مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

مباهله شیعه با وهابیت و اهل سنت ، مولوی ها ماموستا ها اگر جرات دارید تشریف بیارید.دفع شر جن و همزاد باطل السحر قوی و مجرب

گذاشتن لینک های وب دیگران به معنی تائیدآنها نیست کپی و انتشار مطالب با ذکرمنبع مجاز است و الا شرعاً حرام است( بجزمطالبی که درمورد حقانیت شیعه و گمراهی وهابیت و اهل سنت است )

نذر کردن برای مسجد جمکران از کانادا و لطف امام زمان صلوات الله علیه و حاجت روائی

آقای توانا از کارکنان دریافت نذورات مسجد مقدس جمکران تعریف می کرد:
یکی از روزها مردی با شتاب وعجله به بخش نذورات مراجعه کرد ومبلغ قابل توجهی پرداخت کرد. حالتش به گونه ای بود که مرا واداشت از او بپرسم که جریان چیست وچرا اینقدر عجله دارد؟ او گفت:
یکی از دوستانم که مقیم کانادا است دیشب با من تماس گرفت واز من خواست که فورا به مسجد جمکران بروم واین مبلغ را پرداخت نمایم. وقتی علتش را پرسیدم گفت:
دیروز از محل اقامت خودم، قصد مسافرت به جنوب کانادا را جهت انجام یک کار مهم را داشتم وقبلا هماهنگی وقرار آن را گذاشته بودم، امّا در بین راه پلیس مانع ادامه مسافرت من به شهر مورد نظر شد وهرچه اصرار کردم نتیجه ای نبخشید. در همین حال متوجه ایران وشهر مقدس قم ومسجد جمکران شدم ومتوسل به امام زمان (عج) گردیدم ونذر کردم که اگر این مشکل حل شود مبلغ مذکور را فورا پرداخت نمایم.
بعد از توسل حالتی پیدا کردم وگویا کسی به من دستور داد که حرکت کنم واز موانع بازرسی به آن طرف بروم. بنده با قوت وقدرت ودر کمال آرامش از بین مأموران رد شدم وکسی مرا نمی دید وحتی قصد داشتم دست خودم را به شانه یکی از آنها بزنم که چگونه می شود من از جلوی آنها رد می شوم ولی کسی مانع من نمی شود. بعد از گذشت از محل بازرسی بلافاصله ماشین تیزرو ومجهزی متوقف شد ومرا سوار کرد وتقریبا بدون هیچ تأخیری به محل مورد نظر وبر سر قرارم، که برای من بسیار حیاتی بود، رسیدم.

منبع : میر مهر (جلوه های محبت امام زمان (عجل الله فرجه))
+++

2 حدیث زیبا از امیر کلام امیرالمومنین صلوات الله علیه:


قال الإمام علیّ علیه السلام:مَن سَألَ غیرَ اللّه ِ استَحَقَ الحِرمانَ .
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:هر که از غیر خدا چیزى بخواهد ، سزاوار محرومیت باشد .

غرر الحکم : 7993.
امام على علیه السلام : الدنیا مُنتَقِلَةٌ فانیةٌ ، إن بَقِیَتْ لَکَ لَم تَبقَ لَها .;
دنیا رفتنى و نابود شدنى است ؛ اگر آن براى تو بماند تو براى آن نمى مانى .;

غرر الحکم : 1802 

100 درس از سبک زندگی پیامبر+چند حدیث از امام جعفر صادق رئیس مذهب شیعه


میلاد مبارک نبی اکرم رحمتٌ للعالمین حضرت محمد و امام جعفر صادق رئیس مذهب تشیع صلوات الله علیهما را به شما تبریک میگم:

100 درس از سبک زندگی پیامبرصلی الله علیه و آله:

1. هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت
2. در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
3. نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
4. هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
5. وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
6. با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
7. هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد.
8. هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
9. چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
10. سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.

11. هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
12. چون با کسی سخن می گفت کاملا برمی گشت و رو به او می نشست.
13. با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
14. در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
15. هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
16. در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
17. هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.
18. اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
19. اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
20. اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.

21. کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
22. هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
23. هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
24. پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
25. چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
26. با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
27. دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
28. هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
29. بیش از همه صله رحم به جا می آورد.
30. به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.

31. کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
32. آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
33. هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
34. هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
35. هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
36. هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
37. هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
38. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
39. هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.
40. بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.

41. از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود.
42. سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
43. اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
44. با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
45. در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
46. میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
47. وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
48. هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد.
49. اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد.
50. اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.

51. عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
52. احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.»
53. هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
54. هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
55. پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
56. غریبان را خیلی مراعات می کرد.
57. با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
58. همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
59. چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
60. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .

61. مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی زد.
62. نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت.
63. بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می گرفت.
64. از برای فوت دنیا ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد.
65. از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت
66. هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
67. هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
68. در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
69. هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد .
70. در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.

71. روی خاک می نشست و روی خاک غذا می خورد.
72. روی زمین می خوابید.
73. کفش و لباس را خودش وصله می کرد.
74. با دست خودش شیر می دوشید و پای شتر ش را خودش می بست.
75. هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد.
76. هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد.
77. اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.
78. چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید.
79. جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
80. در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می کرد.
 
