مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

استغاثه به فاطمه علیها السلام بهترین و سریع ترین راه در دفع امراض، و جلب شفاء، و نزول اسباب درمان

استغاثه به فاطمه علیها السلام بهترین و سریع ترین راه در دفع امراض، و جلب شفاء، و نزول اسباب درمان و دواء، و مسبب جذب اسباب تندرستی:

ذکر (یا فاطمه) داروی امراض روحی، روانی، جسمانی و سوسه های بیخود از ترس بیماری:


امام صادق علیه السلام در سرعت استجابت توسل در جمیع امور دین، دنیا و آخرت به صدیقه کبری علیها السلام میفرمایند:
بر شما باد محبت و عشق زهراء علیه السلام!
پس به اسم مبارکش استغثاثه کنید، ملیکه کائنات فاطمه علیه السلام را بخوانید، تا خداوند در این هنگام حاجات شما برآورده ساخته و شما را به مقصد و مقصودتان برساند

الأسرار الفاطمیة - الشیخ محمد فاضل المسعودی - الصفحة ٣٧.

هرگاه امام باقر علیه السلام دچار بیماری میشد و تب میکرد آب خنک مینوشید و پاشویه میکرد،
و دائم به مادرش فاطمه علیه السلام استغاثه میکرد و بلند صدا میزد: (یا فاطمه بنت محمد) بگونه ای که اهالی خانه این صدا را میشنیدند

توصیه حضرت جواد الائمه در مورد برتری طواف به نیابت از حضرت زهرا نسبت به دیگر معصومین صلوات الله علیهم

علی بن مهزیار از موسی بن قاسم نقل کرد که گفت: به حضرت ابو جعفر ثانی [جوادالائمه] صلوات الله علیه عرض کردم: من تصمیم داشتم از طرف شما و پدرت طواف کنم ولی به من گفته شد: نباید از طرف امامان طواف شود!
فرمود: هر چه برایت مقدور بود طواف کن. این کار جایز است.
پس از سه سال عرض کردم: من در مورد طواف از طرف شما و پدرتان اجازه خواستم، شما هم اجازه فرمودید. هر چه توانستم به نیابت شما طواف کردم و بعد در قلبم چیزی خطور کرد که به آن عمل کردم.
فرمود: چه چیزی خطور کرد؟
گفتم: یک روز از جانب پیامبر صلی الله علیه و اله طواف کردم؛ سه مرتبه فرمود: صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم.
روز دوم از جانب امیر المؤمنین علیه السلام، روز سوم از طرف امام حسن علیه السلام، روز چهارم از طرف امام حسین علیه السلام و روز پنجم از طرف علی بن الحسین علیهما السلام و روز ششم از طرف حضرت باقر علیه السلام، روز هفتم از طرف جعفر بن محمّد علیهما السلام و روز هشتم از طرف پدربزرگت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام و روز نهم از طرف پدرت حضرت رضا علیه السلام و روز دهم از طرف شما. اینها پیشوایانی هستند که معتقد به ولایت آنهایم.
فرمود: در این صورت اعتقادی داری که خداوند جز چنین اعتقادی را از بندگان خود نمی پذیرد.
عرض کردم: گاهی به نیابت (ازطرف مادرت ) فاطمه زهرا سلام الله علیها طواف می‌کنم و گاهی نمی کنم.
فرمود: هر چه می‌توانی از جانب آن جناب بیشتر طواف نما که این کار بهترین عملی است که انجام می‌دهی، ان شاء الله.

منابع :کافی،ج ۴،ص ۳۱۴  و  بحارالانوار،ج۵۰،ص۱۱۴،ح۱۵

بعضی از اسماء و القاب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها


در سالروز میلاد پر نور و سرتاسر فروغ یگانه سیّدهٔ زنان عالمین، حضرت زهرا سلام اللّه علیها، بعضی از اسماء مبارکهٔ و القاب حضرت را تقدیم می‌کنیم:
۱ـ سیّده : بانو و سرور

