مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

علم جفر یا معرفت خدا. نظر مرحوم انصاری همدانی درباره ظهور امام زمان صلوات الله علیه و توسل به حضرت

علم جفر یا معرفت خدا
حضرت آیت الله انصاری
رضوان الله تعالی علیه نه تنها خود چنین بود بلکه شاگردانش نیز به جز علم توحید، نظری به غیرالله نداشتند حضرت آیت الله نجابت می‌فرمود: چنان از علم توحید محظوظ (لذت میبردیم)بودیم که به علوم مادون علم توحید هیچ رغبت نداشتیم ( چونکه صد آمد نود هم پیش ماست ) می‌فرمود: روزی در نجف اشرف در معیّت عده‌ای از رفقا از جمله مرحوم شهید آیت الله دستغیب(ره) پس از زیارت از درب حرم مطهّر حضرت امیر صلوات الله علیه خارج می‌شدیم که دیدیم پیرمردی با محاسن سفید و عمامه و عبا و قبا و نعلین سفید گوشه‌ای نشسته و با فرد ملاّیی در حال جرّ و بحث بر سر مثنوی مولوی می‌باشد.
پیرمرد از مثنوی حمایت می‌کرد و آن فرد به آن اهانت می‌نمود، فرمودند: آمدیم و به کناری نشستیم و یکی از دوستان را فرستادیم که از وی دعوت کند در جمع ما حاضر شود پس از چند لحظه آن دوست محترم به همراه پیرمرد بازگشت، به وی احترام کردیم و از احوالش استنطاق نمودیم گفت: من در جوانی زحمات و ریاضات شرعیّه زیادی را متحمل شدم تا اینکه روزی حضرت صادق صلوات الله علیه را در عالم مکاشفه دیدم که فرمودند: « هر چه می‌خواهی بگو که تو نزد ما حاجت روا هستی » گفت: عرض کردم آقا دو چیز از شما تقاضا دارم یکی ممرّی برای معاش و دیگری اینکه عالم به علم جفر شوم. حضرت فرمودند: آنچه خواستی به تو دادیم و سپس گفت حال پیر شده‌ام و تقدیرم بالا رفته و قرار است فردا بعد از ظهر بمیرم. می‌خواستم علم جفرم را به فرد صالحی بدهم، به شرط آنکه امورات کفن و دفن مرا متقبل شود.
مرحوم آیت الله نجابت رضوان الله تعالی علیه فرمود: من قبول نکردم متعاقباً پیر مرد همان صحبت را با مرحوم شهید دستغیب
رضوان الله تعالی علیه کرد و آن مرحوم نیز از قبولش اباء نمود به همین منوال به یکی دو نفر از همراهان پیشنهاد نمود ولی کسی قبول نکرد سپس تأملی بنمود و گفت پس شما فرد لایقی را به من معرفی کنید، مرحوم استاد می‌فرمود: من و مرحوم شهید دستغیب فرزند یکی از بزرگان را که پدرش حق استادی بر هر دوی ما داشت معرفی نمودیم .پیرمرد پس از لحظه‌ای تأمل در حالیکه با انگشتانش شمارشی کرد!!! (برای جواب گرفتن از علم جفر لازم سوال را نوشته و بعد روی حروف اون محاسباتی کرد و زمانی طولانی لازمه که به جواب برسیم  به این آسونی ها نیست این فرد چون امام صادق بهش عنایت کردند  تونسته خیلی سریع فقط باانگشتان محاسبه کنه این دوره زمونه مدعی زیاده ولی در عمل خیلی کم کسانی هستند که بتونند ازجفر جواب بگیرند و بتونند از غیبیات اصلاع بدن. بنده هم چیزی از این علم نمیدونم سوال نکنید) گفت این فرد، سید، جوان و بزرگزاده است ولی کمی بداخلاق است (خصوصیات او را کاملاً بیان نمود) و من جفرم را به او نمی‌دهم اگر ممکن است فرد دیگری را معرفی کنید.
مرحوم نجابت می‌فرمود بالاخره یکی از سادات مجتهد و متقی نجفی که دارای سن و سال قابل توجهی بود به او پیشنهاد شد پیرمرد این بار نیز مانند قبل مکثی نمود و گفت این فرد سید است و بزرگ و بزرگزاده می‌باشد من حاضرم جفرم را به او بدهم بعد یکی از دوستان او را به خانه سید مورد نظر هدایت کرد و فردا بعد از ظهر که بعضی از دوستان قضیه را دنبال کرده‌بودند معلوم شد آن پیرمرد در خانه همان سید دار فانی را وداع گفته است.
مرحوم استاد نجابت بعد از نقل این حادثه تأملی فرمودند و گفتند: « تعجب از این جاست آن پیرمرد که دستش به دامن حضرت امام صادق(ع) رسید و آن حضرت به وی فرمودند: هر چه می‌خواهی بگو چرا از آن حضرت بالاتر از جفر را نخواست و معرفت خداوند تعالی را طلب ننمود!!! »

