مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

شعر در بیان مصیبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

فاطمیه


آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود
آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود

آن شب که رخت غم به مه پوشیده بودند
آن شب که انجم هم سیه پوشیده بودند

آن شب که خون از دامن مهتاب می‌ریخت
اسما برای غسل زهرا آب می‌ریخت

آن شب خدا داند خدا داند که چون بود
قلب علی زندانی از فریاد و خون بود

طفلی گرفته آستین را غم به دندان
تا نالۀ خود را کند در سینه پنهان

آن شب امیرالمؤمنین با اشک دیده
می شست تنها پیکر یار شهیده

می شست در تاریک شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه

صد بار از پا رفت و دست از خویشتن شست
جانان خود را در درون پیرهن شست

می شست جسم یار خود آرام و خاموش
میکرد بر دستش نگه طفلی سیه پوش

خود در کفن پیچید آن خونین بدن را
خونین بدن نه بلکه جان خویشتن را

چشم از نگه نای از نوا لب از سخن بست
بگشود دست حسرت و بند کفن بست

ناگه فتاد آن تیره کوکب را نظاره
گریان بگرد آفتابش دو ستاره

دو گوشواره که زگوش افتاده بودند
بر خاک تنهائی خموش افتاده بودند

دو طایر در آشیان بی آشیانه
دو بلبل گردیده خاموش از ترانه

از بی کسی در بال هم سر برده بودند
گوئی کنار جسم مادر مرده بودند

داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه‌ها را زد صدا پای جنازه

کای گوشه گیران شب غربت بیائید
آخر وداع خویش با مادر نمائید

آن پر شکسته طایران از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند

چون جان شیرین جسم او در برگرفتند
گل بوسه از آن لالۀ پرپر گرفتند

یکباره از عمق کفن آهی برآمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد

در قلب شب خورشید خاموش مدینه
بگذاشت روی هر دو ماهش را به سینه

می خواست بی تابی زطفلان جان بگیرد
میرفت تا عمر علی پایان بگیرد

ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب
دُردانه‌های وحی را دریاب دریاب

مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند
مگذار روی سینه مادر بمیرند

خیل ملک را رحمی از بهر خدا کن
از پیکر مادر یتیمتان را جدا کن


بخشی از سخنان ایت الله وحید خراسانی درمورد برپا کردن عزای حضرت زهرا سلام الله علیها و بیرون آمدن هیئات مذهبی در روز شهادت


بسم الله الرحمن الرحیم

پیش آمد ایام #فاطمیه که منتسبه به حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام است، ایجاب می کند موضوع بحث، مقام آن صدیقه باشد.

فاطمه زهرا علیها السلام ، گوهر نشناخته وجود است.
فقه الحدیث مهم است؛ امام ششم علیه‌السلام بیانشان این است:«إنما سُمِیَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ مَعْرفَتِهَا».
درایت حدیث غیر از روایت حدیث است. کلمه‌ای اعم از خلق نیست. لاِنَّ‌ الْخَلْقَ یعنی آن چه مخلوق خداست از معرفتِ مقام و کنه عظمت صدیقه کبری علیها السلام منقطع است. 

لم یعرفها الا الله! خدایی که او را آفرید او را شناخت؛ او هم خدا را شناخت: «قامت فی محرابها حتی تورمت قدماها». قیام او در محراب عبادت بهت انگیز است برای ملائکة السماء.

«إنما سُمِیَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ مَعْرفَتِهَا».
این اسم و این مسمی؛ لا یدرک و لا یوصف نه اسم و نه مسمی!

مبدا وجودش «من نور عظمة الله»؛ منتهی وجود این است!
آن وقتی که امام امت مثل ابراهیم خلیل عاجز می‌شود مبعوث می‌شود آن حضرت با هودجی که: داخلها عفوالله خارجها رحمة الله.