۲ـ انسیّةحوراء : حوری‌ای انسانی

۳ـ نوریّه : موجودی از نور

۴ـ حانیّه : دلسوز

۵ـ عُذراء : دوشیزه

۶ـ کریمه : کریم و بزرگوار

۷ـ رحیمه : با محبت ومهربان

۸ـ شهیده : شهید شده

۹ـ عفیفه : پاکدامن

۱۰ـ قانعه : کم توقع

۱۱ـ رشیده : قد بلند و کامل

۱۲ـ شریفه : شرافتمند

۱۳ـ حبیبه : دوست و با محبت

۱۴ـ محترّمه : گرامی و مورد احترام

۱۵ـ صابره : پایدار و صبور

۱۶ـ سلیمه : سالم، اهل سازش، بی عیب ونقص

۱۷ـ مکرمه : بزگوار و گرامی

۱۸ـ صفیّه : برگزیده

۱۹ـ عالمه : دانشمند

۲۰ـ علیمه : بسیار دانا

۲۱ـ معصومه : نگهداشته شده،بی گناه

۲۲ـ مغصوبه : ربوده شده،کسی که حقش غصب شده

۲۳ـ مظلومه : ستمدیده

 ۲۴ـ میمونه : خوش یُمن و بابرکت

۲۵ـ منصوره : یاری شده ، خداوند او را یاری کرده است

۲۶ـ محتشمه : با حشمت و احترام

 ۲۷ـ جمیله : زیبا

۲۸ ـ جلیله : بزرگ

۲۹ـ معظّمه : احترام گذاشته شده ، گرامی و عظیم

۳۰ـ حاملة البلوی بغیر شکوی : بلا کش نستوه بی شِکْوِه و شکایت

۳۱ـ حلیفة العبادة و التقوی : قسم خوردهٔ پرستش و پرهیزکاری

۳۲ـ حبیبة اللّه : محبوب خدا

۳۳ـ بنت الصّفوة : دخترِ برگزیده(پدرشان پیامبر هم برگزیده هستند)

۳۴ـ رکن الهدی : رکن و پایهٔ هدایت

۳۵ـ آیة النّبوّة : نشان نبوّت

۳۶ـ شفیعة العصاة : شفاعت کنندهٔ گناهکاران

۳۷ـ اُمّ الخیرة : مادر نیکوکاران

۳۸ـ تفّاحة الجنّة : سیب بهشتی

۳۹ـ مطهرة : پاکیزه و مطهر

۴۰ـ سیدةالنساء : سرور زنان

۴۱ـ بنت المصطفی : دختر حضرت مصطفی

۴۲ـ صفوة رّبّها : برگزیدهٔ پروردگار

۴۳ـ موطن الهدی : جایگاه هدایت

۴۴ـ قرّة العین المصطفی : نور چشم پیامبر اکرم

۴۵ـ بضعة المصطفی : پارهٔ تن پیامبر

۴۶ـ مهجة المصطفی : خون زندگی قلب مصطفی، آخرین قطرات خون در قلب که موجب ادامهٔ حیات است