منبع:با کمی تغییر نقل شد ازکتاب در کوی بی نشانها ( زندگی وخاطرات وکرامات  ایت الله محمد جواد انصاری همدانی)

کتاب بسیار جذاب و شیرینی هست بارها میخونیدش!!!


بخشی دیگر از این کتاب :

مکاشفات و کرامات
1- در احوالات آقای انصاری آورده اند که درویشی می خواست به ایشان طی الارض یاد بدهد، فرمودند« ما بالاتر از این را داریم، ما علم توحید داریم » می شود راجع به این مطلب توضیحی بفرمایید، و این که ایشان چه افقی را به شاگردانشان معرفی می کردند که این گونه مسائلی که برای خیلی ها جذاب است، در نظر اینها جلوه ای نداشت؟
آیت الله سید علی محمد دستغیب:
درست است، من این را اضافه کنم که واقعاً در نزد آیت الله قاضی، آیت الله انصاری، آیت الله نجابت، اصلاً مکاشفات و کرامات و اینها مسأله ای نبود.
توی شاگردانشان هم همین جور بود و مثلاً اگر یک کسی خواب می دید، دیگه شاید رویش نمی شد که به آقا بگوید، هر چند که خواب درستی بود. به عنوان بشارت می گفتند بگویید، یا اگر مکاشفه ای به عنوان بشارت برای آینده بود، مطرح می کردند ولی نظرشون واقعاً کرامات نبود.
این بزرگان آدم را متوجه کرامات خدا می کردند، اینها همه اش از کریمی خداست؛ یعنی شخص صاحب کرامت را به خدای تعالی متوجه کند. کشف یعنی چه؟ یعنی حجاب برداشتن؛ بهش بگو: بابا این کشف و کرامتی که از تو سر زده در حقیقت مال خداست نه تو. آقای نجابت در یکی از سفرهایشان به همدان 2-3 ماه در خدمت آقای انصاری ماندند.
در این مدت یکی دو تا از شاگردانشان در شیراز، که سن کمی هم داشتند اما از برکت آقای نجابت قدرتی پیدا کرده بودند که ازفکر وخیال افراد اطلاع می دادند، مدتی مشغول به

 

 


ارشاد و دستگیری شدند، آقای انصاری به آقای نجابت فرموده بودند: زود برگرد شیراز که اوضاع شلوغ پلوغ شده، زدند به کاهدون. آقای نجابت وقتی برگشتند، با اینکه روش برخوردشان ملایم بود و آن دو نفر هم پیششان محبوب بودند، شروع کردند به تندی کردن، که دیگه جای مهربونی نیست، باید همینطوری باشه تا موقعی که بالاخره چیزهایی که توی کله اش هست بریزه بیرون.
ولی متأ سفانه نتوانستند و ایستادند مقابل آقا، اعتراض کردند که چرا این جوری می کنید! چرا به ما فشار می آورید و بالاخره رفتند که رفتند.

