مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

ماجرای پروفسور الجزایری که امام رضا علیه السلام حاجتش را داد+ چند حدیث زیبا از امام رضا صلوات الله علیه

ده سفارشِ گهر بار امام رضا(ع)
۱- در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال‌تان کند
۲- تا می‌توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می‌شود و راهنمای هر خیری است
۳- در خواندن ( همراه با تدبر) سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیر در امور دنیا و آخرت در آن گرد آمده
۴- به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد
۵- در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوعِ آن، خودداری از آزار خویشاوندان است
۶- به کسی که از خدا نمی‌ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم
۷- بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت، یک نصفه خرما را مانند کوه اُحد بزرگ می‌کند
۸- حقُّ‌النّاس را رعایت کنید که دوستی محمد و آل محمد بدون آن پذیرفته نیست
۹- از بخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران می‌رسد، حذر کن
۱۰- بسیار مراقب کردار خود باشید تا مورد تهمت و اتهام قرار نگیرید، که در آن صورت، حقِّ ملامت نخواهید داشت
ولادت با سعادت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) مبارک

+++

ابراهیم بن عباس مى‏گوید:

ما رَأَیْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضا علیه‏ السلام جَفا أَحَدا بِکَلِمَةٍ قَطُّ وَ لارَأَیْتُهُ قَطَعَ عَلى أَحَدٍ کَلامَهُ حَتّى یَفْرُغَ مِنْهُ وَ ما رَدَّ أَحَدا عَنْ حاجَةٍ یَقْدِرُ عَلَیْها.
هرگز ندیدم که امام رضا علیه‏ السلام با سخن خود کسى را برنجاند و سخن کسى را قطع کند، تا این که سخن خود را تمام بکند، و هرگز حاجت کسى را که توان اداى آنرا داشت ردّ نمى‏کرد.
عیون اخبار الرضا 2: 197 ح 7، بحارالانوار 49: 90 ح 4

+++

ماجرای پروفسور الجزایری که امام رضا علیه السلام حاجتش را داد
 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )، این خاصیت زیارت امام رضا(علیه السلام) است که آدم را سر ذوق می آورد. پروفسور فرانسوی الجزایری تبار، آن قدر خود را در شهر امام رضا(علیه السلام) آشنا می بیند که در لابه لای صحبت، گاه به فارسی گریزی می زند و حرف دلش را دست و پا شکسته به زبان ما می گوید. دکترای فلسفه سیاسی از پاریس و درجات متعدد علمی دیگر مانند فوق لیسانس علوم سیاسی، فوق لیسانس تاریخ و … را در خانه گذاشته و ساده و بی آلایش به زیارت امام رضا(علیه السلام) آمده است. پای صحبتش می نشینم.

