مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

شعر زیبا در مدح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها


حضرت زهرا سلام الله علیها

شهر پر از شعشعه ی نور شد
کوچه پر از همهمه و شور شد
خانه پیغمبر ما طور شد
تجلّی خدای موسا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

فرشتگان مژده به هم می دهند
فاطمه یا فاطمه دم می دهند
به هر گدا تاج کرم می دهند
تاج سر حضرت مولا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

نمونه بانوی سرآمد رسید
انسیه ی حضرت احمد رسید
اُمِّ ابیهای محمَّد رسید
حوریه از عالم بالا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

خدیجه را نبی خبر داده است
فراق چل روزه ثمر داده است
خدا به تو قرص قمر داده است
نیّره بر ظلمت دلها رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید
 
آمده تا آنکه کند سروری
عطیّة ُ النَّبی کند کوثری
به دشمنش گفت:" خودت ابتری"!
خیر کثیر است و به دنیا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

ادامه ی پیمبران آمده
اُمِّ اَئمّه ز جنان آمده
مادر سادات جهان آمده
فاطمه ی علیِّ اعلا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

یاس نبیُّ و شجر حیدر است
یار علی، تاج سر حیدر است
پشت و پناه و سپر حیدر است
به دین حق ناجی عظما رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

محبتش ببین چه ها می کند
سنگ دلت را چو طلا می کند
زِ خاک ها فضّه بپا می کند
بر دل بیمار، مسیحا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

چیست اذان، ارادت فاطمه
حیَّ علی محبت فاطمه
چشم فقیر و خلعت فاطمه
سوره قدر است که یکجا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

سوره ی کوثر وسط کوچه ها
جان پیمبر وسط کوچه ها
حیدر حیدر وسط کوچه ها
تا که شود یاور آقا رسید
نور رخ حضرت زهرا رسید

شعر زیبا از ایت الله وحید خراسانی در مدح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى
عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى

زینت عرش خدا پرورده دامان توست
یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى

آن که بُد منّت وجودش بر تمام ما سوى
گشت ممنون عطاى حق که دادش کوثرى

تاج فرق عالَم و آدم بود ختم رُسُل
بر سر آن سرور کون و مکان تو افسرى

از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست
اى که در آغوش خود خون خدا مى پرورى