۴۷ـ بقیّة المصطفی : بازمانده ی حضرت مصطفی

۴۸ـ حکیمه : با حکمت و دارای فهم و ادراک حکیمانه

۴۹ـ فهیمه : با فهم

۵۰ـ عقیلة : عاقل و خردمند

۵۱ـ محزونه : غمگین

۵۲ـ مکروبه : دل شکسته

۵۳ـ علیله : بیمار و مریض

۵۴ـ عابده : عبادت کننده

۵۵ـ زاهده : اهل زهد

۵۶ـ قوّامه : شب زنده دار و قوام هستی و زندگی

۵۷ـ باکیه : گریه کننده

۵۸ـ بقیّة النّبوّة : باز ماندهٔ پیامبری

۵۹ـ صوّامه : بسیار روزه گیر

۶۰ـ عطوفه : با عاطفه و با محبّت

۶۱ـ رئوفه : رئوف و دلسوز

۶۲ـ حنّانه : غمخوار و با محبّت

۶۳ـ بِرّه : نیک و نیکوکار

۶۴ـ شفیقه : دلسوز و مهربان

۶۵ـ إنانه : دردمند

۶۶ـ والدة السبتین : مادر دو نوهٔ پیامبر

۶۷ـ دوحة النّبی : شاخسار پیامبر

 ۶۸ـ نور سماوی : نور آسمانی

۶۹ـ زوجة الوصی: همسر جانشین پیامبر

۷۰ـ بدر تمام‌ : ماه کامل

۷۱ـ غرّة غراء : سپید رویِ نورانی

۷۲ـ درّة بیضاء : گوهر تابناک

۷۳ـ روح أبیها : روان پدر بزرگوارش حضرت خاتم

۷۴ـ واسطة قلّادة الوجود : حلقهٔ اتصال زنجیر هستی

۷۵ـ درّة البحر الشّرف و الجود : گوهر دریای شرافت و سخاوت

۷۶ـ ولیّة اللّه : دوست خدا و کسی که خدا او را ولی قرار داده

۷۷ـ سرّ اللّه : راز نهانی خدا

۷۸ـ امینة الوحی : امین وحی الهی

۷۹ـ عین اللّه : چشم خدا

۸۰ـ مکینة فی عالم السّماء : دارندهٔ جایگاه در عالم آسمان

۸۱ـ جمال الآباء : موجب زیبایی پدران

۸۲ـ شرف الأبناء : افتخار برای فرزندان

۸۳ـ درّة البحر العلم و الکمال : گوهر دریای دانش و کمال

۸۴ـ جوهرة العزّ و الجلال : گوهر تابناک عزّت و جلال

۸۶ـ مجموعة الماصر العلّیّة : گرد آورندهٔ یادگارهای برین و عالی

۸۷ـ مشکوٰة نور اللّه : چراغدان نور الهی

۸۸ـ زجاجة : شیشه وچرغدان نور الهی

۸۹ـ کعبة الآمال لأهل الحاجة : کعبه آرزوهای نیازمندان

۹۰ـ لیلة القدر : شب قدر:مقصود از "لیلةالقدر” در قرآن حضرت فاطمه علیهاالسلام است

۹۱ـ لیلة مبارکة : شب با برکت

۹۲ـ ابنة من صلّت به الملائکة : دختر آن کس که فرشتگان به او اقتدا کرده و نماز خواندند

۹۳ـ قرار قلب امّها المعظّمة : آسایش بخش دل مادر عظیمش

۹۴ـ عالیة المحلّ : بلند جایگاه

۹۵ـ سرّ العظمه : راز بزگی و بزگواری

۹۶ـ مکسورة  الضلع : پهلو شکسته 

۹۷ـ رضیض الصّدر : سینه خرد شده

۹۸ـ مغصوبة الحق : کسی که حقش غصب شده است

۹۹ـ خفی القبر : کسی که قبرش پنهان است

۱۰۰ـ مجهولة القدر : قدر ناشناخته

۱۰۱ـ ممتحنة : آزمایش شده

 ۱۰۲ـ المظلوم زوجها : کسی که همسرش ستم دیده است

۱۰۳ـ المقتول ولدها : فرزند کشته شده

۱۰۴ ـ کوثر : صاحب خیر فراوان ، صاحب فرزندان بسیار۰

شعر زیبا در مدح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها


حضرت زهرا سلام الله علیها

شهر پر از شعشعه ی نور شد
کوچه پر از همهمه و شور شد
خانه پیغمبر ما طور شد
تجلّی خدای موسا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

فرشتگان مژده به هم می دهند
فاطمه یا فاطمه دم می دهند
به هر گدا تاج کرم می دهند
تاج سر حضرت مولا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

نمونه بانوی سرآمد رسید
انسیه ی حضرت احمد رسید
اُمِّ ابیهای محمَّد رسید
حوریه از عالم بالا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

خدیجه را نبی خبر داده است
فراق چل روزه ثمر داده است
خدا به تو قرص قمر داده است
نیّره بر ظلمت دلها رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید
 
آمده تا آنکه کند سروری
عطیّة ُ النَّبی کند کوثری
به دشمنش گفت:" خودت ابتری"!
خیر کثیر است و به دنیا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

ادامه ی پیمبران آمده
اُمِّ اَئمّه ز جنان آمده
مادر سادات جهان آمده
فاطمه ی علیِّ اعلا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

یاس نبیُّ و شجر حیدر است
یار علی، تاج سر حیدر است
پشت و پناه و سپر حیدر است
به دین حق ناجی عظما رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

محبتش ببین چه ها می کند
سنگ دلت را چو طلا می کند
زِ خاک ها فضّه بپا می کند
بر دل بیمار، مسیحا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

چیست اذان، ارادت فاطمه
حیَّ علی محبت فاطمه
چشم فقیر و خلعت فاطمه
سوره قدر است که یکجا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

سوره ی کوثر وسط کوچه ها
جان پیمبر وسط کوچه ها
حیدر حیدر وسط کوچه ها
تا که شود یاور آقا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

شعر زیبا از ایت الله وحید خراسانی در مدح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى
عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى

زینت عرش خدا پرورده دامان توست
یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى

آن که بُد منّت وجودش بر تمام ما سوى
گشت ممنون عطاى حق که دادش کوثرى

تاج فرق عالَم و آدم بود ختم رُسُل
بر سر آن سرور کون و مکان تو افسرى

از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست
اى که در آغوش خود خون خدا مى پرورى

