مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

شعر زیبا در مدح امیرالمومنین علی صلوات الله علیه


مصرع ناقص من کاش که کامل می شد

شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد

شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست

واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست


راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست


کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید

برگرفته از http://mottaghin66.blog.ir/

شعر زیبا در مدح امیرالمومنین صلوات الله علیه

چه خواهم داددراوج پریشانی جوابش را
اگرمیشد ببینم لحظه ای کوتاه ،خوابش را

تمام اعتبار مِی، از انگور ضریح اوست
نثارم کن، زسرتا پای من لب شد شرابش را

توسلهای کعبه آن سه روزه کارخود راکرد
خدابا نام مولایم به یک سو زد حجابش را

گلی غیرازعلی پیدانمی شد که رسول الله
به اوتقدیم کرده بادل و با جان گلابش را

شبیه ذره ای ناچیزهستم پس خداوندا
براین کوچکترین ذره بتابان آفتابش را

فقط ام ابیها لایق وهم کفو مولا شد
بنازم عشق نابش را،بنازم انتخابش را

به حقِ سوره زخرف به حقِ سوره ی کوثر
بروی قلب ما بگشادرِ ، ام الکتابش را

حدیثی درسفینه چشم  دل را مینوازد که
اگر مست نجف هستی بگویم سر نابش را

بدون عشق او حاجی نخواهدشد کسی ایزد
به زوار نجف تقدیم کرد از حج ثوابش را

از آن جوّ خراب شام  کوفه سخت بیزارم
نفهمیدند مولا و دعای مستجابش را

واما ضرب شصت ذولفقارش از عجائب بود
به هر کس خورده میدان نفهمیده شتابش را

مرید مالکم آن پهلوان بی بدیلی که
به سلطانی نداده بودن پای رکابش را

علی شد جانشین مصطفی هرچند این مردم
بروی دست پیغمبرندیدند انتصابش را

کتاب فضل او قُطرش ازاینجا تا ثریا بود
نزاده مادر گیتی مثال این جنابش را

تمام ثروت عالم برای دیگران باشد
من از دنیا نمیخواهم به غیر بوترابش را

شاعرسید مجتبی اقوامی

رجعت و زنده کردن جمجمه و استخوان پوسیده و خاک شده انوشیروان پادشاه ایران به دست امیرالمومنین علیه السلام در دنیا

قیامت و رجعت و زنده کردن جمجمه و استخوان پوسیده و خاک شده به دست امیرالمومنین علیه السلام در دنیا:

انوشیروان سلطان همه سلاطین و پادشاه تمام پادشاهان ایران - عظیم ترین تاریخ بشری - مانند غلام سیاه حلقه به گوش حضرت قائم عج است:
هر کس مومن به ولایت حضرت حجت عج نباشد اهل جهنم است، هرچند زمین را آباد، و راه ها، اقتصاد، علوم و معبدها را در زمین منتشر کند:
شخص مهربان و عادلی که ولایت حضرت حجت عج را ندارد - به علت عدم استحقاق بهشت - وارد جهنم میوشد، اما به برکت عدل و رحمتی که به خلق خدا دارد با آتش عذاب نمیشود

حضرت صاحب عج از اتفاقاتی که در خانه و کاخ ها و حکومت ها و گوشه و کنار زمین در پنهان ترین مجالس رخ میدهد خبر دارد:
عده ای آنقدر احمق هستند که اگر امیرالمومنین علیه السلام نیز به آنها بگوید من خدا نیستیم باز هم میگویند تو خدایی:

عمار ساباطی میگوید:
امیر المومنین علیه السلام وارد مدائن و ایوان کسرى شد و نماز خواند و به (دلف بن مجیر) و اهل ساباط فرمود:
با من حرکت کنید،
سپس تمام منازل کاخ گشت، و از اتفاقات آن از غیب خبر داد!
و (دلف) شگفت زده میگفت: انگار شما در این کاخ در آن زمان زندگی کرده اید!