بعد عمده این است آن وقتی که انبیاء بیچاره می‌شوند همه می گویند: وانفساه. اما او می‌گوید «رب شیعتی».
جبرئیل نازل می شود که: «یا فاطمة، سلی حاجتک» خود خدا به تو سلام می رساند و می‌فرماید : حاجتت را بخواه ، آن چه بخواهی از درگاه ما رد شدنی نیست. آن وقت است که می گوید:« یا رَبَّ‌ شیعَتی...شیعَةَ‌ شیعَتی» این اول آن آخر . 

#وظیفه ما در این ایام #اجر_رسالت است:« قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى» «أقرب الخلق إلیّ فاطمة».
روز عزای او، روز عزای شخص پیغمبر صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلم است. اقامه مصیبت او اقامه مصیبت برای نفس خاتم است.«إنّما فاطمة بضعة منّی، یریبنی ما أرابها؛ و یؤذینی ما آذاها»

عموم #هیئات باید در این ایام #بیرون_بیایند تا حق خاتم صلی الله علیه وآله وسلم کما هو حقه ادا بشود و اسمشان در دفتر 14معصوم علیهم السلام ضبط بشود. 
اجرشان روز قیامت با آن حضرت است که حضرت مظهر عفو و رحمت خداست. کلید قیامت کبری در دست اوست. 


#وظیفه ما #اقامه_عزاست؛ آن چه مناسب با مقام خاتم انبیاء صلی الله علیه وآله وسلم _که لایدرک ولایوصف_ باید انجام دهید.
خوشا به حال آن هیئاتی که بیرون بیایند و اجر بی حساب برای خود ذخیره کنند. 


این اول، اما آخر؛ روزی که همه انبیاء وانفسا می‌گویند او تنها دادرس شیعه است. لذا هر کس علاقمند است دَمِ مُردن اجر او را آن حضرت ادا کند، این ایام #خدمت کند. 
همه ما موظفیم که همچون روز عزای پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم آن چه در توان داریم انجام دهیم. شاید مرهمی باشد بر قلب آزرده ولی عصر امام زمان صلوات الله علیه.


برای آن #در و آن #پهلو... 
وَلَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَارِ            سَلْ صَدْرَهَا خزانَة الأسْرَارِ
#همه_هیئات_بیرون_بیایند! هر سال باید از سال قبل #اهم و #اعظم باشد.
کسی که شمشیر زهرآلود به فرقش خورد گفت:«فزت و رب الکعبه»، اما وقتی نگاه به #پهلوی_شکسته او کرد گفت:«نفسی علی زفرتها محبوسة یا لیتها خرجت مع الزفرات» 

باید برای #تسلیت به قلب امیرالمومنین علیه‌السلام و ائمه معصومین علیهم‌السلام و ولی عصر علیه‌السلام همه هیئات بیرون بیایند.
ما هم به #پابوسی آنها #بیرون_خواهیم_آمد. شاید اسم ما گنهکاران در آن دفتر ضبط شود.

«یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»

 سلامت قلب در #پناه فاطمه زهرا علیهاالسلام است.

۲/بهمن/۱۳۹۸
#کلام_فقیه #فاطمیه 


+++


این هم سخنرانی آیت الله محسن خراسانی  فرزند این مرجع بزرگوار در مورد اهمیت دسته روی فاطمیه ( قافله عزاداری و بیرون آمدن دسته های عزاداری در روز شهادت حضرت زهرا و تعظیم شعائر )



بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین والعن علی اعدائهم الی یوم الدین

 

در مقدمه یادآور شوم بعضی از نکاتی که خدمتتان عرض می‌کنم احتیاج به شرح و بسط دارد و به خاطر کمی وقت باید در جلسات دیگری طرح بشود و یا توسط خود دوستان دنبال بشود.

نکته اول:

اولین نکته هویت داشتن است. بقاء هر موجودی به هویت داشتن و هویت باوری اوست. اگر موجود هویت خودش را از دست بدهد، کاملاً از بین رفته است.

