مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مناظره امام جواد صلوات الله علیه با یحیی بن اکثم در مورد فضایل خلفا ( ابابکر و عمر )


به نام خدا و با سلام

مناظره حضرت جوادالائمه علیه السلام با یحیی  بن اکثم در مورد فضایل خلفا (  ابابکر و عمر )

مطلب زیر را میتونید درکتاب: سیره پیشوایان، ص542 (نویسنده مهدی پیشوائی) بخوانید

نقل شده است که پس از آنکه مامون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسی که مامون و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آن حضور داشتند، یحیی به امام گفت:

روایت شده است که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام میرساند و میگوید: «من از ابوبکر راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟» نظر شما درباره این حدیث چیست؟ (9)

امام فرمود: ...، ولی کسی که این خبر را نقل میکند باید خبر دیگری را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد.

پیامبر فرمود: «کسانی که بر من دروغ میبندند، بسیار شده اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس به عمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید.»

امام جواد افزود: این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و میدانیم در دلش چه چیز میگذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.» (10)

آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟ ! این عقلا محال است.

یحیی گفت: روایتشده است که: «ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند.»

حضرت فرمود: درباره این حدیث نیز باید دقت شود، چرا که جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهی از آن دو سر نزده است و لحظه ای از دایره اطاعت خدا خارج نشده اند، ولی ابوبکر و عمر مشرک بوده اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده اند، اما اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستی سپری کرده اند، بنابر این محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.

یحیی گفت: همچنین روایتشده است که: «ابو بکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند.» (11) درباره این حدیث چه میگویید؟

حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد، زیرا بهشتیان همگی جوانند و پیری در میان آنان یافت نمیشود (تا ابوبکر و عمر سرور آنان باشند!) این روایت را بنی امیه، در مقابل حدیثی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درباره حسن و حسین -علیهما السلام- نقل شده است که «حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند»، جعل کرده اند.

 

یحیی گفت: روایت شده است که «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.»

حضرت فرمود: این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد صلی الله علیه و آله و سلم و همه انبیا و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور اینها روشن نمیشود ولی با نور عمر روشن میگردد؟!

یحیی اظهار داشت: روایت شده است که «سکینه» به زبان عمر سخن میگوید (عمر هر چه گوید، از جانب ملک و فرشته میگوید.)

حضرت فرمود: ...؛ ولی ابوبکر، با آنکه از عمر افضل است، بالای منبر میگفت: «من شیطانی دارم که مرا منحرف میکند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید».

یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «اگر من به پیامبری مبعوث نمیشدم، حتما عمر مبعوث میشد.» (12)

امام فرمود: کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست تر است، خدا در کتابش فرموده است: «به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... » (13) از این آیه صریحا بر میآید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده اند، چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث میکند که بیشتر عمر خود را با شرک به خدا سپری کرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: «در حالی که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم.»

 

باز یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آنکه گمان بردم که به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است.»، یعنی نبوت از من به آنها منتقل شده است.

 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوت خود شک کند، خداوند میفرماید: «خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانی بر میگزیند.» (14) (بنابر این، با گزینش الهی، دیگر جای شکی برای پیامبر در باب پیامبری خویش وجود ندارد.)

یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر عذاب نازل میشد، کسی جز عمر از آن نجات نمییافت.»

 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا خداوند به پیامبر اسلام فرموده است: «و مادام که تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمیکند و نیز مادام که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند.» (15) بدین ترتیب تا زمانی که پیامبر در میان مردم است و تا زمانی که مسلمانان استغفار میکنند، خداوند آنان را عذاب نمیکند. (16)

مطلب زیر را میتونید درکتاب: سیره پیشوایان، ص542 (نویسنده مهدی پیشوائی) بخوانید

نقل شده است که پس از آنکه مامون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسی که مامون و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آن حضور داشتند، یحییبه امام گفت:

روایت شده است که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام میرساند و میگوید: «من از ابوبکر راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟» نظر شما درباره این حدیث چیست؟ (9)

 

امام فرمود: ...، ولی کسی که این خبر را نقل میکند باید خبر دیگری را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد.