سپس به (جمجمه) پوسیده اى اشاره کردند و فرمودند:
آنرا به داخل ایوان بیاورید و خود حضرت هم داخل ایوان شدند و دستور دادند جمجمه را در طشت آبی گذاشتند و به جمجمه فرمودند:
ترا قسم مى دهم که بگویی من کیستم و تو چه کیستى؟

پس جمجمه گفت با زبان فصیح گفت:
شما امیر المومنین، سید وصین و امام متقین هستید، و من هم بنده تو و فرند کنیز تو کسرى انوشیروان هستم!
پس حضرت پرسید:
حال تو چگونه است؟!
انوشیروان پاسخ داد: یا امیرالمومنین،
من پادشاهى عادل و شفیق و رحیمی براى مردم بودم، و از ظلم به مردم راضی نبودم، اما وقتی محمد صلى الله علیه و آله در زمان پادشاهى من متولد شد و دیدم که ۲۳ کنگره قصرم فرو ریخت دانسیتم که ایمان به او سبب نجات من است چون محمد و آل محمد علیهم السلام دارای شرف، فضل، مرتبت، عزت آسمانها و زمین هستند اما غفلت ورزیدم و مشغول حکومت شدم و مجوسی از دنیا رفتم
چقدر خسرت میخورم که از نعمت ولایت شما محروم هستم و به از بهشت به سبب نداشتن ایمان به تو بی نصیب هستم
ولکنی مع هذا الکفر خلصنی الله من عذاب النار ببرکة عدلی وانصافی بین الرعیة فأنا فی النار والنار محرومة علی:
ترجمه:
اما با اینکه کافر و در جهنم هستم خداوند مرا با آتش عذاب نمیکند چون با رعیت با عدل و انصاف رفتار میکردم

فواحسرتاه لو آمنت به لکنت معک یا سید أهل بیت محمد ویا أمیر المؤمنین
سپس جمجمه انوشیروان گفت:
و چقدر حسرت میخورم که اگر به شما ایمان داشتم الان با شما بودم، یا سید اهل بیت محمد و یا امیرالمومنین

پس مردم گریستند و اهل ساباط به خانه های خویش برگشتند، و قصه جمجه در شهر منتشر شد، و مردم درباره امیرالمومنین علیه السلام اختلاف کردند،
بعضی گفتند:
او بنده خدا و ولی او وصی رسول خداست!
و بعضی دیگر گفتند:
او او پیمبر است!
و بعضی دیگر مانند عبدالله بن سبا و اصحابش گفتند:
او خود خداست، و گفتند اگر او خدا نیست پس چگونه مرده زنده میکند؟
پس این سخنان به امیرالمومنین علیه السلام رسید، و ناراحت شدند و آنها را حاظر کرد و فرمود: ای مردم،
شیطان بر شما غلبه کرده، من بنده خدا هستم که خدا بر من منت نهاد و مرا امام و وصی رسولش قرار داد!
از این کفر گوی دست بردارید که من و پدرم بنده خدا هستیم.
و چطور بنده خدا نباشم وقتی محمد که از من بهتر است هم بنده خداست، و ما از جنس بشر هستیم!

پس عده ای از کفر خود توبه کردند،
اما بعضی دیگر باز بر کفر خود اصرار ورزیدند و به اصرارهای حضرت اهمیت نمی دادند، پس حضرت آنها را با آتش سوزانید و خاکستر آنها را به باد داد!
اما باز بعضی ها میگفتند:
او خداست چون اگر او خدا نیست پس چطور با آتش عذاب میکند!؟

إن الذین أحرقوا و سحقوا وذروا فی الریح أحیاهم الله بعد ثلاثة أیام فرجعوا إلى منازلهم:
ترجمه:
و آنهای که با آتش سوختند و خاکسترشان به باد رفت را خداوند باز بعد از سه روز زنده کرد، و به خانه های خود بازگشتند!