81. ژولیده مو بودن را کراهت می دانست.
82. همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
83. همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
84. نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
85. ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت.
86. هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
87. اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
88. هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
89. موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
90. در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود.

91. بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید.
92. تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
93. معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
94. در غذا هرگز آروغ نزد.
95. تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد.
96. بعد از غذا دستها را می شست و روی خود می کشید.
97. وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
98. از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
99. چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست.
100. اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.

چند احادیث از امام صادق صلوات الله علیه:

حاضر نشدن در مجالس گناه

لا ینْبَغی لِلْمُؤْمِنِ أنْ یجْلِسَ مَجْلِساً یعْصَی اللهُ فیهِ وَ لا یقْدِرُ عَلیَ تَغْییرِهِ
سزاوار نیست مؤمن در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خدا می‌شود و او نمی‌تواند آن وضع را تغییر دهد.(بحارالأنوار، ج71، ص199)



پرهیز از گناه کوچک

از گناهان محقر بپرهیزید که آمرزیده نشوند، عرض کردم: گناهان محقر چیست؟ فرمود: اینست که مردى گناه کند و بگوید، خوشا حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم. (الکافی،  بَابُ اسْتِصْغَارِ الذَّنْبِ‏، حدیث1)

خشم
الغَضَبُ مِفتاحُ کُلِّ شَرٍّ
خشم، کلید هر بدى است (الکافی ،ج 2 ص 303 ح 3)

 لَا عَیْشَ‏ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ               
زندگى اى گواراتر از خوش خویى، نیست.
    ( الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏8 ؛ ص244)


زینت ما باشید

إِیَّاکُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا یُعَیِّرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ یُعَیَّرُ وَالِدُهُ به عمله کُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَیْهِ زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْهِ شَیْناً 
مبادا کاری کنید که ما را بدان سرزنش کنند،
همانا فرزند بد، پدرش را به کردار او سرزنش کنند،
برای کسی که به او دل داده‌اید (امام خود) زینت باشید و عیب و ننگ مباشید. (بحارالانوار،ج85،ص116)


پرهیز از ستیزه و دشمنی          

 إِیَّاکُمْ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تَشْغَلُ الْقَلْبَ وَ تُورِثُ النِّفَاقَ وَ تَکْسِبُ الضَّغَائِن‏
بپرهیزید از ستیزه و دشمنى، زیرا دل را به خود مشغول کند و نفاق به بار آورد و موجب  پدید آمدن کینه در دلها شود.
الکافی ، بَابُ الْمِرَاءِ وَ الْخُصُومَة، حدیث1)


خرید سوغاتی

 إِذَا سَافَرَ أَحَدُکُمْ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ بِمَا تَیَسَّر
هرگاه یکی از شما به مسافرت رود و سپس از سفر بازگردد،
پس باید برای خانواده خود به اندازه ای که توانایی دارد سوغاتی بیاورد.  (وسایل الشیعه، ج15، ص337)

تعجیل در فرج امام زمان صلوات الله علیه 5 تا صلوات هدیهکنید حضرت زهرا سلام الله علیها
اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل الفرجهم


 منبع :  http://ahlolbait.com

تسلیت شهادت امام عسکری علیه السلام و چند حکایت و حدیث زیبا از آن حضرت


شهادت امام عسکری علیه السلام را به امام زمان صلوات الله علیه و همه شما محبان آن حضرت تسلیت میگم:


امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ه‌ در سن 28 سالگی به دست معتمد عباسی به شهادت رسید.

(ارشاد: ج 2، ص 336. کشف الغمة: ج 2، ص 402. مستجاد: ص 226. اقبال: ص 598. فیض العلام: ص 207. زاد المعاد: ص 334. کافی: ج 2، ص 561. مصباح کفعمی: ج 2، ص 596. بحار الانوار: ج 95، ص 356 355، ج 50، ص 334)
معتمد به عباسیین سفارش می‌کرد که بر آن حضرت تنگ بگیرند.
(قلائد النحور: ج رجب، ص 144)
صدوق می‌فرماید: معتمد چندین مرتبه امام عسکری علیه السلام را حبس کرد.
22 ساله بودند که امام هادی علیه السلام به شهادت رسیدند، و مدت امامت آن حضرت شش سال بود. در شبی که فردای آن روز به شهادت رسیدند نامه‌های زیادی به مردم مدینه نوشته بودند.
(بحار الانوار: ج 5، ص 331)
هنگام نماز صبح، بعد از آنکه امام عصر علیه السلام آن حضرت را وضو دادند و جوشانده‌ای به حضرتش دادند، به شهادت رسیدند.
(غیبت طوسی: ص 164. زاد المعاد: ص 334. کمال الدین: ص 473)
وقتی مردم سامرا با خبر شدند، همه بازارها بسته شد و مردم کنار منزل آن حضرت جمع شدند. وزراء و اتباع خلیفه و بنی هاشم و علویات داخل منزل بودند. در سامرا صدای شیون و گریه از هر سو به گوش می‌رسید و قیامتی بر پا شده بود.
امام زمان علیه السلام آن حضرت را غسل داده بعد از کفن آن حضرت بدن مطهر را جهت نماز آوردند. جعفر برادر حضرت جلو آمد که بر بدن مبارک نماز بخواند. همین که خواست تکبیر بگوید امام زمان علیه السلام در حالی که طفلی گندمگون، پیچیده موی، گشاده دندان مانند پاره ماه بود از حرم بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و او را از آن مکان دور کرد و بر پدر بزرگوارش نماز خواند، و آن حضرت را نزد قبر پدر بزرگوارش حضرت هادی علیه‌السلام دفن نمودند.
(فیض العلام: ص 209)