شنیدن کی بود مانند دیدن
«رشید بن عیسی» حرفهای خود را درباره برکات عینی زیارت امام رضا(علیه السلام) با ذکر خاطره زیبایی آغاز می کند: «من معجزه امام رضا(علیه السلام) را درباره خودم برای خیلی ها گفته ام. پیش از آن درباره امام رضا(علیه السلام) زیاد شنیده بودم، ولی «شنیدن کی بود مانند دیدن». آدم وقتی به این مکان مقدس پا می گذارد و چنین عشقی را نسبت به اهل بیت(علیه السلام) می بیند، احساس می کند که از نظر روحی کاملاً دچار تغییر و تحول شده است. من از یک کشور دیگر و اهل سنت هستم که بیشتر به نام، سنی است.
ما در الجزایر اهل بیت(علیه السلام) را دوست داریم، ولی آنها را نمی شناسیم. ما نام همه اهل بیت(علیه السلام) را می دانیم، ولی هیچ کس نمی داند که بر سر حسین(علیه السلام)، فاطمه(سلام الله علیها) و … چه آمده است. من برادرزاده ام را به مدت 12 سال گم کرده بودم و نمی دانستم زنده است یا مرده. برادرزاده ام خلبان بود و من هر وقت با هواپیما سفر می کردم، عکس او را به خلبان نشان می دادم و سراغ او را از او می گرفتم و می گفتم اگر او را دیدید بگویید عمویت دنبالت می گردد و … تا اینکه به مشهد آمدم و این قضیه را با یکی از دوستان در میان گذاشتم. او گفت: «چرا پیش امام رضا(علیه السلام) نمی روی و مشکلت را به ایشان نمی گویی؟
او «قاضی الحاجات» است.» به حرم آمدم و از آداب زیارت و این حرفها چیزی نمی دانستم، ولی با کمال سادگی و صمیمیت به محضر امام رضا(علیه السلام) رفتم و به ایشان گفتم، (می رود روی کانال فارسی): «ببخشید امام رضا! سلام ا… علیک. شفاعت شما می خواستم. کمک کن به مان. به ]حق [جد شما پیغمبر صلوات ا… علیه و آله. (برمی گردد به انگلیسی) کمک کن برادرزاده ام را پیدا کنم. نشانه ای برایم بفرست که بفهمم زنده است یا مرده.» هنوز دو ماه نگذشته بود که همسر برادرزاده ام از لندن به منزل من در پاریس تلفن زد و به فرزندانم گفته بود که ما در لندن زندگی می کنیم و … بنابراین من دوباره برای تشکر به حرم امام رضا(علیه السلام) آمدم. من در این قضیه، معجزه امام رضا(علیه السلام) را دیدم؛ چون چندین سال به دنبال برادرزاده ام می گشتم و به جایی نمی رسیدم و امام رضا(علیه السلام) در اوج نومیدی حاجتم را برآورده کرد.

تشکر از امام رضا(علیه السلام)
حالا «بن عیسی» در پی تشکر از امام رضا(علیه السلام) به خاطر لطف بزرگ ایشان است: «با خودم فکر می کردم که بهترین راه برای تشکر از امام رضا(علیه السلام) این است که سرویسهای بهداشتی حرم را تمیز کنم. سه دانشجوی ایرانی که برای تقویت زبان انگلیسی همراهم آمده بودند، وقتی از نیت من باخبر شدند، خندیدند و گفتند: «خبر نداری. باید چند سال در نوبت بمانی. خیلی از عاشقان امام رضا(علیه السلام) آرزو دارند که دستشویی های حرم را تمیز کنند.» گمان می کردم که قرار است کار بزرگی برای امام رضا(علیه السلام) انجام بدهم، ولی دیدم که در میان عاشقان ایشان ذره ای بیش نیستم.
دیگر کاری از دستم برنمی آمد، جز اینکه برای نماز صبح به حرم بروم و از امام رضا(علیه السلام) تشکر کنم. کنار من یکی از خادمان نشسته بود. می خواستم برای احترام دستش را ببوسم، ولی او اجازه نداد و من را بوسید. وقتی فهمید از فرانسه آمده ام، گفت چند دقیقه دیگر پیش من می آید. بعد از 10 دقیقه مردی پیش من آمد و گفت: «این آقایی را که دارد برای دیدار شما می آید، می شناسید؟» گفتم او خادم است. مرد گفت (فارسی): «بله، خادم هست. ولی این آقا، ژنرال صفوی، رئیس ارتش پاسدارها.» (انگلیسی) نمی توانم بگویم در آن لحظه چه احساسی داشتم.
خیلی خوشحال بودم که بالاترین فرمانده نظامی در میان خادمان این حرم است. وقتی او آمد، یک کلمه هم
نتوانستم حرف بزنم و فقط گریه می کردم تا خوشحالی خودم را برای این مرد ابراز کنم و برای جمهوری اسلامی که در آن بالاترین ژنرال ها، حرم امام رضا(علیه السلام) را تمیز می کنند. این بالاترین میزان عشق به امام رضا(علیه السلام) و بزرگترین تواضع از سوی خادمان حکومت است. اگر می خواهید خادم جمهوری اسلامی باشید، باید خود را بسازید. از شدت گریه، نمی توانستم حرفی با او بزنم و فقط او را بوسیدم.»
اینجاست طبیبی که ندارد نوبت