رابطه توحید و ولایت
1-  نظر آیت الله انصاری درباره این مقوله که « به توحید نمی توان رسید مگر از طریق ولایت » چه بود و به طور کلی اگر لطف بفرمایید و در مورد دیدگاه ایشان نسبت به رابطه توحید و ولایت توضیحاتی بدهید ممنون می شویم؟
حاج احمد انصاری:
آن توحید که از ولایت جدا باشد یا ولایتی که از توحید جدا باشد، اصلاً ارتباطی به عرفان واقعی اسلامی ندارد. خیلی اصرار داشتند، می گفتند: اگر کسی موحد باشد حتماً این توحیدش باید توأم با ولایت محمّد (ص) و آل محمّد (ص) باشد و به خاطر همین هم ما هفتگی منزلمان روضه خوانی داشتم و ایشان دعوت می کرد از افرادی که خودش واقعاً اطمینان خاطر داشت که اینها مخلصند، مجلسی می گذاشت. دوستان و رفقا می آمدند روضه خوانی برقرار می کردند.
استاد کریم محمود حقیقی:
کلاً ولایت یک خط، اما این خط ترسیمش از بالا به پایینه. یعنی خدا رو که شناختم، تماسم با خدای تعالی و احکام جز از طریق شریعت محمدی (ص) امکان پذیر نیست. وقتی که این مسأله را شنیدم ناچارم رجوع کنم به ولی عصرم که حضرت صاحب الزمان علیه السلام است.
2- از حالات ایشان نسبت به اهل بیت(ع)، ائمه اطهار(علیهم السلام) برایمان بفرمایید. در ایام شهادت و یا ولادت ائمه(ع) چطور بودند؟
آیت الله سید علی محمد دستغیب:
ظهور توحید، ولایت است. یعنی کسی که عالم به اسرار الهی هست بإذن الله، وارد اسرار الهی شده خدای تعالی باید اجازه دهد. بعضی افراد چهل سال سلوک دارند، هنوز اجازه ورود ندارند.
البته هدایت مال خداست و امام کسی است که متصل به خدای تعالی است. نمی شود کسی سر تسلیم در مقابل پیغمبر(ص) و علی علیه السلام و بقیه ائمه فرود نیاورد، محال است، محال! نمی شود کسی در اسماء و صفات خدا وارد شده باشد و در برابر ائمه اطهار(ع) خاضع و خاشع نباشد. لذا خدا رحمت کند آیت الله انصاری را، ما می دیدیم که در مقابل ائمه(ع) مثل یک غلام بود، مثل یک بنده ، و بارها این را در آقای نجابت مشاهده می کردیم، در مقابل ائمه اطهار واقعاً مثل یک غلام بود.
این که سهل است، در برابر کسی که طالب خدا بود، بزرگ یا کوچک فرق نمی کرد، دست او را به سینه شان می کشیدند، در مقابلش مثل یک عبد ذلیل بود. یک کسی که کوه معرفت، کوه توحید، کوه فقاهت بود، هیچی ازش مخفی نبود. بله، این ها چیزهایی است که از ایشون مشاهده کردیم.
خانم فاطمه انصاری:
من یادمه روزهای عاشورا شیر که برای ما از دهات می آوردند می گفتند رایگان اینها رو بدهید به مردم، خودتون نخورید. به نیت امام حسین علیه السلام خانه آقای سبزواری هم روزهای یکشنبه در همدان روضه بود. ایشان می رفتند صحبت می کردند یه کمی. شام هم می دادیم، هنوز هم این ده شب رو برنامه داریم. همینطوری درست می شه، خدا درست می کنه، مرحوم پدر خیلی سفارش می کردند به عاشورا تاسوعا؛ این که آدم حالت بکائی داشته باشه، خیلی دوست داشتند ائمه اطهار رو.
حاج احمد انصاری:
خیلی هم اصرار داشتند. من یادم هست به آقای نجابت فرمودند حتماً این برنامه روضه را در شیراز در مدرسه تان داشته باشید. آن موقع 80-70 طلبه بودند و شب های جمعه در آنجا مراسم تعزیه و سوگواری سید الشهداء(ع) برقرار بود. می فرمودند احترام حضرت زهرا(سلام الله علیها) را فقط خاندان عصمت و طهارت شناختند، دیگران نمی توانند بشناسند، خیلی احترام می گذاشتند به حضرت زهرا(سلام الله علیها).
درایام سوگواری مراسمی در منزل برگزار می کردند و آقایان می آمدند و روضه خوانی می کردند، می فرمودند: این نوری است که خداوند توسط حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ائمه معصومین عنایت فرمود و این نور را از طرف ائمه معصومین به دیگر بندگان نشر کرده.
3- با عرض معذرت لطفاً بفرمایید آیا در مورد حضرت ولی عصر علیه السلام و یا دوران ظهور مطالبی می فرمودند؟
حاج احمد انصاری:
عرض کنم که ایشان وقتی اسم حضرت ولی عصر علیه السلام برده می شد یک مرتبه تغییر رنگ می داد، قیافه اش عوض می شد، می فرمودند:
ظهور نزدیک است ولی اگر دعا کنید نزدیک تر می شود، چون دعا خیلی مؤثر است. می فرمود: هر چه می توانید برای ظهور حضرت دعا کنید.