جعفر این واقعه را برای معتمد نقل کرد. همه جا را در جستجوی حضرت گشتند، ولی اثری از آن حضرت ندیدند.
در سال شهادت امام عسکری علیه السلام سال 260 ه‌ محدث جلیل جناب فضل بن شاذان نیشابوری از دنیا رحلت فرمود. او صاحب 180 تألیف است و امام عسکری علیه السلام سه بار بر او رحمت فرستاده‌اند.
(قلائد النحور: ج رجب، ص 144 143. تتمة المنتهی: ص 350 - 351) تقویم شیعه
+++

معجزه ای از امام حسن عسکری صلوات الله علیه:

ابوهاشم گوید: روزى #امام_حسن_عسکرى علیه‌‏السلام سوار مرکب شده به سمت صحرا روانه شد؛ من نیز سوار مرکبم شدم و همراه ایشان به راه افتادم.

در مسیر راه، هنگامى که ایشان جلو مى‏‌رفت و من پشت سرشان بودم، ناگهان فکر قرضى که بر عهده داشتم و موعد بازگرداندنش نزدیک شده بود، به ذهنم خطور کرد و فکر مى‌‏کردم از چه راهى قرضم را ادا کنم؟
ناگاه امام عسکرى علیه‏‌السلام فرمود: ابوهاشم! «الله یقضی»؛ خدا دینت را ادا می‌کند؛ سپس خم شد و با تازیانه روى زمین خطى کشید و فرمود: پیاده شو، بردار و مخفى نما؛ من نگاه کردم، دیدم یک قطعه شمش طلای ناب است.

اینها عقل را مبهوت می‌کند؛ به نظر اینجور خاک را منقلب می‌کند!!

 مقدارى از مسیر که رفتیم، دوباره به فکر فرو رفتم و با خود گفتم: این برای ادای دینم؛ اما برای زندگی چه کنم؟

حضرت دوباره رو به من نموده و سپس مانند قبل، روى زمین خطى کشید و فرمود: پیاده شو، بردار و مخفى نما؛ هنگامى که پیاده شدم، دیدم شمشى از نقره است، آن را مخفى نمودم.
با هم بقیه مسیر را پیمودیم و حضرت به خانه‏‌اش رفت و من نیز به سمت خانه‏‌ام روانه شدم.
هنگامى که به منزل رسیدم، مشغول

  ادامه مطلب ...

چند حدیث از رسول اکرم به مناسبت روز شهادت پیامبر و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهما

با سلام شهادت رحمه للعالمین حضرت محمدصلی الله علیه و آله وامام حسن مجتبی را به امام زمان صلوات الله علیه و همه شما تسلیت میگم در زیر چندحدیث بسیار جالب از پیامبر رحمت را براتون گذاشتم حتما تا اخر بخونید . همچنین مختصری از اخلاق ومنش حضرت هم درج شده خیلی زیباست بخونیدش

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: إ نَّ اءعْجَزَ النّاسِ مَنْ عَجَزَعَنِ الدُّعاءِ، وَ إ نَّ اءبْخَلَ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ . - امالی طوسی ج 1 ص 87
 ترجمه: - فرمود: عاجز و ناتوان ترین افراد کسی است که از دعا و مناجات با خداوند ناتوان و محروم باشد، و بخیل ترین اشخاص کسی خواهد بود که از سلام کردن خودداری نماید.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُها وَ لا تُؤَخَّرُ إ لی الاخِرَةِ: عُقُوقُ الْوالِدَینِ، وَ الْبَغْی عَلَی النّاسِ، وَ کُفْرُ الاْ حْسانِ . امالی طوسی ج 1 ص 13

 فرمود: عقاب و مجازات سه دسته از گناهان زودرس می باشد و به قیامت کشانده نمی شود: ایجاد ناراحتی برای پدر و مادر، ظلم در حقّ مردم، ناسپاسی در مقابل کارهای نیک دیگران.


قالَ صلّی اللّه علیه و آله: ثَلاثَةٌ اءخافُهُنَّ عَلی اُمتَّی: الضَّلالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ . امالی طوسی ج 1 ص 158

 فرمود: سه چیز است که از آن ها برای امّت خود احساس خطر می کنم:
 1- گمراهی، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند. 2-  فتنه و آشوبهای گماره کننده. 3- تمایلات و شهوات شکم و اندام تناسلی.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: مَنْ مَشی إ لی مَسْجِدٍ مِنْ مَساجِدِاللّهِ، فَلَهُ بِکُّلِ خُطْوَةٍ خَطاها حَتّی یرْجِعَ إ لی مَنْزِلِهِ، عَشْرُ حَسَناتٍ، وَ مَحی عَنْهُ عَشْرُ سَیئاتٍ، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجاتٍ . - عقاب الاعمال ص 343

 فرمود: هر کس قدمی به سوی یکی از مساجد خداوند بردارد، برای هر قدم ثواب ده حسنه می باشد تا برگردد به منزل خود، و ده خطا از لغزش هایش پاک می شود، همچنین در پیشگاه خداوند ده درجه ترفیع می یابد.