نکته مهم : برای خدمت به امام رضا صلوات الله علیه حتما نباید که در مشهد و اطراف حرم کاری بکنید میتونید کیلومتر ها دورتر تو شهر  و روستای خودتون هم هر کمک و خدمتی که میتونید به مومنین بکنید و بگید نذر امام رضاست. نذر (غیر مشروط کنید تو توضیح المسائل نوشته )کنید به مردم خدمت کنید . گرهی از کارشون باز کنید . تخفیفی در فروش اجناس بدید، اجاره خانه را کم کنید به مستاجر بگید مهمان امام رضا هستی، کمک مالی یا غیر مالی به فقرا بکنید بگید هدیه امام رضاست میخواید چندین سال تو نوبت باشید بلکه یه روزی خادم اقا بشید؟؟ خب چرا از همین الان دل امام رضا را با کارهای خیر و شاد کردن دوستانش شاد نکنید ؟؟؟ از کجا معلوم که تا چند سال دیگه زنده باشید و بتونید خدمت کنید  تو حرم اقا امام الرئوف. از همین الان شروع کنید از تخصص و قدرت بدنی و توانائی فکر و کلام یا مالی خودتون استفاده کنید و به هر شکل میتونید به دوستان حضرت کمک کنید و مشکلاتشون را حل کرده دلشون را شاد کنید و ذخیره بزرگی برای قیامت و تنهائی قبرخود فراهم کنید به امید وارث نشینید که باختید.

ستاره‏ ای از آفریقا فضه زهرا (سلام الله علیها)


شمیم نوازشگر کوثر چند گاهی آسمان مدینه را آکند و رایحه حضور «بانوی آب‏» فضای شهر را لبریز ساخت. در همین زمان اندک فاطمه فرزانگانی را پرورش داد که از جاری معرفت نوشیدند. و بر تارک تاریخ درخششی ابدی یافتند.