مقتداى حضرت عیسى بود فرزند تو
آن چه در وصف تو گویم باز از آن برترى

در قیامت اولین و آخرین سرها به زیر
تا تو با جاه و جلال حق ، زمحشر بگذرى

بر بساط قرب بگذارد قدم چون مصطفى
تو بر او هستى مقدّم ، گرچه او را دخترى

کهنه پیراهن چو بر سر افکنى در روز حشر
غرقه در خون خدا برپا نمایى محشرى

با چه ذنبى کشته شد مؤوده آل رسول
بود آیا اینچنین، أجرِ چنان پیغمبرى

قدر تو مجهول و مخفى قبر تو تا روز حشر
جز خدا در حق تو کس را نشاید داورى

شمع جمع آل طه بضعه خیر الورى
دختر شمس الضحا و همسر بدر الدّجى

آفتاب برج عصمت گوهر درج شرف
لیلة القدر وجود و سرّ و ناموس خدا

آن که بنشاندش به جاى خود امام الانبیاء
وان که بُد آمینِ او شرط دعاى مصطفى

مبدأ جسمش بُد از اثمار اشجار بهشت
منتهاى روح پاک او حریم کبریا

ز آدم و عیسى نبودش کفو و مانندى به دهر
شد در اوصاف کمال او هم تراز مرتضى

در مدیحش عقل شد حیران و سرگردان چو دید
هست مدّاحش خدا، وصف مقامش هل أتى

پا ورم کرد از نماز و دست و بازو از جهاد
سینه او شد سپر در راه حق روز بلا

رفت از دار فنا بشکسته دل آزرده تن
آن که بُد آزردنش ایذاء ختم الانبیاء

گفت حیدر در غروب آفتاب عمر او
تار شد دنیا و روشن شد به تو دار بقاء

دختر خیر الورى و همسر فخر بشر
علم مخزون، غیب مکنون در ضمیرش مستتَر

لیلة القدر، نزول کل قرآن مبین
مطلع الفجر ظهور منجى دنیا و دین

آسمان یازده خورشید تابان وجود
روشن از نور جمالش عالم غیب و شهود

شمع جمع اهل بیت و نور چشم مصطفى
مهجه قلبى که آن دل بود قلب ماسوى

آیه تطهیر وصف عصمت کبراى او
هل أتى تفسیرى از دنیا و از عقباى او

تا قیامت شد به او روشن چراغ عقل و دین
منتشر از او به دنیا نسل خیر المرسلین

اندر آن روزى که وا نفسا بگویند انبیا
شیعتى گویان بیاید او به درگاه خدا

مصحف او لوح محفوظ قضاء است و قدر
در حدیث لوحِ او برنامه اثنى عشر

علم ما کان و یکون ثبت است اندر دفترش
نى سلونى گفته در عالم کسى جز همسرش

اوست مشکاة دو مصباحى که شد عرش برین
زینت از آن دو ، چراغ راه رب العالمین

میوه باغ وجودش حلم و جود مجتبى است
حاصل آن عمر کوتاهش شهید کربلا است

زینب آن اسطوره صبر و شجاعت دخترش
گوى سبقت برده در اسلام و ایمان مادرش

دامنش جان جهان و یک جهان جان پرورید
وه چه جانى که خداوند جهان او را خرید

خون بهاى خون او شد ذات قدّوس خدا
گشت کشتى نجات خلق و مصباح الهدى

منقطع شد وحى بعد از رحلت خیر الأنام
لیک جبریل امین بنمود در کویش مقام

بود امین وحى دائم در صعود و در نزول
تا گذارد مرحمى بر قلب مجروح بتول

دل شکسته بود و از هجر پدر بیمار بود
پشت و پهلو هم شکسته از در و دیوار بود

تسلیت مى داد او را ذات پاک ذو الجلال
تا بکاهد زان غم و آن رنج و آن درد و ملال

عطر و بوى و رنگ و روى و خُلق و خَلق عقل کل
ساطع و لامع بُد از آن بضعه ختم رسل

زین سبب روح القدس شد در حریم او مقیم
تا در آن آئینه بیند صاحب خُلق عظیم

زین قفس چون مرغ روحش رو به رضوان پر کشید
رفت جبریل امین و از مدینه دل برید

مرتضى آن قطب عالم لنگر دنیا و دین
عرش علم و روح ایمان و امیرالمؤمنین

آنکه در تسلیم و صبرش عقل شد مبهوت و مات
کرد در فقدان این همسر تمناى ممات

بود زهرا رکن آن رکن زمین و آسمان
رفت و ویران شد سر و سامان آن شاه جهان

صورتى کو خَلق و خُلق عقل کل را مى نمود
گشت پنهان نیمه شب در خاک غم، امّا کبود