قالَ صلّی اللّه علیه و آله: اَوْ صانی رَبّی بِتِسْع: اَوْ صانی بِالاْ خْلاصِ فِی السِّرِّ وَالْعَلانِیةِ، وَ الْعَدْلِ فِی الرِّضا وَ الْغَضَبِ، وَ الْقَصْدِ فِی الْفَقْرِ وَ الْغِنی، وَ اَنْ اءعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنی، وَ اءعطِی مَنْ حَرَمَنی، وَ اءصِلَ مَنْ قَطَعَنی، وَ اَنْ یکُونَ صُمْتی فِکْراً، وَ مَنْطِقی ذِکْراً، وَ نَظَری عِبْراً . - اءعیان الشیعه ج 1 ص 300

 پیامبر گرامی فرمود خداوند مرا به به نه خصلت سفارش فرمود:
 1) اخلاص در آشکار و پنهان - 2) دادگری در خوشنودی و خشم 
3) میانه روی در زمان  فقر وثروت ،
 4) بخشیدن کسی که در حقّ من ستم روا داشته است 5) کمک به کسی که مرا محروم گردانده،
 6) دیدار خویشاوندانی که با من قطع رابطه نموده اند 7) و این که سکوت وخاموشیم اندیشه8) و سخنم، ذکر و یادآوری خداوند 9) و نگاهم عبرت و پند باشد.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: سادَةُ النّاسِ فِی الدُّنْیا الا سْخِیاء، سادَةُ النّاسِ فِی الاخِرَةِ الاْ تْقِیاء. . - ا عیان الشیعه ج 1 ص 302
فرمود: سرور و سید مردم در دنیا افراد سخاوتمند خواهند بود، وسید و سرور انسان ها در قیامت پرهیزکاران می باشند.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: مَنْ وَقَّرَ ذا شَیبَةٍ فِی الاْ سْلامِ اءمَّنَهُ اللّهُ مِنْ فَزَعِ یوْمِ الْقِیامَةِ . - کافی ج 2 ص 658
 فرمود: هر کس بزرگسال مسلمانی را گرامی دارد و احترام نماید، خداوند او را در قیامت از سختی ها و مشکلات در اءمان می دارد
 
 قالَ صلّی اللّه علیه و آله: اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ، فَلْینْظُر اءحَدُکُمْ مَنْ یخالِطُ- امالی طوسی ج 2 ص 132
 فرمود: انسان بر روش و اخلاق دوستش پرورش می یابد و شناخته می شود، پس متوجّه باشید با چه کسی دوست و همنشین می باشید.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: حَسِّنُوا اءخْلاقَکُمْ، وَ اءلْطِفُوا جیرانَکُمْ، وَ اءکْرِمُوا نِسائَکُمْ، تَدْخُلُوا الْجَنّةَ بِغَیرِ حِسابٍ- اءعیان الشیعه ج 1 ص 301

 ترجمه: - فرمود: رفتار و اخلاق خود را نیکو سازید، نسبت به همسایگان با ملاطفت و محبّت برخورد نمائید، زنان و همسران خود را گرامی دارید تا بدون حساب وارد بهشت گردید.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: اَلْوَلَدُ کَبِدُالمُؤْمِنِ، إنْ ماتَ قَبْلَهُ صارَ شَفیعاً، وَ إ نْ ماتَ بَعَدَهُ یسْتَغْفِرُ اللّهَ، فَیغْفِرُلَهُ . مستدرک الوسایل ج 16 ص112

ترجمه: - فرمود: فرزند برای مؤ من همانند جگر و پاره تن اوست، چنانچه پیش از او بمیرد شفیع او می گردد، اگر بعد از او بمیرد برایش استغفار می کند و خداوند گناهانش را می آمرزد.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: حُبُّ الْجاهِ وَ الْمالِ ینْبِتُ النِّفاقَ فِی الْقَلْبِ، کَما ینْبِتُ الْماءُ الْبَقْلَ. [تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورام. ص 264
فرمود: علاقه نسبت به ریاست و ثروت سبب روئیدن نفاق در قلب و درون خواهد شد، همان طوری که آب و باران سبب روئیدن سبزیجات می باشند.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: صَدَقَةُ السِّرِّ تُطْفِی ءُ الْخَطیئَةَ، کَما تُطْفِی ءُ الماءُ النّارَ، وَ تَدْفَعُ سَبْعینَ بابا مِنَ الْبَلاءِ . مستدرک الوسایل ج 7 ص 184
 فرمود: صدقه ای که محرمانه و پنهانی داده شود سبب پاکی گناهان می باشد، همان طوری که آب، آتش را خاموش می کند، همچنین صدقه هفتاد نوع بلا و آفت را بر طرف می نماید.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: إ نَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لَیبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعیفِ الَّذی لادینَ لَهُ، فَقیلَ: وَ ما الْمُؤْمِنُ الضَّعیفُ الَّذی لادینَ لَهُ؟ قالَ: اَلذّی لاینْهی عَنِ الْمُنْکَرِ . وسایل الشیعه ج 16 ص 122

 فرمود: همانا خداوند دشمن دارد آن مؤ منی را که ضعیف و بی دین است، سؤ ال شد: مؤ من ضعیف و بی دین کیست؟ پاسخ داد: کسی که نهی از منکر و جلوگیری از کارهای زشت نمی کند.


