مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

عظمت مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و شیعیانشان در قیامت و عذاب قاتلین امام حسین


حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:

  آن هنگام که صحرای محشر بر پا شود و خداوند تمامی بندگانش را زنده احضار نماید، صدائی به گوش همگان خواهد رسید که: ای جماعت! چشم های خود را ببندید و سرهای خود را به زیر افکنید، چون که فاطمه دختر محمّد صلی اللّه علیه و آله می خواهد از پل صراط عبور نماید.

  پس همگان چشم های خود را می بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها در حالی که هفتاد هزار فرشته او را مشایعت و همراهی می کنند، وارد می شود و در یکی از موقف های مهمّ محشر توقّف می فرماید.

  پس از آن پیراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبی پروردگار عرضه می دارد: پروردگارا! این پیراهن فرزندم، حسین می باشد، تو خود آگاهی که با فرزندم چگونه رفتار کردند.

  در این هنگام، صدائی از طرف خداوند متعال می رسد: ای فاطمه! هر خواسته و تقاضائی داری بگو، که برآورده خواهد شد.

  و حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار دارد: خدایا! انتقام مرا از قاتلین فرزندم، حسین بگیر.

  پس شعله ای مهیب از آتش بر پا شود و زبانه کشان یکایک قاتلین امام حسین علیه السلام را فرو بلعد، همان طوری که پرنده ای که دانه از زمین برچیند.

  و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامی آن افرادِ ظالم، به عذاب های دردناک مجازات و عقاب خواهند شد.

  بعد از آن، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به سوی بهشت حرکت می نماید و در حالی که ذراری و دوستان و علاقه مندانش همراه او می باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع برکات و نعمت های آن بهره مند می گردند. [1]  .

 
  منبع:أمالی مفید: ص 130، ح 6 و در کتاب احقاق الحقّ: ج 25، ص 222 به نقل از امیرالمؤ منین علیّ علیه السلام از پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وارد شده است.

وصیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین علی علیه السلام قبل از شهادت


حضرت فاطمه زهراء علیها السلام، آن سرور زنان عالم در آخرین لحظات عمر خود، به همسرش امیرالمؤ منین، امام علیّ علیه السلام خطاب کرد و چنین اظهار نمود:

  یا علیّ! تو خود گواهی که در دوران زندگی از من دروغ و خیانتی سر نزده است، در تمام مسائل و جریانات گوناگون زندگی، من با تو مخالفتی نداشته ام، بلکه همیشه در تمام لحظات سعی کرده ام که یار و یاور تو بوده باشم.

  اکنون از تو می خواهم، چنانچه بعد از من خواستی همسری برگزینی، أمامه دختر خواهرم را انتخاب نمائی، که او برای فرزندانم چون مادری دلسوز و مهربان است.

  تابوتی برایم تهیّه کنید و جنازه ام را درون آن قرار دهید تا هنگام تشییع، بدنم پنهان و پوشیده باشد و حجم بدنم مورد دید افراد و توجّه نامحرمان قرار نگیرد.  (خانم های مانتوئی توجه کنند حضرت نخواستند حتی بدن پوشیده شان را نامحرمان ببینند!!)

  هنگامی که شب فرا رسید و افراد، در خانه های خود خوابیدند، جنازه ام را حمل و تشییع کنید، تا اشخاصی که بر من ظلم کردند و حقّ ما را غصب نمودند، در تشییع جنازه ام شرکت نکنند، چون که آنان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند.

  اجازه ندهید، آن هائی که بر ما ظلم کرده اند و کسانی که تابع ایشان شده اند بر جنازه من نماز بخوانند.

  سپس افزود: ای پسر عمو! وقتی روح از بدنم خارج شد و خواستی مرا غسل دهی، بدنم را برهنه منما، چون که من خود را شسته ام.

  و مرا پس از غسل، از باقیمانده حُنوط پدرم، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله، حُنوط کن.

  و خودت به همراه دیگر نزدیکان و یاران باوفا، نماز را بر جنازه ام اقامه کنید.

  و آن گاه بدون آگاهی و اطّلاع دیگران، مرا در محلّی مخفی، دفن نمائید تا آن که محلّ دفنم نیز، از نامحرمان و غاصبان و ظالمان پنهان و مستور باشد.

  و ضمن آن که هیچ یک از آن هائی که بر من و تو ظلم کردند نباید در مراسم دفن من شرکت کنند، محل قبرم نیز مخفی باشد. [1]  .
 