 

پیامبر فرمود: «کسانی که بر من دروغ میبندند، بسیار شدهاند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس به عمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید.»

 

امام جواد افزود: این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و میدانیم در دلش چه چیز میگذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.» (10)

آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟ ! این عقلا محال است.

یحیی گفت: روایتشده است که: «ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند.»

حضرت فرمود: درباره این حدیث نیز باید دقت شود، چرا که جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهی از آن دو سر نزده است و لحظه ای از دایره اطاعت خدا خارج نشده اند، ولی ابوبکر و عمر مشرک بوده اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده اند، اما اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستی سپری کرده اند، بنابر این محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.

 

یحیی گفت: همچنین روایتشده است که: «ابو بکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند.» (11) درباره این حدیث چه میگویید؟

 

حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد، زیرا بهشتیان همگی جوانند و پیری در میان آنان یافت نمیشود (تا ابوبکر و عمر سرور آنان باشند!) این روایت را بنی امیه، در مقابل حدیثی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درباره حسن و حسین -علیهما السلام- نقل شده است که «حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند»، جعل کرده اند. یحیی گفت: روایت شده است که «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.»

حضرت فرمود: این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد صلی الله علیه و آله و سلم و همه انبیا و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور اینها روشن نمیشود ولی با نور عمر روشن میگردد؟!

 

یحیی اظهار داشت: روایت شده است که «سکینه» به زبان عمر سخن میگوید (عمر هر چه گوید، از جانب ملک و فرشته میگوید.)

 

حضرت فرمود: ...؛ ولی ابوبکر، با آنکه از عمر افضل است، بالای منبر میگفت: «من شیطانی دارم که مرا منحرف میکند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید».

 

یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «اگر من به پیامبری مبعوث نمیشدم، حتما عمر مبعوث میشد.» (12)

 

امام فرمود: کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست تر است، خدا در کتابش فرموده است: «به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... » (13) از این آیه صریحا بر میآید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده اند، چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث میکند که بیشتر عمر خود را با شرک به خدا سپری کرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: «در حالی که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم.» باز یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آنکه گمان بردم که به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است.»، یعنی نبوت از من به آنها منتقل شده است.

 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوت خود شک کند، خداوند میفرماید: «خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانی بر میگزیند.» (14) (بنابر این، با گزینش الهی، دیگر جای شکی برای پیامبر در باب پیامبری خویش وجود ندارد.)

یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر عذاب نازل میشد، کسی جز عمر از آن نجات نمییافت.»

 

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا خداوند به پیامبر اسلام فرموده است: «و مادام که تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمیکند و نیز مادام که استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند.» (15) بدین ترتیب تا زمانی که پیامبر در میان مردم است و تا زمانی که مسلمانان استغفار میکنند، خداوند آنان را عذاب نمیکند. (16)

پی نوشت ها:

9) علامه امینی در کتاب الغدیر (ج 5، ص 321) مینویسد: این حدیث دروغ و از احادیث مجعول محمد بن بابشاذ است.

10) «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید» (سوره ق: 16) .

11) علامه امینی این حدیث را از برساختههای «یحیی بن عنبسة» شمرده و غیر قابل قبول میداند، زیرا یحیی شخصی جاعل حدیث و دغلکار بوده است (الغدیر، ج 5، ص 322) . «ذهبی» نیز «یحیی بن عنبسه» را جاعل حدیث و دغلکار و دروغگو میداند و او را معلوم الحال شمرده و احادیثش را مردود معرفی میکند (میزان الاعتدال، الطبعة الاولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار احیاء الکتب العربیة، 1382 ه. ق، ج 4، ص 400) .

12) علامه امینی ثابت کرده است که راویان این حدیث دروغگو بوده اند (الغدیر، ج 5، ص 312 و 316) .