مقتداى حضرت عیسى بود فرزند تو
آن چه در وصف تو گویم باز از آن برترى

در قیامت اولین و آخرین سرها به زیر
تا تو با جاه و جلال حق ، زمحشر بگذرى

بر بساط قرب بگذارد قدم چون مصطفى
تو بر او هستى مقدّم ، گرچه او را دخترى

کهنه پیراهن چو بر سر افکنى در روز حشر
غرقه در خون خدا برپا نمایى محشرى

با چه ذنبى کشته شد مؤوده آل رسول
بود آیا اینچنین، أجرِ چنان پیغمبرى

قدر تو مجهول و مخفى قبر تو تا روز حشر
جز خدا در حق تو کس را نشاید داورى

شمع جمع آل طه بضعه خیر الورى
دختر شمس الضحا و همسر بدر الدّجى

آفتاب برج عصمت گوهر درج شرف
لیلة القدر وجود و سرّ و ناموس خدا

آن که بنشاندش به جاى خود امام الانبیاء
وان که بُد آمینِ او شرط دعاى مصطفى

مبدأ جسمش بُد از اثمار اشجار بهشت
منتهاى روح پاک او حریم کبریا

ز آدم و عیسى نبودش کفو و مانندى به دهر
شد در اوصاف کمال او هم تراز مرتضى

در مدیحش عقل شد حیران و سرگردان چو دید
هست مدّاحش خدا، وصف مقامش هل أتى

پا ورم کرد از نماز و دست و بازو از جهاد
سینه او شد سپر در راه حق روز بلا

رفت از دار فنا بشکسته دل آزرده تن
آن که بُد آزردنش ایذاء ختم الانبیاء

گفت حیدر در غروب آفتاب عمر او
تار شد دنیا و روشن شد به تو دار بقاء

دختر خیر الورى و همسر فخر بشر
علم مخزون، غیب مکنون در ضمیرش مستتَر

لیلة القدر، نزول کل قرآن مبین
مطلع الفجر ظهور منجى دنیا و دین

آسمان یازده خورشید تابان وجود
روشن از نور جمالش عالم غیب و شهود

شمع جمع اهل بیت و نور چشم مصطفى
مهجه قلبى که آن دل بود قلب ماسوى

آیه تطهیر وصف عصمت کبراى او
هل أتى تفسیرى از دنیا و از عقباى او

تا قیامت شد به او روشن چراغ عقل و دین
منتشر از او به دنیا نسل خیر المرسلین

اندر آن روزى که وا نفسا بگویند انبیا
شیعتى گویان بیاید او به درگاه خدا

مصحف او لوح محفوظ قضاء است و قدر
در حدیث لوحِ او برنامه اثنى عشر

علم ما کان و یکون ثبت است اندر دفترش
نى سلونى گفته در عالم کسى جز همسرش

اوست مشکاة دو مصباحى که شد عرش برین
زینت از آن دو ، چراغ راه رب العالمین

میوه باغ وجودش حلم و جود مجتبى است
حاصل آن عمر کوتاهش شهید کربلا است

زینب آن اسطوره صبر و شجاعت دخترش
گوى سبقت برده در اسلام و ایمان مادرش

دامنش جان جهان و یک جهان جان پرورید
وه چه جانى که خداوند جهان او را خرید

خون بهاى خون او شد ذات قدّوس خدا
گشت کشتى نجات خلق و مصباح الهدى

منقطع شد وحى بعد از رحلت خیر الأنام
لیک جبریل امین بنمود در کویش مقام

بود امین وحى دائم در صعود و در نزول
تا گذارد مرحمى بر قلب مجروح بتول

دل شکسته بود و از هجر پدر بیمار بود
پشت و پهلو هم شکسته از در و دیوار بود

تسلیت مى داد او را ذات پاک ذو الجلال
تا بکاهد زان غم و آن رنج و آن درد و ملال

عطر و بوى و رنگ و روى و خُلق و خَلق عقل کل
ساطع و لامع بُد از آن بضعه ختم رسل

زین سبب روح القدس شد در حریم او مقیم
تا در آن آئینه بیند صاحب خُلق عظیم

زین قفس چون مرغ روحش رو به رضوان پر کشید
رفت جبریل امین و از مدینه دل برید

مرتضى آن قطب عالم لنگر دنیا و دین
عرش علم و روح ایمان و امیرالمؤمنین

آنکه در تسلیم و صبرش عقل شد مبهوت و مات
کرد در فقدان این همسر تمناى ممات

بود زهرا رکن آن رکن زمین و آسمان
رفت و ویران شد سر و سامان آن شاه جهان

صورتى کو خَلق و خُلق عقل کل را مى نمود