ماهتاب آسمان عصمت و عفّت گرفت
کس نداند جز على آخر چه بگذشت و چه بود

دیده عالم ندیده زهره اى مانند زهرا
دخترى مادر نزاده کو شود اُمّ ابیها

شد خدا راضى به آنچه فاطمه راضى به آن شد
متفق شد در رضا و در غضب با حق تعالى

از اشعار آیت الله وحید خراسانی  مرجع بزرگوار شیعه

قصیده ابن حسام در مدح حضرت زهرا علیهاسلام

قصیده ابن حسام در مدح حضرت زهرا علیهاسلام
محمد بن حسام الدین خوسفی از شاعران مشهور قرن نهم، شاعر مقتدر طبع و عالم بلند همت که عمر خود را به مدح خانواده پیغمبر گذراند
چنین گفت آدم علیه السلام * که شد باغ رضوان مقیمش مقام
که با روی صافی و با رای صاف * زهر جانبی می نمودم طواف
یکی خانه در چشمم آمد ز دور * برونش منور ز خوبی و نور
ز تابش گرفته رخ مه نقاب * ز نورش منـــــور رخ آفتاب
کسی خواستم تا بپرسیم بسی * بسی بنگریدم ندیدم کسی
سوی آسمان کردم آنگه نگاه * که ای آفریننده مهر و ماه
ضمیر صفی از تو دارد صفا * صفا بخشم از صفوت مصطفی!
دلم صافی از صفوت ماه کن * ز اسرار این خانه آگاه کن
ز بالا صدائی رسیدم به گوش * که یا ای صفی آنچه بتوان بگوش!
دعایی ز دانش بیاموزمت * چراغی ز صفوت برافروزمت
بگو ای صفی با صفای تمام * به حق محـــمد علیه السلام
به حق علی صاحب ذوالـــفقار * سپهدار دین شاه دلدل سوار
به حــــق حسین و به حــــق حسن * که هستنــــد شایستــه ذوالـــمنن
بـــه خاتون صحرای روز قیام * سلام علیهم علیهم سلام
کز اسرار این نکته دلگشای * صفی را ز صفوت صفایی نمای
صفی چون بکرد این دعا از صفا * درودی فرستاد بر مصطفی
در خانه هم در زمان باز شد * صفی از صفایش سر انداز شد
یک تخت در چشمش آمد ز دور * سراپای آن تخت روشن ز نور
نشسته بر آن تخت مر دختری * چو خورشید تابان بلند اختری
یکی تاج بر سر منـــور ز نور * ز انــوار او حــوریــان را سرور
یکی طوق دیگر به گردن درش * به خوبی چنان چون بود در خورش
دو گوهر به گوش اندر آویخته * ز هر گوهری نوری انگیختــه
صفی گفت یا رب نمی دانمش * عنایت بخطی که بر خوانمش
خطاب آمد او را که از وی سوال * بکن تا بدانی تو بر حسب و حال
بدو گفت من دخت پیغمبرم * بـــه این فـــر فرخندگی درخورم
همان تاج بر فرق من باب من * دو دانه جواهر حسین و حسن
همان طوق در گردن من علی است * ولی خدا و خدایش ولی است
چنین گفت آدم که ای کردگار * در ین بار گه بنده راهست بار
مرا هیچ از اینها نصیبی دهند * از ین خستگیها طـــبیبی دهند
خطابی به گوش آمدش کای صفی * دلت در وفاهای عالم وفی
که اینها به پاکی چو ظاهر شوند * به عالم به پشت تو ظاهر شوند
صفی گفت با حرمت این احترام * مرا تا قیام قیامت تمام

شهادت سردار رشید اسلام ،فرمانده فاتح عراق و شام ،حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس و همراهان را تسلیت و تبریک میگویم

ﺑِﺴﻢ ربِ اﻟﺸﻬﺪاءو اﻟﺼِﺪّﻳﻘﻴﻦ

انا لله و انا الیه الراجعون .

 و ﻻ ﺗﺤﺴﺒﻦ اﻟﺬﻳﻦ ﻗﺘﻠﻮا ﻓﻲ ﺳﺒﻴﻞ اﷲ اﻣﻮاﺗﺎ ﺑﻞ اﺣﻴﺎء ﻋﻨﺪ رﺑﻬﻢ ﻳﺮزﻗﻮن.


در مسلخ عشق جز نکو را نکشند           روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مهراس          مردار بُوَد هر آنکه او را نکشند


شهادت مظلومانه سردار رشید اسلام ،فرمانده فاتح عراق و شام ،حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس و جمعی از همراهانشان را به امام زمان صلوات الله علیه و خانواده آنها و همه دوستدارانشان تسلیت و تبریک میگویم.


