ابن عباس می گوید:
امام علی(علیهالسلام) در ذی قار برای گرفتن #بیعت (و پیمان از مردم) توقف کرده بودند، و فرمودند:
هم اکنون از کوفه، 1000 نفر نه یک نفر کمتر و نه یک نفر زیادتر به سوی ما
حرکت کرده اند، و به این جا می آیند و با من تا سر حد شهادت بیعت می
نمایند.
ابن عباس می گوید: پس از این پیشبینی، من نگران شدم که
مبادا از این تعداد (هزار نفر) یک عدد کم و زیاد شود، و همین موضوع دستاویز
دشمنان گردد، و به علی(علیهالسلام) و ما که پیروانش هستیم، خرده بگیرند،
همچنان در اضطراب و دلهره به سر می بردم که جمعیت کوفه، فرا رسیدند، آنها
را شمردیم، 999 نفر بودند، و دیگر کسی نیامد. پریشان شدم و غرق در فکر
گشتم، و گفتم: انا لله و انا الیه راجعون پس چرا هزار نفر نشدند،امام
علی(علیهالسلام) که فرمود: هزار نفر می آیند؟!
در این بحران فکری،
ناگهان دیدم شخصی از راه با پای پیاده می آید، و لباس زبر بر تن دارد، و
شمشیر در سپری نیز به همراه خود آورده است، به حضور علی(علیهالسلام) آمد و
عرض کرد:
دستت را به سوی من دراز کن تا با تو بیعت کنم.
علی(علیهالسلام) فرمود: بیعت بر چه؟
او عرض کرد: پیمان فرمانبری و اطاعت از تو، و پیکار در رکاب تو تا سر حد مرگ یا پیروزی.
علی(علیهالسلام) فرمود: نام تو چیست؟او عرض کرد: من اویس هستم.حضرت فرمود: تو اویس قرنی هستی؟
او عرض کرد: آری.
امام علی(علیهالسلام) فرمود:
الله
اکبر، حبیب من رسول خدا(صلیالله علیه و آله) به من خبر داد که من مردی از
اهالی قرن (یمن) را که از امت اوست، و به او اویس قرنی، می گویند، ملاقات
می کنم، که او از حزب خدا و از حزب رسول خدا(صلیالله علیه و آله) است، او
به شهادت می رسد، و در روز قیامت به اندازه تعداد دو طایفه (پر جمعیت)
ربیعه و مضر، زیر پوشش #شفاعت او قرار میگیرند.
به این ترتیب، با
آمدن اویس قرنی، ۹۹۹ نفر، به هزار نفر که علی(علیهالسلام) فرموده بود،
تکمیل شدند اویس از زهاد ثمانیه (پارسایان هشتگانه) است، و در جنگ #صفین در
رکاب علی(علیهالسلام) به شهادت رسید.
بهجه الامال فی شرح زبده المقال، ج ۲، ص ۳۶۷.