ضمن این که زیارت عاشورا را زیاد تأکید می کردند که دوستان بخوانند به صورت مستمر، می فرمودند زیارت آل یس هم حتماً بخوانید و از حضرت بخواهید مشکلات دنیا و آخرت و سیر وسلوک شما را بر طرف کند، چون الان اختیارات با حضرت است، بارها این را می فرمود: زیارت آل یس در آخر مفاتیح الجنان است می فرمود: خیلی استفاده ببرید، توسل پیدا کنید به حضرت.
می فرمودند بیشتر آن کسانی که خدمت حضرت می رسند به صورت مکاشفه است، مشاهده نیست. می گفتند: آقا فرقش چیه؟ فرمودند: اگر آن زمان منقضی شد و دیدید اثری برایتان باقی مانده مشاهده است و اگر چیزی باقی نماند مکاشفه است.
آقای سید علی محمد دستغیب:
اولاً توجه داشته باشید کسی که خدمت حضرت ولیعصر علیه السلام می رسد، اگر واقعاً فقیه عادل و مجتهد کامل باشد، هیچ وقت نمی گوید، خیلی کم پیش می آید. اگر هم بگویند، غالباً اینطور است که باید حتماً از اون طرف تعهد بگیرند، یا احیاناً به فرد خاصی سفارش می کنند و ثانیاً این ها ولّی خدایند، ولیّ خدا یعنی کسی که دیگر با خدا حجابی ندارد.
کسی که با خدا حجابی ندارد چطور ممکن است با امام زمان علیه السلام حجاب داشته باشد؟! امام زمان علیه السلام را همیشه حاضر می بینند. مثل ما که نیستند. برای ایشان الان امام زمان علیه السلام حضور واقعی دارد، یعنی دلش متصل به دل امام زمان علیه السلام است وگرنه ولیّ نمی شود.
امروز ولیّ زمان و قطب عالم امکان، امام زمان علیه السلام است. خدای تعالی هر نعمتی که بخواهد به کسی بدهد، هر عذابی که بخواهد نازل کند به وسیله ولیّ زمان می فرستد، ولی درعین حال من از آیت الله انصاری چیز به خصوصی نشنیدم ولی همین طوری چیزهایی شنیدم و درصدد هم نبودم که از آیت الله نجابت بپرسم، دهان به دهان شنیدم که ظاهراً 5-4 دفعه ایشان خدمت حضرت رسیده.
4- آیا اطرافیان یا شاگردان احیاناً از ایشان در مورد اینکه چطور می شود به محضر حضرت ولی عصر(عج) راه یافت، سؤالاتی می پرسیدند؟
حاج احمد انصاری:
در مورد تشرف خودشان هیچ نمی گفتند، هر چه اصرار می کردند می فرمودند که سؤال نکنید. شاگردانشان که در رده های بالا بودند هیچ وقت درباره تشرف ایشان سؤالی نمی کردند و یک روز من یادم هست گفتند:
آقا ما می توانیم خدمت حضرت برسیم؟ گفتند: این چه سؤالی است که شما می کنید؟ شما می توانید خدمت خدا برسید، خدایی که خالق وجود حضرت است، خدمت امام زمان علیه السلام نتوانید برسید، خدمت خدا رسیدن که سخت تر است.
آقای اسلامیه:
یک موقع من از ایشان سؤال کردم چطور می شود خدمت حضرت ولی عصر(عج) رسید؟ خیلی کوتاه فرمودند:
موقعی که به حالت فرق نکند حضور و غیاب آقا، آن موقع می توانی خدمت خود آقا برسی. خوب این خیلی مطلب است، حالا دیگران ذکر می دهند، توسل می دهند. آدم باید برود خودش را آماده کند تا حضور و غیاب برایش فرق نکند، آن وقت می تواند.
آقای افراسیابی:
اگر واقعاً چنین چیزی می خواهید فقط صدق، صدق، صدق، تموم شد و رفت، در هر راهی که شما دارید می روید، در راه خداشناسی یا رسیدن به خدمت حضرت یا افاضه فیضی از طرف ایشان، جز صدقش هیچ راه دیگری ندارید.
آقای نجابت می فرمودند که این هایی که می خواهند خدمت امام زمان علیه السلام برسند، محبت ایشون با چی بدست می آید؟ با شرعیات و محبت و مراقبه.
5- مطلب و یا نکته دیگری اگر خاطرتان هست درباره آقای انصاری با ائمه اطهار(ع) دریغ نفرمایید.
دکتر علی انصاری:
بعضی فکر می کنند ولایت همین صورت ظاهر قضایا را درست کردن، من مثلاً خودم را فدای امام حسین علیه السلام می کنم یا فدای حضرت علی علیه السلام. اگر انسان واقعیت ولایت را درست درک کند و در طیف وجودی آن بزرگواران قراربگیرد، تجلیات توحیدی بر این فرد محقق خواهد شد. خواهش می کنم دقت بفرمایید، آثار ولایت این است. ولایت یعنی دوست داشتن، برای اینکه انسان راه حقیقت را طی کند، ولایت برای این است که به آن مدارج توحیدی دست پیدا کند.
و ولایت صحیح آیا این است که انسان اظهار محبت به ائمه بکند. بعد هر کاری دلش خواست بکند؟ این اصلاً با ولایت سازش ندارد. دو نوع ولایت داریم : ولایت با فتح « واو» به معنای دوست داشتن است، با کسر «واو» به معنای حکمرانی کردن است و این ها اسم مشترکشان مولا است.
کسی که ولایت صحیح داشته باشد باید به توحید برسد وگرنه این ولایت نتوانسته آنچنان که باید اثر خودش را بگذارد. ولایت آان است که از همان مشربی که آنها آب می خورند، این هم آب بخورد.