13) «و اذ اخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح» (سوره احزاب: 7)

14) «الله یصطفی من الملائکة رسلا و من الناس» (سوره حج: 75)

15) «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون» (سوره انفال: 33)

 16) طبرسی، احتجاج، نجف، المطبعة المرتضویة، 1350 ه. ق، ج 2، ص 247-248-مجلسی، بحار الانوار، الطبعة الثانیة، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه. ق، ج 50، ص 80-83-قرشی، سید علی اکبر، خاندان وحی، چاپ اول، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1368 ه. ش، ص 644-647-مقرم، سید عبد الرزاق، نگاهی گذرا بر زندگانی امام جواد-علیه السلام-، ترجمه دکتر پرویز لولاور، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1370 ه. ش، ص 98-100.

حدیث:حاکمان نادان و ستمگر و علمایی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند


حاکمان نادان و ستمگر و علمایی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند

امام حسن عسکری : بزودی بر امت پیامبر روزی می آید که چهره هایشان زیبا و شاد است ولی قلبشان سیاه است.هرکه دستورات دین را عمل کند به او دیوانه و مرتجع میگویند و هرچه خدا حرام کرده انجام آن رایج میشود.مومن را کوچک و خوار میشمارند وبی دین و فاسق عزیز است.زمامداران حکومت نادان وستمگرند وعلمای دین ظلم را میبینند و دم نمیزنند.

منبع : مستدرک الوسایل

احادیث باموضوع فقر ثروت،ورود پنهانی به بهشت،نجات ازهر بدی ومکروه ، گریه پیامبر از واگذار شدن به خود

چند حدیث باموضوع فقر ثروت،ورود پنهانی به بهشت،نجات ازهر بدی ومکروه ، گریه پیامبر از واگذار شدن به خود


پنج سفارش پیامبر صلی الله علیه و اله
مردی به نام ابوایوب انصاری خدمت پیامبر صلی الله علیه و اله رسید و عرض کرد:

یا رسول الله(ص)! به من وصیتی فرما که مختصر و کوتاه باشد تا آن را به خاطر بسپارم و به آن عمل کنم.

پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: پنج چیز را به تو سفارش می کنم:

اول: از آنچه در دست مردم است ناامید باش که این ثروت است.

دوم: از طمع پرهیز کن؛ زیرا طمع، فقر حاضر است.

سوم: نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهی ماند تا نماز بعدی را بخوانی.

چهارم: از انجام کاری که بعداً بخواهی به ناچار از آن پوزش طلبی، بپرهیز.

پنجم: برای برادرت همان چیزی را دوست بدار که برای خودت دوست می داری.


گریه پیامبر صلی الله علیه و اله:
شبی رسول خدا صلی الله علیه و اله در خانة همسرشان ام سلمه بودند. نیمة شب از خواب برخاستند و در گوشة تاریکی مشغول دعا و زاری شدند.
ام سلمه متوجه شد که رسول اکرم صلی الله علیه و اله در گوشة خانة ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند و در حال گریه می فرمایند: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت کرده ای از من نگیر، مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حسودان را بر من مسلط مگردان.

خدایا! مرا به سوی آن بدی ها و مکروه هایی که از آن ها نجاتم داده ای برنگردان.

خدایا! مرا آنی به خودم وامگذار و از هر گونه آفتی نگهدار.
در این هنگام، ام سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و اله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت را جویا شدند.
اما سلمه گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و اله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا گریه می کنید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد خدا دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای شما را به خودتان وامگذارد، پس وای بر حال ما!

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هرسان نباشم و به خودم و به مقام منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که خداوند حضرت یونس علیه السلام را لحظه ای به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست.


ورود پنهانی:
امام صادق علیه السلام فرمودند: چون روز قیامت فرا رسد، رضوان (نگهبان بهشت) به گروهی می نگرد که از برابر او نگذشته اند، می پرسد: شما کیستید و از کجا وارد شده اید؟
می گویند: ما گروهی هستیم که خداوند را پنهانی عبادت می کردیم، خداوند نیز ما را پنهانی وارد بهشت کرده است.