بسیار متاسف شدیم از اینکه دیگر  این سرباز مخلص اسلام  از میان ما رفت و بسیار خرسندیم که عاقبت آرزوی او برآروده شده و به یاران شهیدش پیوست. او یکی از کم نظیر ترین  سرداران ایران زمین بود .کسانی که او را میشناختند میدانند که چقدر سختکوش و خستگی ناپذیر بود . او خودش را وقف امنیت و دفاع از مظلومین  مسلمان کرده بود .گاهی در یک 24 ساعت 3 تا راننده عوض میکرد .اما خودش به سختی مشغول کار و تلاش بود. مقام عراقی میگفت هیچ عملیاتی را قاسم طراحی نکرده مگر اینکه به پیروزی رسیدیم!!. ترس برای او معنا نداشت او مصداق این آیه بود:

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (سوره یونس ایه 62)

 بسیار با تقوا و مهربان بود. دلباخته و عاشق اهل بیت صلوات الله علیهم بود منزل شخصی خود را وقف حسینیه حضرت زهرا سلام الله علیها کرده. حقوق خودش را به بنیاد شهید میداد که خرج مشکلات خانواده شهدا بکنند!!. این اعمال صالح و ایمان و  اخلاص عجیب او بود که اینطور همه را که مجذوب و عاشق خود کرد. و حقیقتا این آیه :

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا (سوره مریم   آیه96 ) در مورد او  بود.

 او  عمری مشتاقانه  به دنبال شهادت  از این شهر  به ان شهر میرفت و جان ارزشمند خود را در کف دست گرفته بود تا تقدیم حضرت دوست کند .صادقانه به عهد خود وفا کرده بود. از مصادیق این آیه بود:

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (سوره احزاب ایه 23)

 و در نهایت  شهادت او را در اغوش گرفت  و رسید به مقام آنانکه از مصادیق این ایه بودند:

فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا (سوره نسا آیه 45).

سردار گوارایت باد این شهادت .خدا را هزاران بار شکر که به آرزویت رسیدی و عاقبت به خیر شدی.البته تو خود از زمان مرگ و شهادتت با خیر شده بودی . دو تن از دوستانت گفتند که به صراحت جداگانه به انها گفته بودی در دهه فاطمیه امسال  تو در میان ما نیستی. به یکی شون که در دهه فاطمیه پارسال گفته بودی این را.

شاید شنیده بودی که با تصویب کامل  FATF   قرار بوده  دولت تو را تحویل دهد و امنیت ایران و منطقه را فدای رابطه با آمریکا کنند. خدا را به خونسیدالشهدا و اصحاب پاکش  قسم میدهم که خائنین به شیعه و این ملت را خوار و ذلیل و رسوا کند.

از این به بعد نظامیان آمریکائی باید مواظب باشند که از هر جای دنیا که به هر جائی میخوان برن ،پهپادهای ایرانی  اون را نابود نکنه . باید مواظب باشند که تو قلب خاک  امریکا وقتی توی پایگاه های خودشون  استراحت میکنند موشکهای جدید ایرانی  ازشون انتقام نگیره.


شادی روح سردار سلیمانی و همه شهدا و مومنین از اول تا به حال بلند صلوات بفرست

تحویل حاج قاسم سلیمانی به آمریکا طبق تعهد دولت!!!


جریان تحویل حاج قاسم  سلیمانی به آمریکا توسط امضا کنندگان FATF بر اساس لیست SDN


طبق FATF در صورت درخواست باید سردار سلیمانی را تحویل آمریکا دهیم/ امنیت ما را نابود خواهد کرد


دانلود با لینک مستقیم : روایت آیت‌الله سبحانی از زمانی که سردار سلیمانی کفن خود را برای امضا نزد ایشان بردند.