قالَ صلّی اللّه علیه و آله: مَنْ تَوَلّی عَمَلا وَ هُوَیعْلَمُ اءنَّهُ لَیسَ لَهُ بِاءهْلٍ، فَلْیتُبَّوَءُ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ- تاریح الاسلام ج 1011120 ص 285
 ترجمه: فرمود: هر که ریاست و مسئولیتی را بپذیرد و بداند که أهلیت آن را ندارد، در قبر و قیامت جایگاه او پر از آتش خواهد شد.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: لاتُشْبِعُوا، فَیطْفاء نُورُ الْمَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِکُمْ . مستدرک الوسایل ج 16 ص 218
 فرمود: شکم خود را از خوراک سیر و پر مگردانید، چون که سبب خاموشی نور عرفان و معرفت در افکار و قلب هایتان می گردد.


 قالَ صلّی اللّه علیه و آله: مَنْ قَلَّ طَعامُهُ، صَحَّ بَدَنُهُ، وَ صَفاقَلْبُهُ، وَ مَنْ کَثُرَ طَعامُهُ سَقُمَ بَدَنُهَ وَ قَساقَلْبُهُ . تنبیه الخواطر معروف به مجموعه ورام. ص548

 فرمود: هر که خوراکش کمتر باشد بدنش سالم و قلبش با صفا خواهد بود، و هر کس خوراکش زیاد باشد امراض جسمی بدنش و کدورت، قلبش را فرا خواهد گرفت.


قالَ صلّی اللّه علیه و آله: مَنْ تَزَوَّجَ إ مْرَاءةً لِمالِها وَ کَلَهُ اللّهُ إ لَیهِ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِجَمالِها رَاءی فیها ما یکَرَهُ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِدینِها جَمَعَ اللّهُ لَهُ ذلِکَ تهذیب الاحکام ج 7 ص 399

 فرمود: هر کس زنی را به جهت ثروتش ازدواج کند خداوند او را به همان واگذار می نماید، و هر که با زنی به جهت زیبائی و جمالش ازدواج کند خوشی نخواهد دید، و کسی که با زنی به جهت دین و ایمانش تزویج نماید خداوند خواسته های او را تاءمین می گرداند.


قالَ صلّی اللّه علیه و آله: ما مِنْ هُدْهُدٍ إ لاّ وَ فی جِناحِهِ مَکْتُوبٌ بِالِسّرْیانیةِ «آلُ مُحَمَّدٍ خَیرُ الْبَریةِ». . اءمالی طوسی ج 1 ص 360
 فرمود: هیچ پرنده ای به نام هدهد وجود ندارد مگر آن که روی بال هایش به لغت سریانی نوشته شده است: آل محمّد (صلوات اللّه علیهم اجمعین) بهترین مخلوق روی زمین می باشند.


قالَ صلّی اللّه علیه و آله: مَنْ اءنْظَرَ مُعْسِرا، کانَ لَهُ بِکُلِّ یوْمٍ صَدَقَةٌ. [16]. اءعیان الشیعه ج 1 ص 305
 فرمود: هر کس بدهکار ناتوانی را مهلت دهد برای هر روزش ثواب صدقه در راه خدا میباشد.


قالَ صلّی اللّه علیه و آله: مَنْ وَجَدَ کَسْرَةً اَوْ تَمْرَةً فَاءکَلَهَا لَمْ یفارِقْ جَوْفَهُ حَتّی یغْفِرَاللّهُ لَهُ. . امالی صدوقی ج 14ص 246
 فرمود: هر کس تکّه ای نان یا دانه ای خرما در جائی ببیند(مثلا روی زمین افتاده )، و آن را بردارد و میل کند، مورد رحمت و مغفرت خداوند قرار می گیرد.

قالَ صلّی اللّه علیه و آله: ما تَواضَعَ اءحَدٌ إ لاّ رَفَعَهُ اللّهُ . -اءمالی طوسی ج 1 ص 56
فرمود: کسی اظهار تواضع و فروتنی نکرده، مگر آن که خداوند متعال او را رفعت و عزّت بخشیده است.

 قالَ صلّی اللّه علیه و آله: عَلَیکُمْ بِمَکارِمِ الاْ خْلاقِ، فَإ نَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَنی بِها، وَ إ نَّ مِنْ مَکارِمِ الاْ خْلاقِ: اءنْ یعْفُوَالرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یعْطِی مَنْ حَرَمَهُ، وَ یصِلَ مَنْ قَطَعَهُ، وَ اءنْ یعُودَ مَنْ لایعُودُهُ. [ - امالی طوسی ج 2 ص 92

 فرمود: بر شما باد رعایت مکارم اخلاق، که خداوند مرا بر آن ها مبعوث نمود، و بعضی از آن ها عبارتند از:

 کسی که بر تو ظلم کند به جهت غرض شخصی او را ببخش، کسی که تو را نسبت به چیزی محروم گرداند کمکش نما، با شخصی که با تو قطع دوستی کند رابطه دوستی داشته باش، شخصی که به دیدار تو نیاید به دیدارش برو.