گذر بر زندگانی پروانگان فاطمی، ضمن تبیین فضای دینی بعد از عروج رسول اکرم(ص)، و بررسی جریانهای سیاسی منحرف، نقش اسوه ‏های جاودانه را که ثباتشان در مسیر حق زبانزد تاریخ شد، آشکار می‏سازد و راه های عملی دفاع از حکومت علوی را در چشم‏ انداز نسل امروز به تصویر می‏کشد.
از این مجموعه، گروهی همچون اسماء بنت عمیس و ام‏ سلمه، انسانهایی آزاد و صاحب موقعیتهای قبیله‏ای و خویشاوندی بودند و برخی دیگر مانند فضه نوبیه، بردگانی آزاده، که از مسیر حق پای به عقب نکشیدند، هر چند پایگاه اجتماعی در اختیار نداشتند و فشارهای اجتماعی مستقیما روح و جانشان را آزار می‏داد. از این روی مروری بر رخدادهای زندگی آزادگان، بهترین الگو برای نسل پویای امروزی است.
دیار فضه
فضه در دامنه رشته کوه های سرخ و برافراشته نوبه در شرق آفریقا به دنیا آمد. این رشته‏ کوه ها در جنوب مصر، مناطق وسیعی را شامل می‏شود و گرداگردش را شهرهای مختلفی احاطه کرده‏اند. کوه معروف نوبه نیز با قامتی راست و سینه‏ای سرخ در جزیره حواب واقع شده است. مناطق نوبه ‏ای سرزمین مظلومیت هاست. عوامل طبیعی از قبیل رنگ پوست، فقر، گرمای شدید و کم‏ غذایی، طمع انسان‏ فروش های بی ‏رحم و سودجو را برمی‏ انگیخت. از این روی کودکان این سرزمین از خردسالی با اسارت دلخراش پدران و مادران جوان خویش روبرو بودند و گاه خود نیز طعمه آدم‏فروشان می‏شدند.
فضه کیست؟
صورتی گندم‏گون و نمکین داشت، گرم و شیرین سخن می‏گفت. چهره ‏ای مهربان، قلبی غمخوار، قریحه‏ ای دلپذیر و ذوقی ظریف داشت. استعدادهای شگرفی که از خود نشان می‏داد، از نسب و اصالت ویژه ‏اش حکایت می‏کرد. از این روی ابن‏حجر او را دختر یکی از ملوک هند یا حبشه دانسته است. نخستین بار در دوران اولیه بعد از هجرت رسول اکرم(ص) به مدینه، از این بانوی پرهیزکار در کتب تاریخ نام برده شده است. به نظر می‏رسد، تا آن تاریخ جنگی بین مسلمانان و سایر کشورها رخ نداد. از طرفی در همین دوره کنیزهای دیگری از نوبه در مدینه به خدمت اشتغال داشتند. از جمله عایشه، حاطب و ... که هر یک کنیزی از نوبه در اختیار داشتند. بنابر این می‏توان گفت: این گروه از کنیزها از نوبه و سرزمین های اطراف، توسط تاجران برده جمع‏آوری و به مناطق داخلی عربستان آورده شدند. و در جنگهای داخلی مسلمین و مشرکین به اسارت مسلمانان درآمدند.
لحظه حضور
انسانهای دلباخته از نقاط مختلف به عشق پیامبر و دیدار روی آخرین فرستاده خدا به مدینه می‏آمدند و چون مهر پیامبر جانشان را شعله ‏ور می‏کرد، حاضر به ترک او نمی‏شدند آنان سرپناهی نداشتند و محتاج غذا و امکانات زندگی بودند. ناچار پیامبر اکرم(ص) بخشی از فعالیت هایش را برای تهیه حداقل امکانات مورد نیاز مهاجران غریب به کار می‏برد. پیامبر آنان را در کنار مسجد جای داد و از غنایم و ... برای تامین نیازهایشان استفاده می‏کرد.
هر چند به تدریج وضع عمومی مردم مدینه بهتر می‏شد، اما مهاجران ساکن در صفه عموما در فقر بودند و همچنان به کمک های مستقیم رسول خدا وابسته بودند. دلیل اصلی این امر نداشتن زمین و زراعت که سرمایه اصلی آن روز به شمار می‏رفت، بود. همین معضل اقتصادی مهاجران از مکه را نیز گرفتار کرده بود که با ایثار و همیاری انصار برطرف شد و اختلاف عمده ‏ای در بین آنان به چشم نخورد. اما این همیاری در باره مهاجران غریب که بدون سر و صدا و تک‏تک وارد شهر می‏شدند، هرگز دیده نشد.
خانواده رسول گرامی خصوصا حضرت امیرمؤمنان علی و فاطمه زهرا(علیهم السلام) بر خلاف وضع عمومی با رنج و سختی امور خانه را اداره می‏کردند. تا آنجا که بر اساس نصوص تاریخی از شدت خستگی رنگ از رخسار دختر رسول خدا پریده، دستانش پینه بسته بود و هر روز بیشتر از قبل قوایش به تحلیل می‏رفت. گاه شب را با آسیاب کردن به صبح می‏رساند و علی(ع)، رنجور از زخم مشکی که تا شب بر دوش می‏کشید، به خانه می‏آمد و حسن و حسین علیهماالسلام را در آغوش کشیده، تا صبح از آنها پرستاری می‏کرد.