مثلاً یک بیمار اگر هویت خودش را از دست بدهد هیچ دارویی در بهبود او اثرگذار نیست. اما اگر هویت خودش را بتواند حفظ کند، چه بسا بدون دارو هم به سلامت برسد. درک داشتن هویت خودش یک امر بسیار مهم است.

نکته دوم:

دومین نکته اینکه ما می‌خواهیم ببینیم هویت جامعه تشیّع به چیست. جامعه تشیّع مقصود ما مادون ائمه و معصومین علیهم السلام است؛ آنها فوق آن چه هستند که ما بخواهیم نسبت به آنها حرف بزنیم. مقصود از جامعه تشیع در این بحث عبارت است از مادون معصومین علیهم السلام.

جامعه تشیع چون یک جامعه انسانی است و «دعامة الانسان العقل»[۱] بر طبق نصوصی که وارد شده است از ائمه اطهار علیهم السلام، لذا هویت یک جامعه تشیع به دو چیز خواهد بود: یکی به عقل، علم، دانش و یکی به عمل ناشی از عقل {إلیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه}[۲] همان طور که انسان دو بال  برای رسیدن به سعادت و هدف از خلقت لازم دارد، جامعه تشیع هم این دو بال را لازم دارد؛ یکی علم و دانش و فرهنگ و یکی [هم] عمل.


نکته سوم:

نکته بعد این است که در مواردی هویت یک شخص یا هویت یک جامعه ضعیف می‌شود و جبران این ضعف هویت جامعه احتیاج دارد به یک حیات؛ باید حیاتی به او داده بشود و دادن حیات به جامعه انسانی در بعضی از موارد حیات عملی باید باشد و حیات علمی در او خیلی سازگار نیست.

من دو تا مثال می‌زنم، مثلا اگر هویت اقتصادی یک جامعه مختلّ بشود، اینجا دیگر بحث‌های تئوری و کلاسیک و دانشگاهی اقتصاد، حلّ مشکل اقتصادی این جامعه را نمی‌کند. اینجا یک حیات عملی لازم است، یک حرکت عملی لازم است. مثلا از اندوخته و پس اندازی که آن جامعه داشته، آن را بیاورد و در جامعه تزریق کند تا جامعه از این مشکل اقتصادی رها بشود و این نمونه‌ای دارد در تاریخ، در کشور آلمان، در رکود کمپانی بنز، در بعضی از کشورهای اسلامی کشور کویت بعد از حمله عراق – من این ها را فهرست‌وار می‌گویم، چون وقت کم است – که این ها اختلال اقتصادی خودشان را به این وسیله از بین بردند.

مثال دوم برایتان می‌زنم، اگر جامعه‌ای ضعف هویت اخلاقی پیدا کند، در اینجا دیگر بحث‌های فلسفه اخلاق و تئوری اخلاق و اینها حلّ مشکل جامعه را نمی‌کند. اینجا احتیاج به یک حرکت عملی در جامعه است، یعنی عده‌ای فرهیخته، تأثیرگذارِ در جامعه، اینها باید متخلق باشند به اخلاق حسنه و این اخلاق حسنه را در جامعه بروز بدهند و به عنوان «کونوا دعاة الناس بأعمالکم»[۳] اخلاق آن جامعه عوض بشود. اینجا بحث‌های کلاسیک ، اثری نمی‌کند که بخواهد حلّ مشکل جامعه را بکند.

مثال دیگر می‌زنم که امروزه الان جامعه ما به آن گرفتار است؛ ضعف هویت حجاب است. الان در حجاب بحث‌های تئوری اثرگذار نیست، یک حرکت عملی لازم است. یعنی عده‌ای فرهیخته، تأثیرگذارِ در جامعه، مورد قبول جامعه، اینها حجاب واقعی داشته باشند و این حجاب را بروز بدهند؛ یعنی حجاب داشته باشند، از دروغ هم حجاب داشته باشند، از غیبت هم حجاب داشته باشند، از تنقیص مردم حجاب داشته باشند. یک چنین حجابی اگر برای یک عده از متخلق به حجاب واقعی در جامعه پیش بیاید، این می‌شود یک حرکت عملی در جامعه و مشکل حجاب را حل می‌کند.