دانلودفیلم/ انتشار بخش‌هایی از دیدار سردار سلیمانی با رهبر انقلاب برای نخستین بار


سخنان سردار سلیمانی درباره رهبر انقلاب/عکس








جملاتی ناب و بسیار زیبا از علامه مامقانی رضوان الله علیه در شان حضرت زینب سلام الله علیها

ایوب(ع) که خود کشتی رنج و غم دنیاست                                 درمرتبه صبر مثل بر همه لبهاست

با این همه وصف و مثل شوهره آفاق                                              شاگرد کلاس اول زینب کبراست

+++

میلاد مبارک اسوه صبرو شجاعت قهرمان فصاحت و بلاغت حضرت زیب سلام الله علیها را به امام زمان صلوات الله علیه و همه شما تبریک میگم.


علامه مامقانی رضوان الله علیه فرمودند: من [مامقانی] می‌گویم: زینب! و زینب کیست! و تو چه می‌دانی که زینب کیست! وی عقیله بنی هاشم است و دارای صفات پسندیده‌ای است که بعد از مادرش احدی به آن صفات نرسیده است، به حق است که اگر گفته شود او صدیقه صغری است. او در حجاب و عفاف بی‌مانند است. که هیچکس از مردان در زمان پدر و برادرانش تا روز طف و کربلا، او را ندیده است. او در صبر و ثبات قدم و قدرت ایمان و تقوی یکتا و بی‌نظیر است. او در فصاحت و بلاغت گویا از زبان امیر المومنین علیه السلام سخن می‌گفت. اگر ما بگوییم حضرت زینب سلام الله علیها دارای مقام عصمت بوده و معصوم است کسی نمی‌تواند انکار کند اگر به احوال او در طف و بعد آن آشنا باشد. چگونه چنین نباشد؟ اگر این نبود، امام حسین علیه السلام مقدار و بخشی از بار سنگین امامت را روزگاری که امام سجاد علیه السلام بیمار بود به او واگذار نمی‌کرد و امام سجاد علیه السلام او را در بیان احکام و آنچه که از آثار و نشانه‌های ولایت و امامت است، جانشین خویش و نائب خاص قرار نمی‌داد.

عوالم العلوم، تالیف شیخ عبد الله بحرانی و سید محمد باقر موحد ابطحی، جلد ۱۱، صفحه ۹۵۰

علم جفر یا معرفت خدا. نظر مرحوم انصاری همدانی درباره ظهور امام زمان صلوات الله علیه و توسل به حضرت