عزت نفس فاطمه(س) مانع از آن می‏شد که اعتراضی به وضع سخت زندگی کند، از این روی هر گاه پیامبر اکرم از حال و روزش سؤال می‏کرد، ابراز رضایت می‏نمود. تا اینکه روزی امیرمؤمنان از ورود عده‏ای اسیر به مدینه مطلع شد. بی‏درنگ خود را به نزد فاطمه رساند و از آمدن اسیران خبر داد. آن دو لختی اندیشیدند. آنگاه فاطمه نزد پدر آمد. اما بی آنکه سخنی از نیاز بر زبان آورد، به خانه بازگشت. وقتی خود را در مقابل امیرمؤمنان دید، فرمود: از هیبت آن بزرگوار قدرت سخن گفتن از من گرفته شد.
این بار هر دو به حضور رسول خدا آمدند و علی(ع) رشته سخن را در دست گرفت. او از سختی کار خانه برای فاطمه(س) و کار بیرون برای خود حکایتها گفت و در نهایت‏ خدمتکاری از رسول الله درخواست کرد. اشک در چشمان رسول خدا حلقه زد و فرمود: «یا فاطمة والذی بعثنی بالحق ان فی المسجد اربعماة رجل مالهم طعام و لاثیاب ولولا خشیتی خصلة لاعطیتک ما سالت‏یا فاطمة انی لا ارید ان ینفک اجرک الی الجاریة و انی اخاف ان یخصمک علی بن‏ابی‏طالب یوم القیمة بین یدی الله عزوجل اذا طلب حقه منک‏». مدتی بعد از این جریان آنگاه که وضع عمومی اصحاب صفه نیز بهتر شد آنگاه این اسیرها باید فروخته شود و درآمدش برای اصحاب صفه هزینه شود» آنگاه تسبیحات حضرت زهرا(س) را به فاطمه آموخت. روایتی دیگر حکایت از این دارد که; آنگاه که پیامبر درخواست آن دو را شنید از جای برخاست و خانه را ترک کرد. در همان حال آیه ‏ای نازل شد «و اما تعرض عنهم ابتغاء رحمة ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا»در پی نزول آیه پیامبر(ص) خدمتکاری از میان اسیران برگزید و به خانه فاطمه(س) فرستاد و نامش را فضه گذاشت. به این ترتیب فضه افتخار یاری‏رسانی به بهترین بانوی جهان رایافت.
صاحب کتاب «نخبة البیان فی تفضیل سیدة النسوان‏» معتقد است که: اعطای خادمه به فاطمه زهرا(س) بعد از زمانی بوده که همه فقراء مدینه از جمله اصحاب صفه به تمکن مالی رسیده بودند او می‏نویسد:
و اما ما هو المعروف من انه کانت لفاطمة خادمة اسمها فضة قدوهبها النبی «صلی الله علیه و آله‏» لها فهذا انما کان اخیرا بعد ما کثر اولادها و زادت کلفتها علی ما قبل و کثرت الفتوح و المغانم و سلط الله رسوله علی من شاء من خیبر وبنی قریظة و النضیر و غیرهم و استرسلت الدنیا للمسلمین فارتفع الفقر و العناء عن اهل الصفة و ضعفاء المدینة اذ کان الرسول «صلی الله علیه و آله‏» یعطیهم من تلک الاموال فصاروا فی سعة و فضل من الله فمن سعة الله و فضله علی المسلمین فی ذاک الوقت وسع النبی «صلی الله علیه و آله‏» ایضا علی ابنته کما ورد عنه انه قال ان المؤمن یاخذ بادب الله تعالی وسع الله علیه استع و اذا امسک عنه امسک.»

آنچه که معروف است، فاطمه خادمه ‏ای داشت اسمش فضه بود و پیامبر به او بخشیده بود، این بعد از زمانی است که اولادش و کارهایش بیشتر از قبل شد. و پیروزی و غنایم افزونتر گشت. رسول خدا بر آنچه از خیبر و بنی ‏قریظه و نضیر و غیر آن به دست آمد مسلط شد. و دنیا به مسلمانان رو کرد. فقر و عنا از اهل صفه و ضعفای مدینه روی برگرداند چه‏ث رسول خدا از این اموال به آنها بخشید و آنان به وسعتی که خدا عنایت کرده بود، روی آوردند. پیامبر نیز بر دخترش در این وقت گشایش ایجاد کرد. (روایت کافی در باب کفایة عیال و توسع از کتاب زکاة از امام صادق از پیامبر) همانطور که از پیامبر وارد شده، مؤمن روش خدا را در پیش می‏گیرد وقتی خدا توسعه داد او نیز توسعه می‏دهد و آنگاه که امساک گزید او نیز امساک می‏کند.


   ادامه مطلب ...