نتیجه‌ای که از این بحث سوم می‌گیرم این است که در بعضی از موارد ضعف هویتی که برای جامعه پیش می‌آید، احتیاج به حیات دارد و آنی که کارگر است در حلّ مشکل جامعه، حیات عملی است.



نکته چهارم:

این است که یک حرکت عملی ببینیم چگونه است و چگونه باید باشد. اگر حرکت عملی با زیرساخت علمی و فرهنگی باشد، این حرکت مبتلا به آفت نمی‌شود و الا اثر این حرکت مقطعی است، بلکه در بعضی از موارد در دراز مدت اثر منفی دارد و حتّی به ضدّ اثر و ضدّ ارزش مبتلا می‌شود. این [را] هم با مطالعه در تاریخ می‌توانید به دست بیاورید. حرکت‌هایی در جوامع بشری و بخصوص در جوامع اسلامی پیدا شده، چون زیرساخت‌های صحیح و دقیق نداشته، یک اثر مقطعی داشته و ارزش اساسا به ضدّ ارزش تبدیل شده است. لذا اگر بخواهد یک حرکت عملی ثمربخش باشد و مستمر باشد و ادامه داشته باشد، باید زیرساخت‌های علمی و فرهنگی آن حرکت به نحو صحیح پایه‌گذاری شده باشد و آن حرکت عملی و حیات عملی بر پایه آن زیر‌ساخت‌های صحیح انجام بشود.

نکته پنجم:

پنجمین نکته ای که بیان می‌کنم این است که هویت جامعه تشیع بر طبق بحثی که کردم، مبتنی بر دو رکن اساسی است. از جهت علمی و فرهنگی و جهان‌بینی، مبتنی بر آموزه‌های صحیح، متخذ از قرآن و عترت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام  است. چون ما دو منبع داریم که عصمت آنها برای ما تضمین شده است، یکی قرآن است و یکی اهل بیت علیهم السلام . هر منبع دیگری برای ما عصمت ندارد، محکی ما لازم داریم برای صحت و سقم. اما قرآن و عترت خودشان محکند، دیگر محک لازم ندارند.

 و در تعلیم آموزه‌های قرآن و عترت باز باید از روش خود قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت استفاده کرد. هم علم را باید از آنها گرفت، هم تعلّم را از آنها گرفت، هم تعلیم را از آنها گرفت. چگونه ما آموزه‌های دینی را به جامعه بیان کنیم؟ و لذا اگر دقت کرده باشید در روایات به این نکته خیلی تأکید شده، مثلاً شبیه به این تعبیر: – من فقط همان تکه عبارتی که مربوط است را می‌خوانم – «ألا فمن کان من شیعتنا عالماً بعلومنا»[۴] اگر عالم به علوم ما باشد و ایتام آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم در دامن او پرورش پیدا کند، چه خواهد شد. یا در روایت دیگر این طور است: «وإنّ عدوّاً من أعدائنا النواصب یدفعه بما تعلّمه من علومنا أهل البیت»[۵] علوم باید علوم اهلبیت باشد، روش هم باید روش اهل بیت علیهم السلام باشد. البته عرض کردم اینها شرح و بسط می‌خواهد، الحمد لله همه شما اهل فضل هستید و می‌شود دنبال بشود.

نکته ششم:

نکته دیگری که باید توجه داشت این است که شاخص‌ترین حرکت عملی برای جامعه تشیع، “تعظیم شعائر” است. حالا چرا؟ به جهاتی:

اول: تعظیم شعائر یک حرکت عملی است. در بحث‌های قبل روشن شد که ما در بسیاری از موارد اساسا احتیاج به حرکت عملی داریم، یعنی حرکت علمی کارگشا نیست، بحث تئوریک مشکله جامعه را حل نمی‌کند. یک حرکت، حرکت علمی است و تعظیم شعائر حرکت عملی است.