نجات از هر بدی و مکروه+ فقر ثروت

اگر مراد رسول خدا (ص) از حدیث غدیر ، ولایت امیر مؤمنان (ع) بود ، چرا در سقیفه به آن احتجاج نشد؟


اگرمنظور و مقصود رسول خدا (ص) از  حدیث غدیر ، ولایت امیر مؤمنان (ع) بود ، چرا در سقیفه به آن احتجاج نشد؟

 شبهه :

مطلبى که بر ما مجهول است این است که چرا در اجتماع سقیفه کسى از مهاجر و انصار سخنى از حدیث غدیر با وجود مسلّمیت آن به میان نیاورده است .

اگر طرفداران حضرت على از این حدیث که از تاریخ صدور آن کمتر از یکسال مى‏گذشت و بایستى همه کسانى که در حجة الوداع حاضر بودند آن را بخاطر داشته باشند ذکر مى‏کردند، سرنوشت اسلام طورى دیگر مى‏شد .

 «نعوذ باللّه همه مرتد شدند و حکم پیامبر را نادیده گرفتند و یک نفر نبود که بگوید پیامبر(ص) در حجة الوداع چنین فرمودند».

خلافت و انتخاب ، عبدالرحمن سلیمی ، بخش حقایقی از واقعه ی غدیر خم ، ذیل پاسخ اول .
نقد و بررسی :

برای روشن پاسخ این شبهه ، لازم است که در ابتدا در باره سقیفه بحث و بررسی شده و به این سؤال پاسخ دقیق داده شود ، که انگیزه انصار از جمع شدن در سقیفه چه بوده است ؛ با این که آن‌ها زحمات بسیاری برای اسلام کشیده بودند و اگر زحمات آن‌ها نبود ، قطعاً اسلام به این آسانی به سر منزل مقصود نمی‌رسید ؛ اما چه شد که آن‌ها نیز فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله را در باره امیر مؤمنان علیه السلام به فراموشی سپردند و هنوز جنازه رسول خدا دفن نشده بود که در سقیفه جمع شدند ؟!!
فلسفه تشکیل سقیفه :

به صورت فشرده به چهار عامل می‌توان اشاره کرد که این گروه از انصار که از دستور رسول خدا (ص) سرپیچی کردند می‌توانند به خاطر آن در سقیفه جمع شده باشند :

1 .  آن‌‌ها از این مسأله خبر دار شده بودند که عده‌ای از سران مهاجر توطئه‌های خطرناکی طراحی و نقشه‌های شومی برای غصب خلافت در سر می‌پرورانند ، و مطمئن شدند که امامت به امیر مؤمنان علیه السلام نخواهد رسید ، خواستند که به اعتقاد خودشان اسلام را از دست این عده نجات داده و خود اداره کشور اسلامی را به عهده بگیرند .

 

ادامه مطلب ...

اعتراف علماء اهل تسنّن به فضائل ساختگی خلفاء ( ابابکر،عمر، عثمان)


اعتراف علماء اهل سنت به فضائل ساختگی  سه خلیفه اول

اگر کسی اهل مطالعه و تحقیق باشد و مراجعه به کتب برادران اهل سنت نماید مشاهده میکند که بسیارى از روایاتى که درباره خلافت و فضایل خلفا نقل شده، دروغ و کذب و فاقد اعتماد میباشد. در اینجا به برخى از این روایات که مورد استناد برخی از برادران اهل سنت و اقایان وهابی برای  حقانیت خلفاء  قرار میگیرد اشاره مى کنیم:

 

1ـ براء بن عازب از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود:

همانا خداوند براى ابوبکر در اعلا علیین گنبدى از یاقوت سفید قرار داده... براى آن چهار هزار درب است، هر گاه ابوبکر مشتاق لقاى خدا شد درى از آن باز مى شود و به خداوند نظاره مى کند.
خطیب بغدادى بعد از نقل این حدیث مى گوید:

این حدیث از جعلیّات محمّد بن عبدالله بن ابوبکر اشنانى است.