نظرات 1 + ارسال نظر
یک گرفتار دوشنبه 9 دی 1398 ساعت 11:30

سلام. سپاس از مطلب ارزشمندی که نوشتید. کتابی سراغ ندارید که بشه با عرفان این علما آشنا شد یعنی راههای ریاضت و تزکیه ی نفس و.. رو گفته باشه؟ چون شاگردی حضورس در محضر این اساتید رو همه کس از جمله خودم بشخصه امکانش برام فراهم نیست تازه اگر عالم واقعی رو بشه توی این دوره زمانه پیدا کرد. میدونم که رهش تزکیه نفس و نزدیکی به پروردگار هست ولی از چه راهی و چجوری؟ هیچ کتابی ننوشتن در مورد راه و روش رسیدن به اون معرفت؟ منظورم اینه چطور میشه به معرفت خدا رسید؟ کتابهایی در این زمینه اگر میشناسید لطفا معرفی کنید.

با سلام قوی ترین و سریعترین و بهترین راههای رسیدن به معرفت عمل به دستورات خدای مهربان هست که در قران و کلام اهلبیت صلوات الله علیهم هست در زمان امامان باید به محضر اونها رسید و راهنمائی خواستودر زمان غیبت باید از جانشینان اونها یعنی فقها و مراجع با اون علائمی که امام زمان فرمودند. استفاده کرده یعنی از رساله توضیح المسائل . به زبان ساده انجام واجبات و ترک گناهان
دستورالعمل اصلی و ریاضت عظمی هست که سریعترین راه بسوی معرفت و قرب به خداهست. معرفت خدا در کتابها نیست باید به قلبها ریخته بشه و البته توی ظرف کثیف ، غذای ارزشمند و نفیس را حتی جاهلان نمیریزند چه برسه به حکیمان. تقوا که امد ، قلب روشن میشه و معرفت هم میاد .اما کلید همانست که گفتیم ،به همون که درست عمل کنید خدا خودش استاد راهم میرسونه برای سرعت یافتن در این مسیر توسل به امام زمان و امام حسین صلوات الله علیهما بسیار ضروری هست و تجربه اهل سیر و سلوک و تزکیه نفس هست .نکته مهم دیگه اینکه مواظب باشید حق الناس گردن تون نیاد و غذای حرام نخورید مال مردم خوردن باطن ادم را به شدت سیاه و خراب میکنه همونطور که امام حسین در روز عاشورا در مورد لشکر دشمن که پندو نصیحت امام را قبول نمیکردند، فرمودند علتش اینه که شکم هاشون از حرام پر شده !!! یک کلام ختم کلام گناه نکنید و توسل داشته باشید و کتابهای اخلاقی را بخونید سخنرانی های اساتید اخلاق را گوش کنید تا به مرور رشد کنید . مثلا کتاب معراج السعاده مرحوم نراقی کتابی جامع برای اخلاق و فضایل و رذایل و نحوه تغییر اونهاست البته یه مقدار متنش ممکنه نامانوس باشه ولی خیلی خوبه فکر کنم میشه دانلود کرد نسخههای قدیمیش را از افراد معاصرکه در قید حیات هستند کتابهای استاد حسین مظاهری که از مراجع تقلید هستند خوبه میتونید به سایت شون مراجعه کنید یا کتب استاد سید ابوالحسن مهدوی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.