 
 -------------------------
 
  پاورقی:
  [1]  بحارالا نوار: ج 43، ص 191، ح 20، فاطمة الزّهراء علیها السلام: ص 337 340 و أعیان الشّیعة: ج 1، ص 321.

ستاره‏ ای از آفریقا فضه زهرا (سلام الله علیها)


شمیم نوازشگر کوثر چند گاهی آسمان مدینه را آکند و رایحه حضور «بانوی آب‏» فضای شهر را لبریز ساخت. در همین زمان اندک فاطمه فرزانگانی را پرورش داد که از جاری معرفت نوشیدند. و بر تارک تاریخ درخششی ابدی یافتند.

گذر بر زندگانی پروانگان فاطمی، ضمن تبیین فضای دینی بعد از عروج رسول اکرم(ص)، و بررسی جریانهای سیاسی منحرف، نقش اسوه ‏های جاودانه را که ثباتشان در مسیر حق زبانزد تاریخ شد، آشکار می‏سازد و راه های عملی دفاع از حکومت علوی را در چشم‏ انداز نسل امروز به تصویر می‏کشد.
از این مجموعه، گروهی همچون اسماء بنت عمیس و ام‏ سلمه، انسانهایی آزاد و صاحب موقعیتهای قبیله‏ای و خویشاوندی بودند و برخی دیگر مانند فضه نوبیه، بردگانی آزاده، که از مسیر حق پای به عقب نکشیدند، هر چند پایگاه اجتماعی در اختیار نداشتند و فشارهای اجتماعی مستقیما روح و جانشان را آزار می‏داد. از این روی مروری بر رخدادهای زندگی آزادگان، بهترین الگو برای نسل پویای امروزی است.
دیار فضه
فضه در دامنه رشته کوه های سرخ و برافراشته نوبه در شرق آفریقا به دنیا آمد. این رشته‏ کوه ها در جنوب مصر، مناطق وسیعی را شامل می‏شود و گرداگردش را شهرهای مختلفی احاطه کرده‏اند. کوه معروف نوبه نیز با قامتی راست و سینه‏ای سرخ در جزیره حواب واقع شده است. مناطق نوبه ‏ای سرزمین مظلومیت هاست. عوامل طبیعی از قبیل رنگ پوست، فقر، گرمای شدید و کم‏ غذایی، طمع انسان‏ فروش های بی ‏رحم و سودجو را برمی‏ انگیخت. از این روی کودکان این سرزمین از خردسالی با اسارت دلخراش پدران و مادران جوان خویش روبرو بودند و گاه خود نیز طعمه آدم‏فروشان می‏شدند.
فضه کیست؟
صورتی گندم‏گون و نمکین داشت، گرم و شیرین سخن می‏گفت. چهره ‏ای مهربان، قلبی غمخوار، قریحه‏ ای دلپذیر و ذوقی ظریف داشت. استعدادهای شگرفی که از خود نشان می‏داد، از نسب و اصالت ویژه ‏اش حکایت می‏کرد. از این روی ابن‏حجر او را دختر یکی از ملوک هند یا حبشه دانسته است. نخستین بار در دوران اولیه بعد از هجرت رسول اکرم(ص) به مدینه، از این بانوی پرهیزکار در کتب تاریخ نام برده شده است. به نظر می‏رسد، تا آن تاریخ جنگی بین مسلمانان و سایر کشورها رخ نداد. از طرفی در همین دوره کنیزهای دیگری از نوبه در مدینه به خدمت اشتغال داشتند. از جمله عایشه، حاطب و ... که هر یک کنیزی از نوبه در اختیار داشتند. بنابر این می‏توان گفت: این گروه از کنیزها از نوبه و سرزمین های اطراف، توسط تاجران برده جمع‏آوری و به مناطق داخلی عربستان آورده شدند. و در جنگهای داخلی مسلمین و مشرکین به اسارت مسلمانان درآمدند.
لحظه حضور
انسانهای دلباخته از نقاط مختلف به عشق پیامبر و دیدار روی آخرین فرستاده خدا به مدینه می‏آمدند و چون مهر پیامبر جانشان را شعله ‏ور می‏کرد، حاضر به ترک او نمی‏شدند آنان سرپناهی نداشتند و محتاج غذا و امکانات زندگی بودند. ناچار پیامبر اکرم(ص) بخشی از فعالیت هایش را برای تهیه حداقل امکانات مورد نیاز مهاجران غریب به کار می‏برد. پیامبر آنان را در کنار مسجد جای داد و از غنایم و ... برای تامین نیازهایشان استفاده می‏کرد.