علم جفر یا معرفت خدا
حضرت آیت الله انصاری
رضوان الله تعالی علیه نه تنها خود چنین بود بلکه شاگردانش نیز به جز علم توحید، نظری به غیرالله نداشتند حضرت آیت الله نجابت می‌فرمود: چنان از علم توحید محظوظ (لذت میبردیم)بودیم که به علوم مادون علم توحید هیچ رغبت نداشتیم ( چونکه صد آمد نود هم پیش ماست ) می‌فرمود: روزی در نجف اشرف در معیّت عده‌ای از رفقا از جمله مرحوم شهید آیت الله دستغیب(ره) پس از زیارت از درب حرم مطهّر حضرت امیر صلوات الله علیه خارج می‌شدیم که دیدیم پیرمردی با محاسن سفید و عمامه و عبا و قبا و نعلین سفید گوشه‌ای نشسته و با فرد ملاّیی در حال جرّ و بحث بر سر مثنوی مولوی می‌باشد.
پیرمرد از مثنوی حمایت می‌کرد و آن فرد به آن اهانت می‌نمود، فرمودند: آمدیم و به کناری نشستیم و یکی از دوستان را فرستادیم که از وی دعوت کند در جمع ما حاضر شود پس از چند لحظه آن دوست محترم به همراه پیرمرد بازگشت، به وی احترام کردیم و از احوالش استنطاق نمودیم گفت: من در جوانی زحمات و ریاضات شرعیّه زیادی را متحمل شدم تا اینکه روزی حضرت صادق صلوات الله علیه را در عالم مکاشفه دیدم که فرمودند: « هر چه می‌خواهی بگو که تو نزد ما حاجت روا هستی » گفت: عرض کردم آقا دو چیز از شما تقاضا دارم یکی ممرّی برای معاش و دیگری اینکه عالم به علم جفر شوم. حضرت فرمودند: آنچه خواستی به تو دادیم و سپس گفت حال پیر شده‌ام و تقدیرم بالا رفته و قرار است فردا بعد از ظهر بمیرم. می‌خواستم علم جفرم را به فرد صالحی بدهم، به شرط آنکه امورات کفن و دفن مرا متقبل شود.
مرحوم آیت الله نجابت رضوان الله تعالی علیه فرمود: من قبول نکردم متعاقباً پیر مرد همان صحبت را با مرحوم شهید دستغیب
رضوان الله تعالی علیه کرد و آن مرحوم نیز از قبولش اباء نمود به همین منوال به یکی دو نفر از همراهان پیشنهاد نمود ولی کسی قبول نکرد سپس تأملی بنمود و گفت پس شما فرد لایقی را به من معرفی کنید، مرحوم استاد می‌فرمود: من و مرحوم شهید دستغیب فرزند یکی از بزرگان را که پدرش حق استادی بر هر دوی ما داشت معرفی نمودیم .پیرمرد پس از لحظه‌ای تأمل در حالیکه با انگشتانش شمارشی کرد!!! (برای جواب گرفتن از علم جفر لازم سوال را نوشته و بعد روی حروف اون محاسباتی کرد و زمانی طولانی لازمه که به جواب برسیم  به این آسونی ها نیست این فرد چون امام صادق بهش عنایت کردند  تونسته خیلی سریع فقط باانگشتان محاسبه کنه این دوره زمونه مدعی زیاده ولی در عمل خیلی کم کسانی هستند که بتونند ازجفر جواب بگیرند و بتونند از غیبیات اصلاع بدن. بنده هم چیزی از این علم نمیدونم سوال نکنید) گفت این فرد، سید، جوان و بزرگزاده است ولی کمی بداخلاق است (خصوصیات او را کاملاً بیان نمود) و من جفرم را به او نمی‌دهم اگر ممکن است فرد دیگری را معرفی کنید.
مرحوم نجابت می‌فرمود بالاخره یکی از سادات مجتهد و متقی نجفی که دارای سن و سال قابل توجهی بود به او پیشنهاد شد پیرمرد این بار نیز مانند قبل مکثی نمود و گفت این فرد سید است و بزرگ و بزرگزاده می‌باشد من حاضرم جفرم را به او بدهم بعد یکی از دوستان او را به خانه سید مورد نظر هدایت کرد و فردا بعد از ظهر که بعضی از دوستان قضیه را دنبال کرده‌بودند معلوم شد آن پیرمرد در خانه همان سید دار فانی را وداع گفته است.
مرحوم استاد نجابت بعد از نقل این حادثه تأملی فرمودند و گفتند: « تعجب از این جاست آن پیرمرد که دستش به دامن حضرت امام صادق(ع) رسید و آن حضرت به وی فرمودند: هر چه می‌خواهی بگو چرا از آن حضرت بالاتر از جفر را نخواست و معرفت خداوند تعالی را طلب ننمود!!! »

منبع:با کمی تغییر نقل شد ازکتاب در کوی بی نشانها ( زندگی وخاطرات وکرامات  ایت الله محمد جواد انصاری همدانی)

کتاب بسیار جذاب و شیرینی هست بارها میخونیدش!!!