منابع:
الفضائل - شاذان بن جبرئیل القمی - الصفحة ٧٢.
نوادر المعجزات - محمد بن جریر الطبری ( الشیعی) - الصفحة ٢١.
عیون المعجزات - حسین بن عبد الوهاب - الصفحة ١٠.
مستدرک الوسائل - المیرزا النوری - ج ١٨ - الصفحة ١٦٨.
مدینة المعاجز - السید هاشم البحرانی - ج ١ - الصفحة ٢٢٩.
بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج ٤١ - الصفحة ٢١٥.

الأنوار العلویة - الشیخ جعفر النقدی - الصفحة ١٢٩.


کپی و انتشار این مطلب به هر شکل مجاز است حتی بدون ذکر منبع. پس خود را خادم امیرالمومنین کنید و این مطلب را منتشر کنید تامیتونید

بخشی از حدیث معرفت به نورانیت از حضرت حبل الله القوی امیرالمومنین جل الشانه صلوات الله علیه


#خطبه_نورانیه  حضرت حبل الله القوی امیرالمومنین جل الشانه صلوات الله علیه
_______________________________
یا سَلْمانُ وَ یا جُنْدَبُ قالا لَبَّیْکَ یا اَخا رَسُولِ اللّه قالَ علیه السلام مَنْ لا یَصْلَحُ لِحَمْلِ صَحیفَةٍ یُؤَدِّیها عَنْ رَسُولِ اللّه صلى الله علیه و آله کَیْفَ یَصْلَحُ لِـلاْمامَةِ؟یا سَلْمانُ وَ یا جُنْدَبُ فَاَنَا وَ رَسُولُ اللّه کُنّا نُورا واحِدا صارَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله مُحَمَّدًا الْمُصْطَفى وَ صِرْتُ اَنَا وَصِیَّهُ الْمُرْتَضى وَ صارَ مَحَمَّدٌ النّاطِقَ وَ صِرْتُ اَنَا الصّامِتَ وَ اِنَّهُ لابُدَّ فى کُلِّ عَصْرٍ مِنَ الاْعْصارِ اَنْ یَکُونَ فیهِ ناطِقٌ وَ صامِتٌ،
یَا سَلْمَانُ صَارَ مُحَمَّدٌ الْمُنْذِرَ وَ صِرْتُ أَنَا الْهَادِیَ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَرَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمُنْذِرُ وَ أَنَا الْهَادِی.

اى سلمان و اى جندب!(منظور ابوذر است) عرض کردند: بلى اى برادر رسول خدا. فرمود: کسى که براى حمل نوشته اى از جانب رسول خدا صلاحیت ندارد، چگونه براى پیشوایى مردم صلاحیت خواهد داشت؟
اى سلمان و اى جندب! من و رسول خدا نور واحدى بودیم سپس او محمّد مصطفى شد و من وصىّ او مرتضى شدم. محمّد صلى الله علیه و آله ناطق شد و من ساکت و خاموش . به این ترتیب در هر عصرى یکى باید گویا باشد و دیگرى ساکت.
اى سلمان، محمّد صلى الله علیه وآله بیم دهنده شد و من هدایت کننده و این همان فرموده ى خداوند عزّوجلّ است «[اى پیامبر] تو بیم دهنده اى و هر قومى را هدایتگرى است» لذا رسول خدا صلى الله علیه و آله بیم دهنده و من هدایت کننده ام.
_______________________________
مشارق الانوار ص یکصد شصتم
بحار الانوار ج بیست ششم ص هفتم
القطره احمد مستنبط
المناقب محمد بن علی علوی
کانال اسرار آل محمد صلی الله علیه

امراض و بیماریها مخلوقات خدا هستند که مامور به اطاعت از حضرت حجت و دیگر معصومین صلوات الله علیهم هستند


امراض و بیماریهای شدیده همه مخلوقات خدا هستند که مامور به اطاعت و امر و نهی از حضرت حجت عج هستند، که با استغاثه به حضرتش از شیعیان و محبین او دفع میشوند:

امر و نهی سیدالشهدا علیه السلام به (تب) + و به سخن در آمدن مخلوقات از جمله بیماریها و اظهار عجز در برابر ولایت تکوینی معصوم:

امراض و گرفتاریهای جسمانی شیعیان حضرت غائب عج سبب پاکی ابدان، کفار ذنوب، محو گناهان از نامه اعمال و ترفیع درجات آنها در برزخ و قیامت و آخرت است:

آقا خویی به سند صحیح در معجم رجال الحدیث نقل میفرماید:
کشی میگوید: در کتاب محمد بن شاذان بن نعیم به دستخط خودش دیدم که میگوید:
حمران بن أعین میگوید: امام صادق علیه السلام فرمودند:
عبد الله بن شداد از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام به شدت مریض شد و تب کرد،
پس امام حسین علیه السلام او را عیادت کرد، و تا سیدالشهدا علیه السلام وارد منزل او شد تب از جسم او خارج شد، و در دم بهبود یافت

پس حضرت فرمود:
والله ما خلق الله شیئا إلا وقد أمره بالطاعة لنا یا کناسة:
ترجمه:
به خدا قسم،
خداوند هیچ مخلوقی را خداوند خلق نکرده است الا اینکه به او امر کرده است که مطیع امر و نهی ما باشد ای تب!

فإذا نحن نسمع الصوت ولا نرى الشخص یقول: لبیک:
ترجمه: پس ما صدایی را میشنیدم اما شخصی را نمیدیدم که میگفت: لبیک لبیک!!

سپس امام حسین علیه السلام خطاب به آن بیماری فرمود:
ألیس أمیر المؤمنین علیه السلام أمرک ألا تقربی إلا عدوا أو مذنبا لکی تکونی کفارة لذنوبه فما بال هذا:
ترجمه:
آیا امیرالمؤمنین علیه السلام به تو دستور نداده بود که هرگز به خلقی از مخلوقات خداوند نزدیک نشوی الا اینکه دشمن ما اهل بیت علیهم السلام و یا مومن گناهکاری باشد که کفاره گناهان او باشی

معجم رجال الحدیث - السید الخوئی - ج ١١ - الصفحة ٢٣٢.
العوالم ، الإمام الحسین (ع) - الشیخ عبد الله البحرانی - الصفحة ٤٨.
مدینة المعاجز - السید هاشم البحرانی - ج ٣ - الصفحة ٤٩٩.
بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج ٤٤ - الصفحة ١٨٣.
مناقب آل أبی طالب - ابن شهر آشوب - ج ٣ - الصفحة ٢١٠.
اختیار معرفة الرجال - الشیخ الطوسی - ج ١ - الصفحة ٢٩٩.
مستدرکات علم رجال الحدیث - ج ٥ - الصفحة ٣٤.

نشر فضائل امیرالمومنین صلوات الله علیه و آله به قصد تعجیل فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

نشر فضائل امیرالمومنین صلوات الله علیه و آله به قصد فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

فضائل أمیر المؤمنین صلوات الله علیه در بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله با عبارت «یا علی!»

قَال رسول اللهَ صلی الله علیه و آله:

*«یَا عَلِیٌُ! إِنَّ اللَّهَ فَضَّلَکَ بِخِصَالٍ، وَ مِمَّا فَضَّلَکَ بِهِ أَنْ جَعَلَ الْأَوْجَاعَ مُطِیعَةً لَکَ، فَلَیْسَ مِنْ شَیءٍ تَزْجُرُهُ إِلَّا انْزَجَرَ بِإِذْنِ اللَّهِ.»*

«علی جان! خداوند تو را به ویژگی‌هایی برتری داد، یکی از این ویژگی‌ها آن است که بیماری‌ها را مطیع و فرمانبردار تو قرار داد، پس چیزی (از بیماری‌ها) وجود ندارد که تو آن را نهی و دفع کنی، مگر آنکه باذن خداوند برطرف می‌گردد.»
 بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، باب «۱۱۰» استجابة دعواته صلوات الله علیه فی إحیاء الموتی و شفاء المرضی و ابتلاء الأعداء بالبلایا و نحو ذلک - مجلد ۴۱، صفحه ۲۰۳.