برای خلق و خوی رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) می باید سهمی اساسی در کار نشر دعوت او در نظر گرفته شود. ویژگیهای اخلاقی آن حضرت تا اندازه ای است که می توان او را یک اسوه تمام عیار اخلاق انسانی در حد بسیار بالا دانست. باید توجه داشت که خلق و خو به مقدار زیادی، خصیصه ای فردی و تا اندازه ای لطف الهی است. علاوه بر آن باید به این رسالت ویژه رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) نیز اشاره کرد که «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ». جذبه پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در جذب دوستان فراوان او و نیز عامه مردم مکه و بعدها مدینه، بخوبی در روایات تاریخی منعکس شده است. اما قبل از آن، صراحت قرآن بهترین شاهد این امر است: «و تو راست خلقی عظیم[انک لعلی خلق عظیم]». «به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی، اگر تند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند. » به همین دلیل است که خداوند از او می خواهد با رویی گشاده پذیرای نومسلمانان باشد: «چون ایمان آوردگان به آیات ما، نزد تو آمدند، بگو: سلام بر شما، خدا بر خویش مقرر کرده که شما را رحمت کند» و فرمود: در برابر مؤمنان فروتن باش » بیشترین توصیفات موجود از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) از امام علی علیه السلام یار دیرین آن حضرت است، آن که نگاهی نافذ داشت و دوست و برادر را بهتر از هر کس دیگری می شناخت: «رسول الله نه زیاده از معمول بلند بود و نه زیاده از معمول کوتاه، بلکه میانه بالا بود. مویش نه بسیار مجعد بود و نه بسیار صاف بی شکن، بل چین و شکنی اندک و دلپذیر داشت. چهره اش نه لاغر بود و نه فربه بل چهره ای مدور داشت با رنگی سفید مایل به سرخی. چشمانش سیاه و مژگانش برگشته بود. درشت استخوان بود و گشاده سینه، بدنش را موی اندک بود و تنها روی سینه اش مویی تنگ داشت. دستها و پاهایش زمخت می نمودند با انگشتانی مایل به ستبری. چون راه می رفت محکم و استوار می رفت و چنان پای از زمین برمی کند که گویی از بلندی به پستی می آمد. چون می خواست به کسی روی کند سر بر نمی گردانید بلکه با تمام بدن به سوی او برمی گشت. دلیرترین آنها و راستگوترینشان بود و به عهد خود سخت پایبند. از همه مردم زبانش نرمتر بود و در معاشرت از همه بهتر.
 
بیهقی و شامی و دیگران بسیاری از این قبیل گزارشات را که مربوط به قیافه و قامت رسول خداست گردآوری کرده اند که اینجا محل ذکر آنها نیست.
 
علی ( علیه السلام ) در باره خلق اجتماعی او می گوید: «کسی که برای نخستین بار او را می دید، هیبتش او را می گرفت؛ هر کسی با او معاشرت می کرد دوستی اش را به دل می گرفت. آنگاه که به اصحابش می نگریست، لحظات نگاه را به تساوی میانشان تقسیم می کرد؛ وقتی به کسی دست می داد پیش از او دست خویش را باز نمی کشید همچنانچه صورتش را از او برنمی گرداند مگر آن که او برگرداند. او چهره ای گشاده داشت. تندخو و ملامت گر و فحاش و مزاح نبود. سیره او میانه روی، سنت او هدایت و رشد، سخنش معیار حق و حکمش عدل بود.

 یکی دیگر از اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) می گوید: هیچ کس را ندیده که بیش از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) بر لبانش تبسم باشد. و ابو سفیان که پس از مسلمان شدن رفتار اصحاب را با رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) دید گفت: «ما رایت قوما قط اشد حبا اصحابهم من اصحاب محمد له »؛ «تاکنون ندیده بودم که کسانی صاحب خویش را آن اندازه که اصحاب محمد ( صلی الله علیه و آله ) او را دوست می دارند، دوست داشته باشند. ». امام حسین ( علیه السلام ) نیز به نقل از پدرش رفتار رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) را با مردمی که با او کاری داشتند به خوبی و زیبایی توصیف کرده است که چگونه به مردم نیازمند می رسید و از آنان می خواست تا نیاز کسی را نیز که نمی تواند خود را به او برساند، به او برسانند. رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) جز وقتی را که برای خدا و خانواده گذاشته بود، هیچ چیزی را ذخیره نکرده و همیشه در اختیار مردم بود. آن حضرت دائما در پی تالیف قلوب مردم تلاش می کرد (یؤلفهم و لا ینفرهم). بزرگ هر قومی را آرام می کرد و او را بر آنان سروری می داد. از احوال اصحاب خویش تفقه می کرد و از آنچه میان مردم می گذشت می پرسید (یتفقد اصحابه و یسال الناس عما فی الناس). نیکوکاری را تحسین ]می کرد و کار زشت را سبک می شمرد. آن حضرت میانه روی را حفظ می کرد، از حق[گویی کوتاهی نمی کرد و کوتاهی در حق گویی را روا نمی شمرد. همراهانش از بهترین مردم بودند و بهترین آنان نزد او، ناصح ترینشان بود و برترین آنان نزد او، نیکوکارترین آنها. او جز بر ذکر خدا قیام و قعود نداشت؛ در مجلسی که می نشست حق همه همنشینان را حفظ می کرد؛ به گونه ای که همنشین او، دوستدارتر از او بر خود نمی شناخت (و بر آن بود که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) نهایت علاقه را بدو داشته و حتی بر دیگران ترجیحش می دهد). باهر کسی که بدو نیازی داشت آنقدر می نشست تا او برخیزد؛ کسی که چیزی از او می خواست جز با برآوردن نیاز او یا سخنی نیکو، او را باز نمی گرداند. او در حق، برابر مردم پدری می کرد و همه در برابرش در حق بودند؛ مجلس او مجلس حکمت و حیا و صبر و امانت بود؛ صدایی از آن بر نمی خواست. بر خورد او با مردم نرم و نیکو بود؛ از آنچه بدان علاقه ای نداشت خود را به تغافل می زد؛ از هیچ کس عیبجویی نکرده و کسی را ملامت نمی نمود. رسول خدا نیکوترین مردم، بخشنده ترین و شجاع ترین آنان بود. یکی از اصحاب گوید: وقتی نزد او از دنیا سخن می گفتیم با ما همراهی می کرد وقتی سخن از آخرت بود در آن باره با ما سخن می گفت و زمانی نیز که سخن از طعام بود چنین می کرد. و عایشه می گفت: «کان خلقه القرآن »، و این که هرگاه سخن می گفت تبسم بر لبانش بود.