گشت پنهان نیمه شب در خاک غم، امّا کبود

ماهتاب آسمان عصمت و عفّت گرفت
کس نداند جز على آخر چه بگذشت و چه بود

دیده عالم ندیده زهره اى مانند زهرا
دخترى مادر نزاده کو شود اُمّ ابیها

شد خدا راضى به آنچه فاطمه راضى به آن شد
متفق شد در رضا و در غضب با حق تعالى

از اشعار آیت الله وحید خراسانی  مرجع بزرگوار شیعه

گوشه ای از عظمت و فضائل و مناقب سیدة نساء العالمین حضرت زهرا علیها السلام است+ حدیث مهم در عظمت مقام مادر

میلاد پر خیر و برکت حضرت صدیقه طاهر فاطمه زهرا سلام االه علیها را به امام زمان صلوات الله علیه و به همه محبان آن حضرت تبریک میگم

روز مادر را هم به هم مادران شیعه تبریک میگم.


حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا علیها السلام شفیعه روز جزاء

  شیخ صدوق در کتاب علل الشرائع می نویسد :  حدثنا محمد بن موسى بن المتوکل رحمه الله قال : حدثنا سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عیسى ، عن محمد بن سنان ، عن عبد الله بن مسکان عن محمد بن مسلم الثقفی قال : سمعت أبا جعفر " ع " یقول لفاطمة علیها السلام ، وقفة على باب جهنم ، فإذا کان یوم القیامة کتب بین عینی کرجل مؤمن أو کافر فیؤمر بمحب قد کثرت ذنوبه إلى النار فتقرأ فاطمة بین عینیه محبا فیقول : إلهی وسیدی سمیتنی فاطمة وفطمت بی من تولانی وتولى ذریتی من النار ووعدک الحق وأنت لا تخلف المیعاد ، فیقول الله عز وجل ، صدقت یا فاطمة إنی سمیتک فاطمة وفطمت بک من أحبک وتولاک وأحب ذریتک وتولاهم من النار ووعدی الحق وأنا لا اخلف المیعاد ، وإنما أمرت بعبدی هذا إلى النار لتشفعی فیه فأشفعک ولیتبین لملائکتی وانبیائی ورسلی وأهل الموقف موقفک منی ومکانتک عندی فمن قرأت بین عینیه مؤمنا فخذی بیده وادخلیه الجنة .  محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند: حضرت فاطمه علیها السلام بر در جهنم توقفی دارد، آن گاه که روز قیامت شود، بین دو چشم هر کسی نوشته شده مومن است یا کافر، پس به دوستداری (محب اهل بیت) که گناهانش بسیار است، به سوی آتش امر می شود، که فاطمه علیها السلام بین دو چشم او را می خواند که نوشته شده دوستدار، پس می فرماید: خدای من و سرور من! مرا فاطمه نامیدی، و به واسطه من، هر که دوستی من و فرزندان مرا داشته باشد از آتش جدا کردی، و وعده تو ثابت است، پس خدای عزوجل می فرماید: راست گفتی ای فاطمه! همانا من تو را فاطمه نامیدم، و هر کسی که محبت و ولایت تو و فرزندانت را داشته باشد از آتش جهنم جدایش کردم، و وعده من ثابت است و من از وعده خود تخلف نمی کنم، و همانا بنده ام را به سوی آتش امر کردم تا تو در مورد او شفاعت کنی و من شفاعتت را می پذیرم، و به این دلیل که برای فرشتگان و انبیاء و رسولانم و اهل قیامت جایگاه و منزلت تو نزد من آشکار شود، پس هر کس را دیدی در بین دو چشمش نوشته مومن دستش را بگیر و به بهشت داخل کن .

منابع:

علل الشرائع الشیخ الصدوق ج 1 ص 241 

کتاب مولد فاطمة سلام الله علیها  الشیخ الصدوق ج 1 ص

179  http://lib.eshia.ir/27296/1/179/ 

سند روایت هم ، طبق برنامه اسناد شیخ صدوق صحیح است :

http://l1l.ir/41cf 

این تنها گوشه ای از عظمت و فضائل سیدة نساء العالمین حضرت زهرا علیها السلام است ، که شفاعت محبان و شیعیان خود را بر عهده دارد .

