مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

4

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

3

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

2

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

1

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خطبه الغدرة؛ خطبه‌ای کم‌تر شنیده شده از امیر المومنین علیه السلام خطاب به غاصبین خلافت


خطبه الغدرة؛ خطبه‌ای کم‌تر شنیده شده از امیر المومنین علیه السلام خطاب به غاصبین خلافت

مرحوم میرجهانی رضوان الله تعالی علیه در کتاب جنةالعاصمه می‌نویسد:
در کتاب صوارم الحاسمة فی تاریخ الزهراء فاطمة، تألیف علامه محدث آقا فتح الله کمالی استر آبادی، مأخوذ از نسخه مخطوط که در نجف اشرف در کتابخانه شوشتری‌ها، از موقوفات مرحوم شیخ علی محمد نجف آبادی، و از کتاب کشف اللئالی ابن العرندس نقل کرده که چنین روایت کرده که امیر المومنین علیه السلام پس از اینکه آن حضرت را به مسجد بردند تا از او بیعت بگیرند، خطبه‌ای ایراد فرمود که متن آن خطبه چنین است:
اى شکنندگان عهد و پیمان! اهل فسق و فجور و گناهان! و مرتکبین کارهاى حرام! و اى متهمین به ریبه و آلودگان به عیب و فساد که مردمان از فساد اخلاق شما دورى کنندگانند! اى اشخاص خبیث النفس نفهم بی‌تمیزى که مانند حیوانات چراکننده حق را از باطل تمیز نمی‌دهید! روى قدم‌هاتان بلند شده‌اید، و آستین‌هاى خود را بالا برده‌اید براى گمراهى تا به آن، آتش نفاق را دامن زنید و دوست می‌دارید، مراقب نادانى و مخالفت باشید. آیا گمان کرده‌اید که شمشیرهاى شما تیز و برنده است، و نفس‌هاى شما حفظ کننده و گردآورنده است؟ بد چیزى براى خود پیش فرستادید. اى گروهى که پس از گرد آمدن با هم پراکنده خواهید شد، و عدول ‏کننده از حق و اهل نزاع و جدال می‌باشید، نه مراقب حقید، و نه از خدا می‌ترسید. آرى به ذات خدا قسم! آن امرى است که ضمیرهاى شما آن‌را بروز داده است از صیحه فزعناک، آن خباثت باطن‌هاى شما پیشى می‌گیرد به ثابت بودن در باطل، پس پشیمان خواهید شد، و ما هم بر حق باقى می‌مانیم، پروردگار ما ،ما را به راه راست راهنمایى می‌کند، و وفا می‌کند براى ما آنچه را که وعده داده است ما را از جهت صبر و بردبارى پاکیزه‌اى که کرده و می‌کنیم، و نیست پروردگار تو ستم ‏کننده مر بندگان را. این کردار شما باطل و ناچیز شدنى است، خدا زشت و قبیح گرداند روهاى شما را، و لعنت کند شما را براى آن که نفس‌هاى شما میل کرده است به دنیایى که به درازى کشید زمانى که رسول خدا صلی الله علیه و آله شما را می‌ترسانید از دوستى و علاقه به آن، و دل بسته‌اید به جانب آن، و انواع متاع و لذات آن، و برگشته‌اید و دست بدست یکدیگر داده‌اید به دشمنى در مقابل کسى که وادار کرده است نفس خود را بر مشقت عظیمه براى ظفر یافتن‏ به حاجتى که دارد. ترک کرده است نفس‌هاى امّاره شما آخرت باقى را، و حال آن‌که نفس‌هاى ما رغبت دارد در آنچه که شما ترک کرده‌اید، وعده‌گاه ما و روز وعده یعنى قیامت نزدیک است و پروردگار خوب حاکمى است. آیا زهرا زده می‌شود به زجر؟ و حق ما از ما گرفته می‌شود به قهر و غلبه و جبر؟ پس هیچ یاری‌کننده و نجات‌دهنده‌اى نیست، و هیچ معین و یاورى نیست. کاش پسر ابی طالب پیش از این روز مرده بود، و نمی‌دید که کفار و فجار هجوم بیاورند و ازدحام کنند بر ظلم و ستم کردن در حق فاطمه‌اى که پاکیزه و نیکوکار است، خدا ایشان را هلاک کند، و ملازم خسران قرار دهد، و دور گرداند آن‌ها را از رحمت خود، این کارى که کردند بازگشت آن به‌سوى خداست، و دفاع آن با رسول خدا صلی الله علیه و آله است. بسیار دشوار است بر پسر ابی طالب که پشت فاطمه از زدن سیاه شود، و حال آن که از پیش مقام او شناخته شده بود، و روزهاى عزت و عظمت او دیده شده بود، و از جا جستن نکند به حمایت عقیله خود، و اصرارى نداشته باشد در دفع ضرر از حلیله خود، پس میمنت صبر و بردبارى زیادتر و پاکیزه‌تر است، و خوشنود بودن به آنچه که خدا به آن خشنود است برتر و بهتر است، براى این که حق از ثبات و سکون خود بیرون نرود و به جاى بماند، و باطل هم در جاى خود ظاهر شود تا وقتى که ملاقات کنم رحمت پروردگار خود را، و به‌سوى او شکایت کنم از آنچه که شماها مرتکب شدید از غصب کردن شما حق مرا، و عقب انداختن و تعلل ورزیدن از آنچه در سینه من است، و او بهترین حکم‌کنندگان، و رحم‌کننده‌ترین رحم‌کنندگان است، و زود باشد که جزا دهد خدا سپاسگزاران را، و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است.