حکومت امیرالمونین و امام زمان صلوات الله علیهما، حکومت علم، حکومت قدس، حکومت تقوا، حکومت عدل و برکنار از همه رذائل است

حکومت امام زمان و امیرالمونین صلوات الله علیهما، حکومت علم، حکومت قدس، حکومت تقوا، حکومت عدل و برکنار از همه رذائل است

مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی های خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود:
باید خَلْق، بالطّوع و الرّغبة و الأختیار زیر بار امام بروند. خلق باید در خانه او بیایند و او را از خانه بیرون بیاورند. او را به محراب و منبر بیاورند. بگویند: آقا! شانه‌ هاى ما بسته و در قبضه توست، هر چه امر می ‌فرمایى اطاعت می ‌کنیم. اینطور که شد آن وقت بر امام واجب می ‌شود که در میدان اجتماع داخل شود و بر مسند حکومت قرار بگیرد. حکومتى هم که امام بر آن مسند مستقر می‌ شود یک حکومت عجیبى است. حکومت علم است. حکومت قدس و تقواست. حکومت عدل است. حکومت الهیّه داراى همه فضائل و بر کنار از همه رذائل است. امام به میدان می‌آید و نمی ‌گذارد فاسق و فاجر سر کار باشند. مثل اینکه تا حضرت على علیه السلام روى کار آمد، فرمود معاویه معزول شود. هر چه گفتند: یا على! سیاست اجازه نمی ‌دهد معاویه را از کار بیندازى. گفتند: این ولدالزّناى چموش پدرسوخته را فعلاً به کار بگیر. حضرت حاضر نشد. فرمود یک ساعت حاضر نیستم یک نفر فاسق غیرمتّقى را بر اَعراض و دماء مسلمین مسلّط کنم. می خواهد خلاف سیاست باشد! امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر نیست با یک بی ‌دین کنار بیاید و مماشات کند. گفت: نمی ‌توانم معاویه را بر مردم مسلّط کنم. فردا جواب خدا را چه بدهم که یک حاکم بر سر مردم مسلّط کردم که به ناموس و عِرض مردم تعدّى می ‌کند. معاویه با من دشمن می ‌شود به جهنّم! تا جایى که زورم برسد و شمشیرم برش داشته باشد، مخالفت ‌هاى او را می ‌کوبم و او را مغلوب می ‌کنم. جایى که نداشتم تکلیف ندارم. این حرف حسابى است. از نظر عقلِ دینی، این درست است. البتّه از نظر عقلِ سیاسى نادرست است. سیاستمدار می‌گوید باید اغفال کرد. قول داد و عمل نکرد. در دنیای سیاست، وفا و صفا و عمل به قول وجود ندارد. نظر به یک کشور و یک شهر نیست. از زمان معاویه در دنیاى سیاست، درست ‌قولى، وفاى به عهد، پاى حرف ایستادن، دروغ نگفتن، ملاحظه خدا کردن، همه اینها در دنیاى سیاست حرف مفت است. در دنیای سیاست باید به هر عاملى که ممکن است متشبّث شد و به هدف رسید. امّا آنکه دین دارد اینطور نیست. امیرالمؤمنین علیه السلام دین دارد.
(سخنرانی های مسجد ملک تهران، 19 رمضان 1383 قمری)
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»

تنها چیزى که از متدیّن ظاهر نمى‏ شود، دروغ و خیانت است

مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد ملک تهران در سال 1383 قمری می فرمود:
قرآن مى ‏فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ». یکی از جاهایی که دیانت را از سیاست جدا می ‌کند همین است. مؤمن می‌گوید: سرم برود، قولم نباید برود. خدا فرموده است: «أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَ‏ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً» امّا سیّاس (سیاستمدار) می ‌گوید: قول، دیگر چیست؟ قول و بول یکی است. او می ‌گوید کار باید پیش برود. لذا محور سیاستش دروغ، تقلّب و نیرنگ است. تنها چیزى که از فرد متدیّن ظاهر نمى ‏شود، دروغ و خیانت است.
(سخنرانی های مسجد ملک، 26 ماه رمضان 1383 قمری)
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»