ببینید


http://www.uupload.ir/view/7vlp_ghadir_nazr.mp4


کلیپ ویدیوئی دوم:
 لطف و عنایت امیرالمومنین به خادمان مجلس جشن غدیر در مشهد حجت الاسلام معاونیان بسیار جالبه حتما ببینید


http://www.uupload.ir/view/eeev_asare_khedmat_be_ghadir_moavenian.mp4



کلیپ سوم صوتی است:

شیوه های مهم وکارساز احیاء غدیر حجت الاسلام دارستانی حتما گوش کنید

http://uupload.ir/view/5gqr_shivehaye_ehyae_ghadii.mp3



این سه داستان را هم بخوانید تا متوجه بشید اهل بیت هیچ وقت مدیون کسی نمیشوند و کوچکترین خدمت یا ادب کردن را با بیشترین لطف و کرم خود جبران میکنند:

داستان اول:
اغماض امیرالمومنین از تنبیه مرد سنی ظالم بخاطر قطره اشکی که در مصائب امام حسین علیه السلام ریخت ، باعث شد او شیعه شود
از آقای قدس نقل شده: روزی مرحوم آیت الله بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.

آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و ...، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»


داستان دوم

یه سید حسین هست توی رشت از محبان و دلسوختگان اهل بیت، که دههء فاطمیه و دههء اول محرم روضه میگیره میگفت در سیادت خود شک داشتم تا اینکه امام حسین در خواب من را سید حسین خواند و مطمئن شدم که از سادات هستم اما جریان خوابم این بود که ما جلوی مجلس روضه یه پیرمردی را گذاشته بودیم که کفشهای مردم را جفت کنه تا مردم موقع بیرون اومدن معطل نشوند یه روز که اومدم دم در خونه دیدم اون پیرمرد نیست و جاش یه معرکه گیر که با دایره و نی زدن یک میمون را به رقص در میاورد اونجا نشسته و با چوبی که سرش دوشاخه است داره کفشها را جفت میکنه میمون را هم به تیر چراغ برق بسته من وقتی این صحنه را دیدم سریع به یه نفر گفتم برو زود این مرد را بگو بیاد توی روضه و بهش صبحانه و چایی بدید تا آبرومون نرفته فقط یه طوری هم بهش بگید که ناراحت نشه اونها هم همین کار را کردند و او هم صبحانه که خورد یکمی نشست روضه هم گوش کرد و دیدم که اشکی هم ریخت. گذشت این قضیه تا اینکه او مرد و در خواب دیدم که در مکانی بسیار خوب و در رفاه و خوشی بسر می بره بهش گفتم به تو نمیاد اهل خیر و عبادت باشی که بهت این مقامات را بدهند از کجا به این مقام رسیدی؟؟ گفت همین طوره که میگی این لطف امام حسین است. در همین حین امام حسین بمن گفتند سید حسین این مرد در مجلس من دودقیقه اون روز کفش ها را جفت کرد و به من حقی پیدا کرد من هم این طوری اون دو دقیقه خدمتش را براش جبران کردم. اللهُ اکبر از این جود وکرم آقا

داستان سوم:
یکی از علما نقل میکرد شخصی برایم تعریف کرده که یه شب که از روضه اومدم خونه خواب دیدم که امام حسین به برادرشون حضرت ابالفضل فرمود برادرم اسم همه خدام این مجلس روضه را یادداشت کردی حضرت فرمودند بله امام فرمودند :بده ببینم، نگاه کردند و بعد گفتند نام این شخص را چرا ننوشتی فرمودند او که جزخدام نیست امام فرمودند بله اما یک استکان را از جلوی پای اهل مجلس برداشت و کنار گذاشت پس نام او راهم بنویس !!! توی خواب یادم اومد که توی اون مجلس خادمی استکان ها را جمع کرد ولی یه دونه از اونها را فراموش کرد برداره من هم همینطور که نشسته بودم اون را برداشتم و کنار خودم گذاشتم که یه وقت زیر پای کسی نره فهمیدم کوچکترین خدمت به امام حسین را آقا فراموش نمیکنند و جواب میدهند.

لطفا به هرشکل که میتونید این کلیپ ها و داستانها را منتشر کنید و اگرمیشه تا غدیر پست ثابت وبلاگ باشه


+++


اینها را هم ببینید :


سخنان جذاب، مهم و سوزناک سید حسن احمدی در مورد مظلومیت غدیر.حتماببینید:

نذر مجرب غدیر،اینطوری خیلی سریع حاجت بگیرید،اگر از اصل مال تون نمیدید از سهم امام خرج غدیر کنید

لطف و کرامت عجیب امیرالمومنین به خادمان مجلس غدیر مشهد_معاونیان


دانلود کتاب حقیقت گمشده { داستان شیعه شدن معتصم سید احمد}

حقیقت گمشده
مشخصات کتاب:
سرشناسه : سیداحمد، معتصم
عنوان و نام پدیدآور : حقیقت گمشده داستان گرایشم به مذهب اهل بیت علیهم السلام معتصم سید احمد؛ ترجمه محمدرضا مهری
مشخصات نشر : قم بنیاد معارف اسلامی ، 1377.
مشخصات ظاهری : 2ج.
فروست : بنیاد معارف اسلامی 90 91.
شابک : 13000ریال : دوره 964-6289-40-1 : ؛ ج.1 ٬ چاپ دوم 964-6289-41-X : ؛ 45000 ریال (ج.1، چاپ چهارم) ؛ 13000 ریال ج.2، چاپ دوم 964-6289-42-8 : ؛ 45000 ریال ج.2، چاپ چهارم 978-964-6289-41-X
وضعیت فهرست نویسی : برون سپاری
یادداشت : ج.1و 2 (چاپ دوم: 1379).
یادداشت : ج 1و 2 (چاپ سوم 1384).
یادداشت : ج.1و2 (چاپ چهارم: اسفند 1386).
موضوع : خاندان نبوت -- احادیث
موضوع : شیعه -- دفاعیه ها و ردیه ها
شناسه افزوده : مهری محمدرضا، 1336 - ، مترجم
شناسه افزوده : بنیاد معارف اسلامی
رده بندی کنگره : BP211/5 /س 9ح 7041 1377
رده بندی دیویی : 297/4172
شماره کتابشناسی ملی : م 77-15521
عناوین اصلی کتاب شامل:
مقدمه مترجم؛ اهداء؛ فصل اول : برگزیده هایی از زندگی ام؛ فصل دوم : پرده برداشته شد؛ فصل سوم : حدیث کتاب اللّه وعترتی درمصادر اهل سنت؛ فصل چهارم : اهل بیت چه کسانی هستند؟؛ فصل پنجم : ولایت علی (ع ) در قرآن؛ فصل ششم : شوری وخلافت اسلامی؛ فصل هفتم : مثلث تحریف حقایق؛ فصل هشتم : مذاهب چهارگانه زیرذره بین؛ فصل نهم : عقاید اهل سنت؛

دانلود فایل PDF

دانلود فایل EPUB


منبع http://paperyab.ir