هر چند به تدریج وضع عمومی مردم مدینه بهتر می‏شد، اما مهاجران ساکن در صفه عموما در فقر بودند و همچنان به کمک های مستقیم رسول خدا وابسته بودند. دلیل اصلی این امر نداشتن زمین و زراعت که سرمایه اصلی آن روز به شمار می‏رفت، بود. همین معضل اقتصادی مهاجران از مکه را نیز گرفتار کرده بود که با ایثار و همیاری انصار برطرف شد و اختلاف عمده ‏ای در بین آنان به چشم نخورد. اما این همیاری در باره مهاجران غریب که بدون سر و صدا و تک‏تک وارد شهر می‏شدند، هرگز دیده نشد.
خانواده رسول گرامی خصوصا حضرت امیرمؤمنان علی و فاطمه زهرا(علیهم السلام) بر خلاف وضع عمومی با رنج و سختی امور خانه را اداره می‏کردند. تا آنجا که بر اساس نصوص تاریخی از شدت خستگی رنگ از رخسار دختر رسول خدا پریده، دستانش پینه بسته بود و هر روز بیشتر از قبل قوایش به تحلیل می‏رفت. گاه شب را با آسیاب کردن به صبح می‏رساند و علی(ع)، رنجور از زخم مشکی که تا شب بر دوش می‏کشید، به خانه می‏آمد و حسن و حسین علیهماالسلام را در آغوش کشیده، تا صبح از آنها پرستاری می‏کرد.
عزت نفس فاطمه(س) مانع از آن می‏شد که اعتراضی به وضع سخت زندگی کند، از این روی هر گاه پیامبر اکرم از حال و روزش سؤال می‏کرد، ابراز رضایت می‏نمود. تا اینکه روزی امیرمؤمنان از ورود عده‏ای اسیر به مدینه مطلع شد. بی‏درنگ خود را به نزد فاطمه رساند و از آمدن اسیران خبر داد. آن دو لختی اندیشیدند. آنگاه فاطمه نزد پدر آمد. اما بی آنکه سخنی از نیاز بر زبان آورد، به خانه بازگشت. وقتی خود را در مقابل امیرمؤمنان دید، فرمود: از هیبت آن بزرگوار قدرت سخن گفتن از من گرفته شد.
این بار هر دو به حضور رسول خدا آمدند و علی(ع) رشته سخن را در دست گرفت. او از سختی کار خانه برای فاطمه(س) و کار بیرون برای خود حکایتها گفت و در نهایت‏ خدمتکاری از رسول الله درخواست کرد. اشک در چشمان رسول خدا حلقه زد و فرمود: «یا فاطمة والذی بعثنی بالحق ان فی المسجد اربعماة رجل مالهم طعام و لاثیاب ولولا خشیتی خصلة لاعطیتک ما سالت‏یا فاطمة انی لا ارید ان ینفک اجرک الی الجاریة و انی اخاف ان یخصمک علی بن‏ابی‏طالب یوم القیمة بین یدی الله عزوجل اذا طلب حقه منک‏». مدتی بعد از این جریان آنگاه که وضع عمومی اصحاب صفه نیز بهتر شد آنگاه این اسیرها باید فروخته شود و درآمدش برای اصحاب صفه هزینه شود» آنگاه تسبیحات حضرت زهرا(س) را به فاطمه آموخت. روایتی دیگر حکایت از این دارد که; آنگاه که پیامبر درخواست آن دو را شنید از جای برخاست و خانه را ترک کرد. در همان حال آیه ‏ای نازل شد «و اما تعرض عنهم ابتغاء رحمة ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا»در پی نزول آیه پیامبر(ص) خدمتکاری از میان اسیران برگزید و به خانه فاطمه(س) فرستاد و نامش را فضه گذاشت. به این ترتیب فضه افتخار یاری‏رسانی به بهترین بانوی جهان رایافت.
صاحب کتاب «نخبة البیان فی تفضیل سیدة النسوان‏» معتقد است که: اعطای خادمه به فاطمه زهرا(س) بعد از زمانی بوده که همه فقراء مدینه از جمله اصحاب صفه به تمکن مالی رسیده بودند او می‏نویسد:
و اما ما هو المعروف من انه کانت لفاطمة خادمة اسمها فضة قدوهبها النبی «صلی الله علیه و آله‏» لها فهذا انما کان اخیرا بعد ما کثر اولادها و زادت کلفتها علی ما قبل و کثرت الفتوح و المغانم و سلط الله رسوله علی من شاء من خیبر وبنی قریظة و النضیر و غیرهم و استرسلت الدنیا للمسلمین فارتفع الفقر و العناء عن اهل الصفة و ضعفاء المدینة اذ کان الرسول «صلی الله علیه و آله‏» یعطیهم من تلک الاموال فصاروا فی سعة و فضل من الله فمن سعة الله و فضله علی المسلمین فی ذاک الوقت وسع النبی «صلی الله علیه و آله‏» ایضا علی ابنته کما ورد عنه انه قال ان المؤمن یاخذ بادب الله تعالی وسع الله علیه استع و اذا امسک عنه امسک.»