جنة العاصمة، ص۴۹۶-۴۹٨ 

پاسخ به همه شبهات شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)+مناظره با علمای اهل سنت در این موضوع


نامه عُمَر به معاویه و اعتراف به سوزاندن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و کتک زدن آن حضرت و سقط شدن محسن و شهادت آن بانو


درس هایی از غدیر و مباهله + مباهله رائفی پور با اهل سنت سنندج و نزول عذاب الهی بر...


اگر مراد رسول خدا (ص) از حدیث غدیر ، ولایت امیر مؤمنان (ع) بود ، چرا در سقیفه به آن احتجاج نشد؟


آیا کثرت جمعیت دلیل بر حقانیت اهل تسنن است+ توحید در کتب صحاح اهل سنت


راه نجات از مهلکه آخر الزمان، معرفت حجت خداست/ ظهور امام زمان (عج) در گرو باز کردن گره‌های کوچک به دست منتظران است


امیر المومنین علی،در کتاب جنة العاصمة،خطاب به غاصبین خلافت،مرحوم میرجهانی در،خطبه الغدرة ،خطبه‌ای کم‌تر شنیده شده

معجزهء چادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و مسلمان شدن 80 یهودی !!!

ابن شهر آشوب و قطب الدین راوندى گویند: روایت شده که على علیه السّلام مقدارى جو از یک یهودى قرض کرد،یهودى مزبور گفت: باید در ازاى آن چیزى را به عنوان رهن در نزد من بگذارى.و على علیه السّلام چادر حضرت فاطمه علیها السّلام را که پشم بود به او داد.آن شخص چادر را گرفته و به خانه برده،در اطاقى گذاشت.به هنگام شب زن آن شخص براى انجام کارى داخل اطاق مذکور گردید و نورى را دید که اطاق را روشن کرده،فورا از اطاق خارج شد و آنچه را دیده بود به شوهرش اطلاع داد،مرد یهودى که فراموش کرده بود چادر فاطمه علیها السّلام در آن اطاق است تعجّب نمود و به سرعت برخاسته داخل آن اطاق گردید و بلافاصله دریافت که آن نور از چادرى ساطع مى‌شود که على علیه السّلام آن را گرو گذاشته است.پس آن مرد یهودى و همسرش از خانه خارج شده و هر یک به سوى اقوام خویش شتافته و آنها را از معجزه‌اى که دیده بودند آگاه نمودند، و در اثر این واقعه هشتاد نفر از آنها به اسلام متمایل گردیده و ایمان آوردند.

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۴۳، ص ۳۰



بخشی از سخنان ایت الله وحید خراسانی درمورد برپا کردن عزای حضرت زهرا سلام الله علیها و بیرون آمدن هیئات مذهبی در روز شهادت


فاطمیه خط مقدم ما است/ راه‌اندازی پویش "هر شیعه، یک پرچم


اللهم صلّ و سلّم و زِد و بارِک علی السّیدة الجلیلة الشّهیده ذات الاحزان الطویله فی المدت القلیله، المخفیّة قبرها، الممنوعة...


عکس پروفایل و اشعار زیبا در مدح و مرثیه به مناسب دهه فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها


مقتول اگر نمی‌شد، محسن در آستانه *** ما داشتیم از تو، یک شیرخواره مادر


چنین بانویی را به شهادت رساندند (گوشه ای از عظمت مقام حضرت زهرا سلام الله علیها)



حضرت فاطمه زهرا ،معجزهء چادر،مسلمان شدن 80 یهودی

اشعاری به مناسبت دهه فاطمیه

#فاطمیه
آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود
آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود

آن شب که رخت غم به مه پوشیده بودند
آن شب که انجم هم سیه پوشیده بودند

آن شب که خون از دامن مهتاب می‌ریخت
اسما برای غسل زهرا آب می‌ریخت

آن شب خدا داند خدا داند که چون بود
قلب علی زندانی از فریاد و خون بود

طفلی گرفته آستین را غم به دندان
تا نالۀ خود را کند در سینه پنهان

آن شب امیرالمؤمنین با اشک دیده
می شست تنها پیکر یار شهیده

می شست در تاریک شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه

صد بار از پا رفت و دست از خویشتن شست
جانان خود را در درون پیرهن شست

می شست جسم یار خود آرام و خاموش
میکرد بر دستش نگه طفلی سیه پوش

خود در کفن پیچید آن خونین بدن را
خونین بدن نه بلکه جان خویشتن را

چشم از نگه نای از نوا لب از سخن بست
بگشود دست حسرت و بند کفن بست

ناگه فتاد آن تیره کوکب را نظاره
گریان بگرد آفتابش دو ستاره

دو گوشواره که زگوش افتاده بودند
بر خاک تنهائی خموش افتاده بودند

دو طایر در آشیان بی آشیانه
دو بلبل گردیده خاموش از ترانه

از بی کسی در بال هم سر برده بودند
گوئی کنار جسم مادر مرده بودند

داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه‌ها را زد صدا پای جنازه

کای گوشه گیران شب غربت بیائید
آخر وداع خویش با مادر نمائید

آن پر شکسته طایران از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند

چون جان شیرین جسم او در برگرفتند
گل بوسه از آن لالۀ پرپر گرفتند

یکباره از عمق کفن آهی برآمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد

در قلب شب خورشید خاموش مدینه
بگذاشت روی هر دو ماهش را به سینه

می خواست بی تابی زطفلان جان بگیرد
میرفت تا عمر علی پایان بگیرد

ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب
دُردانه‌های وحی را دریاب دریاب

مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند
مگذار روی سینه مادر بمیرند

خیل ملک را رحمی از بهر خدا کن
از پیکر مادر، یتیمتان را جدا کن