مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

شعر زیبا در مدح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها


حضرت زهرا سلام الله علیها

شهر پر از شعشعه ی نور شد
کوچه پر از همهمه و شور شد
خانه پیغمبر ما طور شد
تجلّی خدای موسا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

فرشتگان مژده به هم می دهند
فاطمه یا فاطمه دم می دهند
به هر گدا تاج کرم می دهند
تاج سر حضرت مولا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

نمونه بانوی سرآمد رسید
انسیه ی حضرت احمد رسید
اُمِّ ابیهای محمَّد رسید
حوریه از عالم بالا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

خدیجه را نبی خبر داده است
فراق چل روزه ثمر داده است
خدا به تو قرص قمر داده است
نیّره بر ظلمت دلها رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید
 
آمده تا آنکه کند سروری
عطیّة ُ النَّبی کند کوثری
به دشمنش گفت:" خودت ابتری"!
خیر کثیر است و به دنیا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

ادامه ی پیمبران آمده
اُمِّ اَئمّه ز جنان آمده
مادر سادات جهان آمده
فاطمه ی علیِّ اعلا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

یاس نبیُّ و شجر حیدر است
یار علی، تاج سر حیدر است
پشت و پناه و سپر حیدر است
به دین حق ناجی عظما رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

محبتش ببین چه ها می کند
سنگ دلت را چو طلا می کند
زِ خاک ها فضّه بپا می کند
بر دل بیمار، مسیحا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

چیست اذان، ارادت فاطمه
حیَّ علی محبت فاطمه
چشم فقیر و خلعت فاطمه
سوره قدر است که یکجا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

سوره ی کوثر وسط کوچه ها
جان پیمبر وسط کوچه ها
حیدر حیدر وسط کوچه ها
تا که شود یاور آقا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

قصیده ابن حسام در مدح حضرت زهرا علیهاسلام

قصیده ابن حسام در مدح حضرت زهرا علیهاسلام
محمد بن حسام الدین خوسفی از شاعران مشهور قرن نهم، شاعر مقتدر طبع و عالم بلند همت که عمر خود را به مدح خانواده پیغمبر گذراند
چنین گفت آدم علیه السلام * که شد باغ رضوان مقیمش مقام
که با روی صافی و با رای صاف * زهر جانبی می نمودم طواف
یکی خانه در چشمم آمد ز دور * برونش منور ز خوبی و نور
ز تابش گرفته رخ مه نقاب * ز نورش منـــــور رخ آفتاب
کسی خواستم تا بپرسیم بسی * بسی بنگریدم ندیدم کسی
سوی آسمان کردم آنگه نگاه * که ای آفریننده مهر و ماه
ضمیر صفی از تو دارد صفا * صفا بخشم از صفوت مصطفی!
دلم صافی از صفوت ماه کن * ز اسرار این خانه آگاه کن
ز بالا صدائی رسیدم به گوش * که یا ای صفی آنچه بتوان بگوش!
دعایی ز دانش بیاموزمت * چراغی ز صفوت برافروزمت
بگو ای صفی با صفای تمام * به حق محـــمد علیه السلام
به حق علی صاحب ذوالـــفقار * سپهدار دین شاه دلدل سوار
به حــــق حسین و به حــــق حسن * که هستنــــد شایستــه ذوالـــمنن
بـــه خاتون صحرای روز قیام * سلام علیهم علیهم سلام
کز اسرار این نکته دلگشای * صفی را ز صفوت صفایی نمای
صفی چون بکرد این دعا از صفا * درودی فرستاد بر مصطفی
در خانه هم در زمان باز شد * صفی از صفایش سر انداز شد
یک تخت در چشمش آمد ز دور * سراپای آن تخت روشن ز نور
نشسته بر آن تخت مر دختری * چو خورشید تابان بلند اختری
یکی تاج بر سر منـــور ز نور * ز انــوار او حــوریــان را سرور
یکی طوق دیگر به گردن درش * به خوبی چنان چون بود در خورش
دو گوهر به گوش اندر آویخته * ز هر گوهری نوری انگیختــه
صفی گفت یا رب نمی دانمش * عنایت بخطی که بر خوانمش
خطاب آمد او را که از وی سوال * بکن تا بدانی تو بر حسب و حال
بدو گفت من دخت پیغمبرم * بـــه این فـــر فرخندگی درخورم
همان تاج بر فرق من باب من * دو دانه جواهر حسین و حسن
همان طوق در گردن من علی است * ولی خدا و خدایش ولی است
چنین گفت آدم که ای کردگار * در ین بار گه بنده راهست بار
مرا هیچ از اینها نصیبی دهند * از ین خستگیها طـــبیبی دهند
خطابی به گوش آمدش کای صفی * دلت در وفاهای عالم وفی
که اینها به پاکی چو ظاهر شوند * به عالم به پشت تو ظاهر شوند
صفی گفت با حرمت این احترام * مرا تا قیام قیامت تمام

اشعار زیبا در مورد فاطمه زهرا سلام الله علیها+ زمان حرکت قافله عزاداری به مناسبت شهادت حضرت دراصفهان