آنچه که معروف است، فاطمه خادمه ‏ای داشت اسمش فضه بود و پیامبر به او بخشیده بود، این بعد از زمانی است که اولادش و کارهایش بیشتر از قبل شد. و پیروزی و غنایم افزونتر گشت. رسول خدا بر آنچه از خیبر و بنی ‏قریظه و نضیر و غیر آن به دست آمد مسلط شد. و دنیا به مسلمانان رو کرد. فقر و عنا از اهل صفه و ضعفای مدینه روی برگرداند چه‏ث رسول خدا از این اموال به آنها بخشید و آنان به وسعتی که خدا عنایت کرده بود، روی آوردند. پیامبر نیز بر دخترش در این وقت گشایش ایجاد کرد. (روایت کافی در باب کفایة عیال و توسع از کتاب زکاة از امام صادق از پیامبر) همانطور که از پیامبر وارد شده، مؤمن روش خدا را در پیش می‏گیرد وقتی خدا توسعه داد او نیز توسعه می‏دهد و آنگاه که امساک گزید او نیز امساک می‏کند.


   ادامه مطلب ...

40حدیث از فضایل حضرت زهراء (س) در منابع أهلسنت


40حدیث از فضایل حضرت زهراء (س) در منابع أهل تسنّن

یا خیر حبیب ومجبوب
ای قلم بنویس،ای تاریخ در خود ثبت کن: درمیان کوچه یک تن یاور زهرا نشد
  با سلام شهادت ام ابیها، بهترین موجود،اسوه زنان عالم و شفیعهء روز جزا حضرت زهرا سلام الله علیها را به محضر مولایمان امام زمان صلوات الله علیه و همه شما تسلیت عرض میکنم
 
 

40 حدیث از فضایل حضرت زهراء (س) در منابع أهل تسنّن  

1- قال رسول اللّه (صلى الله علیه وآله): (إذا کانَ یَوْمُ القیامَةِ نادى مُنادٍ: یا أَهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا أَبْصارَکُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة) .

(روز قیامت یک صدائی بلند میشود که : إی مردم غضّ بصر کنید که فاطمة (س) میخواهد عبور کند) .

کنز العمّال ج 13 ص 91 و 93/ منتخب کنز العمّال بهامش المسند ج 5 ص 96/ الصواعق المحرقة ص 190/ أسد الغابة ج 5 ص 523/ تذکرة الخواص ص 279/ ذخائر العقبى ص 48/ مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 356/ نور الأبصار ص 51 و 52/ ینابیع المودّة ج 2 باب 56 ص 136.

 

2- قال رسول اللّه (صلى الله علیه وآله): (کُنْتُ إذا اشْتَقْتُ إِلى رائِحَةِ الجنَّةِ شَمَمْتُ رَقَبَةَ فاطِمَة) .

( اگر به بوی بهشت اشتیاق میکردم فاطمه را بو میکردم ) .

منتخب کنز العمّال ج 5 ص 97/ نور الأبصار ص 51/ مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 360.

 

3- قال رسول اللّه (صلى الله علیه وآله): (حَسْبُک مِنْ نساءِ العالَمیَن أَرْبَع: مَرْیمَ وَآسیَة وَخَدیجَة وَفاطِمَة) .

( از زنان عالم 4 نفر بهترینانند : مریم وآسیه وخدیجه وفاطمه (س) ) .

مستدرک الصحیحین ج 3 باب مناقب فاطِمَة ص 171/ سیر أعلام النبلاء ج 2 ص 126/ البدایة والنهایة ج 2 ص 59/ مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 363.

  

ادامه مطلب ...