بخشی دیگر از این کتاب :

مکاشفات و کرامات
1- در احوالات آقای انصاری آورده اند که درویشی می خواست به ایشان طی الارض یاد بدهد، فرمودند« ما بالاتر از این را داریم، ما علم توحید داریم » می شود راجع به این مطلب توضیحی بفرمایید، و این که ایشان چه افقی را به شاگردانشان معرفی می کردند که این گونه مسائلی که برای خیلی ها جذاب است، در نظر اینها جلوه ای نداشت؟
آیت الله سید علی محمد دستغیب:
درست است، من این را اضافه کنم که واقعاً در نزد آیت الله قاضی، آیت الله انصاری، آیت الله نجابت، اصلاً مکاشفات و کرامات و اینها مسأله ای نبود.
توی شاگردانشان هم همین جور بود و مثلاً اگر یک کسی خواب می دید، دیگه شاید رویش نمی شد که به آقا بگوید، هر چند که خواب درستی بود. به عنوان بشارت می گفتند بگویید، یا اگر مکاشفه ای به عنوان بشارت برای آینده بود، مطرح می کردند ولی نظرشون واقعاً کرامات نبود.
این بزرگان آدم را متوجه کرامات خدا می کردند، اینها همه اش از کریمی خداست؛ یعنی شخص صاحب کرامت را به خدای تعالی متوجه کند. کشف یعنی چه؟ یعنی حجاب برداشتن؛ بهش بگو: بابا این کشف و کرامتی که از تو سر زده در حقیقت مال خداست نه تو. آقای نجابت در یکی از سفرهایشان به همدان 2-3 ماه در خدمت آقای انصاری ماندند.
در این مدت یکی دو تا از شاگردانشان در شیراز، که سن کمی هم داشتند اما از برکت آقای نجابت قدرتی پیدا کرده بودند که ازفکر وخیال افراد اطلاع می دادند، مدتی مشغول به

 

ادامه مطلب ...

ساعت و مکان مجالس روضه و سخنرانی حجت الاسلام محمد حسن یوسفی در اصفهان شهریور98 (محرم1441 )

با سلام  ساعت و مکان سخنرانی حجت الاسلام محمد حسن یوسفی  در اصفهان (محرم98 )

صبحها :

حدود ساعت 6/45 دقیقه خیابان احمدآباد -خیابان جنب آزمایشگاه مهدیه-کوچه باغ توت حسینیه عماد زاده

حدود ساعت 8  فلکه احمداباد _خیابان جی_ 50متر بعداز خیابان رشحه داخل بن بست منزل آقای کرباسی

شبها :

بعد از نماز مغرب و عشا خیابان عبدالرزاق مسجد آقا نور.


لطفا تو هر مجلس رفتید یادتون باشه بعداز گریه بر اباعبدالله برای تعجیل در فرج منقم شان حضرت بقیت الله الاعظم دعا کنید امام زمان به یکی از علما فرمودن هر کهاینکار را بکنه من برای حوائج او دعا میکنم !!! هر جا هیئت و سخنرانی  شرکت میکنید به مداحان  و علما بگید اخر کار 40بار بگن ( اللهم عجل لولیک الفرج)  اگر وقت نمیشه 14یا 7 مرتبه بگن،  تو  یه مجلسی هزار نفر بگن 7 بار میشه 7 هزار بار . خیلی فرج نزدیک میشه انشاء الله


کِی باید لباس سیاهی که برای امام حسین به تن کردیم را عوض کنیم_ اهمیت و فایده پوشیدن لباس مشکی در عزای امام حسین


چند حکایت از الطاف عظیم امام حسین علیه السلام و داستان ادب مورچه در عاشورا


گریه بر امام حسین علیه السلام خرافت یا عبادت؟


آداب محرم به نقل از مرحوم ملکی تبریزی و عزاداری وحالات عجیب فرزند او در دهه اول


با بصیـــــرت به پیشـــــواز محرم الحرام برویم(حتما بخونید)


کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون تا نگویند کسان، جسم حسین بی‌کفن است


آیا راهی مطمئن‌تر از راه حضرت سیدالشهداء(ع) به‌سوی خدا هست؟