فاطمه کار خدایی می کند

فاطمه مشکل گشایی می کند

هستی عالم بود از هست ِاو

جنتُّ و دوزخ بُود در دست او

ماسوا روزی خورد از خوان او

گردش چرخ است با فرمان او

***

او کلید قفل های بسته است

او امید هر دل بشکسته است
فاطمه بر عرض عالم کوکب است

مادر و آموزگار زینب است

علت ایجاد عالم فاطمه است

نقش روی قلب خاتم فاطمه است

فاطمه یعنی سرور اهل بیت

عزت و فخر و غرور اهل بیت

کردگار این جهان زهرایی است

او تمام دلخوشی حیدر است

او شهید بین دیوار و در است

ای که هستی پر ز عصیان و گناه

هر چه می خواهی تو از زهرا بخواه


منبع: www.madeh.ir



آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه است
دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است

مصطفی فخر نبوّت افتخارش فاطمه است
مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمه است

دستیارش نه همه دار وندارش فاطمه است
ای خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است

در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است
گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است
--
فاطمه یعنی تمام هستی هست آفرین
فاطمه یعنی بهشت رحمةٌ للعالمین

فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین
فاطمه یعنی چراغ آسمانها در زمین

فاطمه یعنی یداللّهی دگر در آستین
فاطمه یعنی علی، یعنی همان حبل المتین

فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا
فاطمه یعنی کتاب الله کلّ انبیا
--
فاطمه در فلک هستی ناخدایی می کند
فاطمه در روز محشر کبریایی می کند

فاطمه از شیر حق مشکل گشایی می کند
فاطمه در چشم حیدر خودنمایی می کند

فاطمه در بندگی کار خدایی می کند
فاطمه بر شیعیان لطف نهایی می کند

فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان
فاطمه یعنی ز رأفت همنشین با خاکیان
--
کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود
کیست زهرا کعبه ی جان قبله ی اهل سجود

کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود
کیست زهرا برترین محبوبه ی حیّ ودود

کیست زهرا باب رحمت، دست احسان، بحر جود
کیست زهرا خیمه ی سبز ولایت را عمود

کیست زهرا آفتابی کبریایی طلعت است
کیست زهرا چارده معصوم در یک صورت است
--
ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه
ای تمام انبیا مات جلالت فاطمه

ای امیرالمؤمنین محو کمالت فاطمه
ای ملائک بنده ی صفّ نعالت فاطمه

ای تمام وحی در موج خیالت فاطمه
ای همه مرهون فیض بی زوالت فاطمه

طاهره، انسیّه، حورایی نمی دانم که ای
فاطمه، صدّیقه، زهرایی نمی دان که ای
--
عقل و هوش و دانش و افکار خود را باختیم
با کمیت وهم تا آنسوی هستی تاختیم

یا به مضمون، یا به ایراد سخن پرداختیم
دست ها بر رشته های چادرت انداختیم

شعرها خوانده غزل، قطعه، قصائد ساختیم
عاقبت دیوانه گشتیم و تو را نشناختیم

حور، انسان، یا ملک، یا فوق اینان چیستی؟
کیستی تو کیستی تو کیستی توکیستی؟
--
من نمی گویم غلام دختر پیغمبرم
من نمی گویم که بنشانی کنار قنبرم

من نمی گویم بلالت پا گذارد بر سرم
من نمی گویم ثنایت گشته بر لب گوهرم

من نمی گویم بسوزان تا کنی خاکسترم
لیک می گویم قبولم کن گدای این درم

دوست دارم تا زلطف و مرحمت شادم کنی
دوزخی هستم تو خود از دوزخ آزادم کنی
--
روسیاهم، زشت کردارم، گنه کارم بدم
تو بکوی خویش راهم داده ای تا آمدم

گر چه مردودم به جان زینبت منماردم
نامه ای پر از گناه است و تهی باشد یدم

عالمی را سیر کردم آخر این در را زدم
گر روم جایی دگر از پشت این در مُرتدم

«میثمم» یعنی گدای خانه ی خشت و گلت
غرق دریای گنه چشمم به سوی ساحلت

منبع:   http://www.mahmel.ir/pages/zahra-madh11.htm


در اصفهان شب شهادت  از مسجد حکیم خیابان حکیم بعداز نماز مغرب و عشا قافله عزا راه میافته و روز شهادت ساعت 2یا 3 بعدازظهر از فلکه شهدا آماده  میشن برای حرکت.  قبل از ظهر هم  یکی دو جا دیگه قافله هست که دقیق نمیدونم .

در سپاهان شهر اصفهان از ساعت 14 فلکه شاهد قافله آماده میشه برای حرکت.




تصاویر بالا یا هر تصویر مرتبط با شهادت حضرت  را برای پروفایل خود در شبکه های اجتماعی استفاده کنید این حداقل کاری که برای اظهار ارادت میشه انجام داد


چند کلیپ صوتی و تصویری در مورد افسانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها+ اسناد و اعترافات اهل سنت!!


داستان بسیار جذاب عنایت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به جوان گناهکاری که غرق گناه و فساد بود


از کانال اربعین شاهراه ظهور در تلگرام حتما بازدید کنید و کلیپهاش را منتشر کنید