تاریخ بغداد، ج 5، ص 441.


2 ـ جابر از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود:

 دشمن ندارد ابوبکر و عمر را مؤمن، و دوست ندارد آن دو را منافق.
ذهبى آن را از جعلیات معلّى بن هلال طحّان دانسته است. او کسى است که احمد درباره وى گفته: تمام احادیث او جعلى است.

او نیز مى گوید: این حدیث صحیح نیست و معلّى متهم به کذب است.
تذکرة الحفاظ، ج 3، ص 112

3 ـ ابوهریره از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود:

 امینان نزد خداوند سه نفرند: من و جبرئیل و معاویه.
خطیب بغدادى و ابن حبان و نسائى مى گویند:

این حدیث باطل و جعلى است.

کتاب المجرومین، ج 1، ص 146.

4 ـ ابن عباس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود:

 «هیچ درختى در بهشت نیست جز آن که بر هر ورقه آن نوشته شده:

لا اله الاّ الله، محمّد رسول الله، ابوبکر الصدیق، عمر الفاروق، عثمان ذوالنورین

 المعجم الکبیر، ج 11، ص 63..
طبرانى بعد از نقل آن مى گوید:

این حدیث جعلى است، و على بن جمیل که در سند آن واقع شده بسیار جعل کننده است و این حدیث تنها از طریق او رسیده، و نیز ذهبى آن را باطل دانسته است.

میزان الاعتدال، ج 2، ص 633.

5
ـ ابوهریره از پیامبر نقل کرده که فرمود:

خداوند مرا از نور خود خلق کرد و ابوبکر را از نور من و عمر را از نور ابوبکر و عثمان را از نور عمر خلق نمود. و عمر چراغ اهل بهشت است.

ذهبى این خبر را دروغ دانسته.

و ابونعیم مى گوید: این خبر باطل بوده و مخالف کتاب خدا است.

میزان الاعتدال، ج 1، ص 166; لسان المیزان، ج 1، ص 361.

6 ـ انس از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود:

 شبى که مرا به معراج بردند داخل بهشت شدم، ناگهان سیبى را دیدم که از دست حوریه اى آویزان بود. گفت: من براى عثمان هستم که مظلوم کشته شد.
این حدیث را ذهبى در «میزان الاعتدال» از طریق عباس بن محمّد عدوى وضّاع نقل کرده و گفته: این خبر جعلى است.

میزان الاعتدال، ج 2، ص 386.

و ابن حجر مى گوید: براى این خبر اصلى از کلام پیامبر نیست.

لسان المیزان، ج 3، ص 308.

 

بخش  تحقیقات و بررسی مقالات

         سایت التوحید

حدیث هشدار دهنده در مورد جدائی افراد با ایمان زیاد از اهلبیت علیهم السلام در غیبت امام زمان صلوات الله علیه


امام علی علیه السلام فرمودند:

♦️برای صاحب الزّمان غیبتی است عظیم که باید در محور ایمان راسخ بود، زیرا که خیلی ها از ما جدا می شوند حتّی آنها که به مقامات بلند رسیده اند.
بیائید برای
عاقبت به خیری همه مومنین دعا کنیم همیشه البته بعد از دعا برای تعجیل فرج امام زمان
اصول کافی جلد ۱
 #مهدی #صاحب_الزمان  #غیبت   #مقامات_بلند  #گمراهی #عاقبت_به_شر  #بدبختی

 



مهدی، صاحب الزمان غیبت مقامات بلند ،گمراهی  عاقبت به شر ، بدبختی فتنه جدائی افرد با ایمان زیاد از اهل بیت ،مرتدشدن ،کافر شدن

غذای حرام یکی از دو عامل اصلی دوری از امام زمان‌ علیه السلام

اللهم عجل لولیک الفرج

 دو عامل اصلی دوری از امام زمان‌ علیه السلام

یکی از مردان خدا تعریف می کرد که یک وقت قضیه‏ عجیبی برای من پیش آمد. شب که خواستم بخوابم این سوال برایم مطرح شد که: « چرا مردم سابقاً این قدر محضر امام زمان علیه السلام تشرفات داشته ‏اند و الآن دیگر ندارند؟!»