+++

جبران حقّ مادر، دست نیافتنی است...

قِیلَ لِرَسُولِ اللهِ صلّی الله علیه و آله:
یَا رَسُولَ اللهِ، مَا حَقُّ الْوَالِدِ؟
قَالَ: أَنْ تُطِیعَهُ مَا عَاشَ.
فَقِیلَ: وَ مَا حَقُّ الْوَالِدَةِ؟
فَقَالَ: هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ، لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ أَیَّامَ الدُّنْیَا قَامَ بَیْنَ یَدَیْهَا مَا عَدَلَ ذَلِکَ یَوْمَ حَمَلَتْهُ فِی بَطْنِهَا‌‌‌‌‏.

مستدرک الوسائل، ج 15، ص 182

به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض شد:
ای رسول خدا! حقّ پدر چیست؟
حضرت فرمود: اینکه تا زنده است، از او اطاعت کنى.
سؤال شد: حقّ مادر چیست؟
حضرت فرمود:
هیهات، هیهات (که کسی به حقّ مادر برسد)!
اگر کسی به تعداد ریگ بیابان و ریگزار، و به اندازه‏ قطره‏ هاى باران در همه‏ عمر دنیا در برابر مادرش بایستد (و خدمت کند)، معادل یک روز باردارى مادر و حمل فرزند در شکم نمی ‏شود.


قصیده ابن حسام در مدح حضرت زهرا علیهاسلام

قصیده ابن حسام در مدح حضرت زهرا علیهاسلام
محمد بن حسام الدین خوسفی از شاعران مشهور قرن نهم، شاعر مقتدر طبع و عالم بلند همت که عمر خود را به مدح خانواده پیغمبر گذراند
چنین گفت آدم علیه السلام * که شد باغ رضوان مقیمش مقام
که با روی صافی و با رای صاف * زهر جانبی می نمودم طواف
یکی خانه در چشمم آمد ز دور * برونش منور ز خوبی و نور
ز تابش گرفته رخ مه نقاب * ز نورش منـــــور رخ آفتاب
کسی خواستم تا بپرسیم بسی * بسی بنگریدم ندیدم کسی
سوی آسمان کردم آنگه نگاه * که ای آفریننده مهر و ماه
ضمیر صفی از تو دارد صفا * صفا بخشم از صفوت مصطفی!
دلم صافی از صفوت ماه کن * ز اسرار این خانه آگاه کن
ز بالا صدائی رسیدم به گوش * که یا ای صفی آنچه بتوان بگوش!
دعایی ز دانش بیاموزمت * چراغی ز صفوت برافروزمت
بگو ای صفی با صفای تمام * به حق محـــمد علیه السلام
به حق علی صاحب ذوالـــفقار * سپهدار دین شاه دلدل سوار
به حــــق حسین و به حــــق حسن * که هستنــــد شایستــه ذوالـــمنن
بـــه خاتون صحرای روز قیام * سلام علیهم علیهم سلام
کز اسرار این نکته دلگشای * صفی را ز صفوت صفایی نمای
صفی چون بکرد این دعا از صفا * درودی فرستاد بر مصطفی
در خانه هم در زمان باز شد * صفی از صفایش سر انداز شد
یک تخت در چشمش آمد ز دور * سراپای آن تخت روشن ز نور
نشسته بر آن تخت مر دختری * چو خورشید تابان بلند اختری
یکی تاج بر سر منـــور ز نور * ز انــوار او حــوریــان را سرور
یکی طوق دیگر به گردن درش * به خوبی چنان چون بود در خورش
دو گوهر به گوش اندر آویخته * ز هر گوهری نوری انگیختــه
صفی گفت یا رب نمی دانمش * عنایت بخطی که بر خوانمش
خطاب آمد او را که از وی سوال * بکن تا بدانی تو بر حسب و حال
بدو گفت من دخت پیغمبرم * بـــه این فـــر فرخندگی درخورم
همان تاج بر فرق من باب من * دو دانه جواهر حسین و حسن
همان طوق در گردن من علی است * ولی خدا و خدایش ولی است
چنین گفت آدم که ای کردگار * در ین بار گه بنده راهست بار
مرا هیچ از اینها نصیبی دهند * از ین خستگیها طـــبیبی دهند
خطابی به گوش آمدش کای صفی * دلت در وفاهای عالم وفی
که اینها به پاکی چو ظاهر شوند * به عالم به پشت تو ظاهر شوند
صفی گفت با حرمت این احترام * مرا تا قیام قیامت تمام