دوم: این است که تعظیم شعائر یک حرکت تهاجمی است، یک حرکت تدافعی نیست. این هیئت وقتی که می‌آید در خیابان، حرف دارد برای گفتن؛ هجوم آورده به کلّ جامعه که من حرف دارم، باید بیایید حرف من را بشنوید که چه می‌خواهم بگویم؛ مشکل کجاست، دنبال چه دارید می‌روید؟ حرکت یک حرکت تهاجمی است، تدافعی نیست و می‌دانید در تاریخ بشریت حرکت‌های تهاجمی بوده که مؤثر واقع شده است نه حرکت‌های تدافعی و تأکیدی که والد معظّم مدّ ظله بر با شور بودن هیئات مذهبی دارند به همین جهت است؛ هر چه این جهت تهاجمی بیشتر باشد، تأثیرگذاری در جامعه‌اش بیشتر است.

سوم: این است که تعظیم شعائر مثل هیئات تأثیرگذاری دارد در تمام سطوح جامعه، نه در یک سطح خاص. کتاب تأثیرش در یک سطح خاصی است، در یک افراد خاصی است، روزنامه همچنین، سخنرانی‌ها همچنین، و… اما تعظیم شعائر یک تأثیرگذاری دارد در تمام سطوح جامعه، پیر و جوان شرکت می‌کنند. شما حتّی مشاهده کرده‌اید بعضی از جوانان، چه دختر چه پسر، که با بعضی از احکام شرعیه مشکل دارند به مشاهده این هیئات متأثر می‌شود و منقلب می‌شود، حتّی مشکلاتش حل می‌َشود؛ چه بسا اصلا این جوان به مجلس روضه نرود، به مجلس سخنرانی نرود. لذا تعظیم شعائر یک چنین اثری دارد. حتّی شما می‌بینید طفل در بغل پدر یا مادر هم دارد تأثیر می‌پذیرد، چیزی دارد یاد می‌گیرد؛ چه خبر است، چه می‌گویند اینها؟ چرا اینطور به سر و سینه می‌زنند؟ مگر چه شده است؟‌ ببینید، بعضی از کسانی که مطلع به آداب و رسوم ما نیستند از بیگانه‌ها، وقتی که هیئات را می‌بینند می‌گویند اینها چرا اینطوری می‌کنند؟ کی‌شان مُرده است؟ انسان پدرش هم بمیرد اینطور نمی‌کند، چه شده؟ این جهت تأثیرگذاری‌ای است که در کلّ سطوح جامعه دارد، در تمام اقشار دارد، در تمام سنین دارد. حتّی نسبت به غیر شیعیان تأثیرگذار است؛ حرکت اربعین را شما دیده‌اید، چقدر تأثیرگذار بوده نسبت به ادیان مختلف که با همین حرکت متمایل به حقانیت تشیع شده‌اند.

چهارم: این است که اساساً دو چیز است که ارزش هیچ چیز به آن دو چیز نمی‌رسد و یکی برگشت افرادی است که از خدا برگشته‌اند به طرف خالق خود و یکی شناخت امام زمان. همه شما می‌دانید در آن حدیث شریف که پروردگار متعال می‌فرماید:

وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى ع حَبِّبْنِی إِلَى خَلْقِی، وَ حَبِّبْ خَلْقِی إِلَیَّ. قَالَ: یَا رَبِّ کَیْفَ أَفْعَلُ قَالَ: ذَکِّرْهُمْ آلَائِی وَ نَعْمَائِی لِیُحِبُّونِی، فَلَئِنْ تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِی، أَوْ ضَالًّا عَنْ فِنَائِی، أَفْضَلُ لَکَ مِنْ عِبَادَةِ مِائَةِ  سَنَةٍ بِصِیَامِ نَهَارِهَا وَ قِیَامِ لَیْلِهَا.