 اینها نمونه هایی از برخورد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) با اطرافیان بود. اکنون می توان آن سخن خداوند را که فرمود: اگر تندخو بودی مردم از گردت پراکنده می شدند، بهتر درک کرد.


قالَ صلّی اللّه علیه و آله: یؤْتَی الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ بِالْعَذابِ، فَإ ذا اُتِی مِنْ قِبَلِ رَاءسِهِ دَفَعَتْهُ تِلاوَةُ الْقُرْآنِ، وَ إ ذا اُتِی مِنْ قِبَلِ یدَیهِ دَفَعَتْهُ الصَّدَقَةُ، وَ إ ذا اُتِی مِنْ قِبَلِ رِجْلَیهِ دَفَعَهُ مَشْیهُ إ لی الْمَسْجِدِ . - مسکن الفؤاد شهید ثانی ص 50

 فرمود: هنگامی که بدن مرده را در قبر قرار دهند، چنانچه عذاب از بالای سر بخواهد وارد شود تلاوت قرآنش مانع عذاب می گردد و چنانچه از مقابل وارد شود صدقه و کارهای نیک مانع آن می باشد. و چنانچه از پائین پا بخواهد وارد گردد، رفتن به سوی مسجد مانع آن خواهد گشت.



احترام ملائکه به قاری قرآن

 انس با قرآن و تلاوت آمیخته با فهم معانی و مفاهیم آن، انسان را در آسمان معرفت الهی به پرواز درمی آورد و با ملائکه هم سنخ می کند و ملکوتیان به او عشق می ورزند، افزون بر این برخی سوره های قرآن خواص ویژه ای نیز به همراه دارند، از جمله در روایتی که امام صادق (( علیه السلام ) نقل فرموده است چنین می خوانیم: «پس از آنکه رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار فرشته که در میان آنها جبرئیل نیز بود بر جنازه او نماز گزاردند. من از جبرئیل علت این احترام ملائکه را پرسیدم و او گفت: بخاطر اینکه او در همه حالات: در نشستن، ایستادن، سواره بودن، پیاده روی و رفت و آمد قل هو الله احد را تلاوت می کرد. »

 
سیره پیامبر در قرائت:

 پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) نخستین معلم قرائت قرآن بود. قرآن را با صوتی زیبا و شمرده وبا رعایت وقفها بر اصحاب میخواند. البته بر کثرت وجودت قرائت تأکید نمیورزید. حتی میفرمود: قرآن را هر گونهای که میتوانید، بخوانید. آن حضرت بیشتر بر فهم قرآن تأکید میکرد. حاملان قرآن نزد او مکانتی عظمیم داشتند.
 
تشویق پیامبر اکرم در حق حاملان قرآن:


 پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) در صحنه های گوناگون سیاسی و اجتماعی به حاملان قرآن اهمیت میدادند. حضرت درگزینش امیران جنگی که بدون شک، امری بسیار حساس و مرتبط با روحیه، امنیت و سرنوشت امت و حکومت نوپای اسلامی بود میزان «قرآن خوانی» و یا «قرآن دانی» آنان را مدنظر و منشأ اثر قرار میدادند. در خبری آمده است: «بعث النبی ( صلی الله علیه و آله ) وفداً إلی الیمن فأمر علیهم أمیراً منهم و هو اصغرهم فمکثوا أیاماً لم یسیروا (. . . ) فقال له رجل یا رسول الله أتومره علینا و هو أصغرنا فذکر النبی ( صلی الله علیه و آله ) قرائته للقرآن». (پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) هیأتی را به یمن فرستاد و امیر آنان را کسی قرار داد که جوانترین ایشان بود. مدتی گذشت اما آنان حرکت نکردند تا اینکه مردی به پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) عرض کرد: آیا کسی را به امیری ما میگماری که کم سنترین ماست؟! پیامبر در پاسخ میزان تبحر وی را در قرائت قرآن، یادآور شد).


 پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) از ذکر مقام والای حاملان قرآن، حتی پس از مرگ ایشان نیز غفلت نمیورزید؛ چنانکه در جنگ احد، هنگام دفن شهدا، فرمود: «أنظروا أکثرهم جمعاً للقرآن فاجعلوه أمام صاحبه فی قبره» (بنگرید کدامیک از ایشان بخشی بیشتری از قرآن را فراگرفته است؛ وی را قبل از همرزمش در قبر قرار دهید).