بعد خوابم برد. در عالم رویا دیدم یک منبری گذاشته‏ اند و آقا امام زمان ایستاده‏ اند و یک پرچم دستشان است و دارند در مورد اینکه چرا سابق مردم بیشتر موفق می‏شدند محضر ما را دریابند و امروزه‏ کمتر، صحبت می‏کنند. یادم هست صحبت آقا به دو زاویه و علت اشاره داشت:
  دلیلش بدبینی ‏ها وبدگویی‏ هائی است که پشت سر همدیگر می‏کنند ( غیبت )که فضا را تاریک می‏کند
یکی هم به جهت رزقشان است که آن صفا و حلال بودن ‏را ندارد.

(نویسنده وبلاگ : غذا ی حرام که آدم خورد دیگه حال عبادتش کم و رغبتش به گناهان زیادخواهد شد یکی از سادات که بارها امام را دیده بود یکسال شد که امام زمان صلوات الله علیه را ندید وقتی آقا را زیارت کرد گفت آقا چرا شما را این مدتی طولانی ندیدم آقا فرمودند بخاطر اینکه از غذای کسی خوردی که مالش به حرام آلوده بود)

++++
سخنرانی آیت الله ناصری:

یکی از اولیاء الهی بود به نام مرحوم حاج مؤمن که استاد آیت الله دستغیب رحمت الله علیه بود.، ایشان برای بنده نقل کرد:
من خدمت یکی از اولیای الهی رسیدم. دستوری به من داد و گفت که مثلاً فلان جا غذا نخور. من هم گفتم چشم. داستانش خیلی مفصل است. می‌گفت: ما با آن شخص که گفته شده بود در خانه‌اش غذا نخورم، مرتبط بودیم. یک روز در خانه ایشان نماز را که خواندیم، سفره انداختند و من خجالت کشیدم بلند بشوم. گفت: «بنشین ناهار بخور». گفتم: «آقا! من معذورم». گفت: «نه؛ بنشین ناهار بخور». حاج مؤمن می‌گفت: «غذا را کشیدیم و من دو سه تا لقمه خوردم». یک دفعه دیدم آن ولی الهی پیدایش شد. اشاره کرد گفت: «بلند شو بیا». بلند شدم رفتم. گفت: «چرا از این غذا خوردی؟» گفتم: «من خجالت کشیدم. برایم کشیدند و کاسه گذاشتند و نتوانستم نخورم». گفت: «خوب، حالا اگر می‌توانی، برو بخور». آمدم نشستم. دیدم تمامش چرک و خون است، خدا شاهد است. گفت: از بوی تعفن غذا حالم خراب شد. نگاه کردم دیدم آن‌ها همه دارند می‌خورند؛ اما دارند چرک و خون می‌خورند. حالم به هم خورد و بلند شدم.
(بعضی از غذا‌ها حقیقتش این است.) نمی دانیم چیست. انسان مقداری برای به دست آوردن غذای حلال و پاک سعی و کوشش بکند. غذا، در فرزندان ما، در عبادات ما آثاری دارد.
در روایت دارد کسی که یک لقمه حرام بخورد، تا (چهل روز دعاهایش مستجاب نمی‌شود).

بحارالأنوار، ج 63، ص 314.


 فایل زیر هم  از حجت الاسلام دارستانی استکه از سایت شون براتون گذاشتم گوش کنید کنید  بسیارزیباست:


قصه امام زمـان قصه جدی ماست . .

بیایم تمام مستحباتی که انجام میدم در مـسیـر حضرت حجت باشه . . .

چطور یاد امام زمان مون باشیم؟