قَالَ مُوسَى ع: وَ مَنْ هَذَا الْعَبْدُ الْآبِقُ مِنْکَ قَالَ: الْعَاصِی الْمُتَمَرِّدُ. قَالَ: فَمَنِ الضَّالُّ عَنْ فِنَائِکَ قَالَ: الْجَاهِلُ بِإِمَامِ زَمَانِهِ تُعَرِّفُهُ، وَ الْغَائِبُ عَنْهُ بَعْدَ مَا عَرَفَهُ، الْجَاهِلُ بِشَرِیعَةِ دِینِهِ تُعَرِّفُهُ شَرِیعَتَهُ، وَ مَا یَعْبُدُ بِهِ رَبَّهُ، وَ یَتَوَصَّلُ  [بِهِ‏] إِلَى مَرْضَاتِهِ.

دو عمل است که از صد سال نماز و روزه حضرت موسی بن عمران برتر است. نماز و روزه حضرت موسی بن عمران! کلیم الله! نه نماز و روزه من. بعد که تفسیرش را می‌پرسد – خلاصه‌اش را من عرض می‌کنم – می‌فرماید: یکی این که عابقی از درگاه ما را به درگاه ما برگردانی و یکی او را آشنا کنی به امام زمانش.

این حقیقت خیلی به صورت ساده، بدون تحمل استدلال، بدون تحمل مناقشه، مناظره، در هیئات اتفاق می‌افتد. چه بسیار افرادی که در اثر دیدن هیئات توبه کردند و برگشته‌اند و در صدد شناخت واقعاً امام زمان خودشان برآمده‌اند. لذا تعظیم شعائر، علاوه بر این که یک حرکت عملی است یک چنین آثار و آثار دیگری هم دارد.

چه بسیار رسول ترک ها که ما خبر نداریم، از برکت تعظیم شعائر.


نکته هفتم:

نکته دیگری که می‌خواهم خدمت شما عرض کنم، بعضی از نمونه‌های این حرکت‌های عملی است در جامعه تشیع. در زمانی که عباسیان آن حکومت ظالمه را بر جامعه اسلامی داشتند و در اثر محو همه آموزه‌های دینی بودند، حکومت آل بویه که برپا می‌شود، این حکومت اموری را در جامعه رواج می‌دهد از آموزه‌های تشیع، رواج علوم دینی و پایان دادن به وحشیگری و خشونت در جنگ ها و…. اما برای این که این حرکت ماندگار بشود، واین حیات ادامه داشته باشد« آن هم در مقابل ضعفی که در اثر حکومت عباسیان در هویت جامعه تشیع پیدا شده بود. شما مطالعه کنید حکومت عباسیان چه کردند بر عالم تشیع! نه فقط از کشت و کشتار و حذف فیزیکی افراد، از محو علومی که از اهلبیت عصمت و طهارت توسط این عباسیان شده است. از محو تربیت های اخلاقی اهل بیت علیهم السلام و… شما اینها همه را در نظر بگیرید، ببینید چه ضعفی در جامعه تشیع پیدا شد. اینجا به ارشاد علما تعظیم روز عاشورا مطرح می‌شود، اصلاً یک حیات دوباره به جامعه تشیع روی آورد، جامعه تشیع را دگرگون کرد. مردم اصلا با این عزاداری متوجه شدند که اصل دارند، هویت دارند، می‌توانند کارهای اساسی بکنند، می‌توانند تأثیرگذار باشند… این یک حرکت عملی بوده برای جبران ضعف هویت جامعه تشیع و ببینید چطور اثر گذاشته است از آن زمان تا به حال؛ روز به روز بر آن اضافه می‌شود. عاشورای هر سال از سال گذشته بهتر می‌شود. یک نمونه‌اش هم اربعین است که مشاهده می‌کنید.

بقیه را در ادامه مطلب بخوانید
 
ادامه مطلب ...