 آورده اند که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در روز احد امر کرد، کسانی را که در صحنه نبرد، در یک صف واحد قرار داشتند و از رتبه های جهادی یکسان برخوردار بودند، در یک قبر دفن کنند. این کار نه به جهت کمبود جا و زمین، بلکه از سر اکرام و احترام شهیدان و بر اساس موقعیت آنان در حیات تا لحظه شهادت صورت گرفت.
 

تأکید بر آموزش قرآن

 حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله ) در کنار سایر کوششها و دقتهایی که به کار میبستند، بر مسأله ترویج و باز بودن مستمر باب تعلیم قرآن در جامعه تأکید میورزد. چنانکه فرمود: «خیارکم من تعلم القرآن و علمه»؛ مقصود پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) در این حدیث و مانند آن، فراگیری همه قرآن و آموختن روخوانی و تجوید و مانند آن نیست؛ بلکه حتی تعلیم و تعلم یک آیه نیز میتواند مصداقی از این بیان نبوی بوده باشد؛ چنانکه حضرت فرمود: «بلغوا عنی ولو آیةً» (از من به دیگران برسانید؛ حتی یک آیه را).

مسلمان حتی در برابر یک آیه قرآن هم باید خود را مأمور به تبلیغ بداند و آن را بر اساس همان روش حکیمانه، دقیق و حساب شده ای که در سیره و سنت معلم نخستین قرآن وجود داشته و نمونه هایی از آن ذکر گردید، تبلیغ کند.


منبع سایت : hawzah.net    با کمی تغییر



چشمان نابینای وصال شیرازی در حین سرودن این شعری در مصیبت امام حسن مجتبی علیه بینا شد


مظلومیت پیامبر و همسر و اهل بیت شان و روایات جعلی در فضائل دشمنان شان + تنها دستی که پیامبر بوسه زد


بهتر نیست خرج مجالس روضه امام حسین ر ا بدید به فقرا؟ اگر گریه کنیم برا امام افسرده میشیم؟


مهدی فاطمه را در این ایام عزای اهل بیت علیهم السلام فراموش نکنید برای

مظلومیت پیامبر و همسر و اهل بیت شان و روایات جعلی در فضائل دشمنان شان + تنها دستی که پیامبر بوسه زد


از موضوعات تحریف شده تاریخی این است که حضرت خدیجه سلام الله علیها  خیلی از پیامبر صلی الله علیه وآله بزرگتر بودند که با پیامبر ازدواج کردند و شوهر کرده بودند قبلاً . در حالیکه  در منابع معتبر اومده که حضرت خدیجه  فقط با پیامبر ازدواج کردند  در حالیکه پیامبر یکسال از ایشان بزرگتر بوده و حضرت خدیجه هم در سن 25یا 28 ساله بودند که با پیامیر ازدواج کردند نه 40 سالگی!!!


از موضوعات تحریف شده تاریخی این است که عایشه در سن 9 سالگی با پیامبر صلی الله علیه وآله  ازدواج کرد  در حالیکه باکره بود . اما اگر خوب دقت کنید در منابع مختلف تاریخی متوجه میشید چه دروغ بزرگی گفتند  . حقیقت این است که طبق منابع معتبر عایشه در سن 21یا 22 سالگی با پیامبر ازدواج کرد و درحالیکه  قبلا دوبار ازدواج کرده بود و بخاطر اینکه بچه دار نمیشد شوهرانش او را طلاق داده بودند!!! اهل سنت به این عایشه که هزاران مسلمان را به کشتن داد ام المومنین میگویند  اما به حضرت خدیجه که اولین همسر پیاتمبر بود و همه ثروت خود را در راه اسلام داد چنین لقبی نمیدهند  این به نظر شما ظلم نیست؟


دشمنان اسلام با توجه به این دروغها  اقدام به تخریب اسلام میکنند  مثلا در هلند  مراسم ازدواج پیرمرد  70 سالهو دختری 9 ساله را در خیابانها نشان میدن و مردم که با اون مرد اعتراض میکنند آخه این چه کاریه چرا به این دختر ظلم میکنید تو این سن . پیر مرد میگه: من مسلمان هستم و به سنت پیامبرم عمل کردم!!!

دشمنان شیعه برای اینکه مقام حضرت خدیجه را پائین بیاورند و از طرفی مقام عایشه ( زن سفاک و خونریزی که در جنگ جمل هزاران نفر را به کشتن داد) را بالا ببرند این شایعات  و تحریفات را منتشر میکنند و از طرفی  بعضی کارشناسان کم سواد  در رسانه ملی  هم اینها را برای ما میگویند

از دیگر دروغهای مشهور در بین ما مسلمانان بوسیدن دست کارگر (چون کارگری کرده بود و دستهاش پینه بسته بود  و نتونسته بود با پیامبر به جنگ بره!!! ) توسط پیامبر  است و این در حالی است که عالمی از اهل سنت این مطلب را نوشته  اما عالمی از اهل سنت این مطلب را جعلی می داند . ضمن دم خروس بد جوری زده بیرون و دلیل محکم تر آن است که با مطالعه تاریخ به این حقیقت میرسیم که سعد بن معاذ ( که اون عالم اهل سنت میگه پیامبر دست او را بعد از جنگ تبوک بوسید )  قبلا ( گویا 5 سال قبل ) در  غزوه بنى قریظه به شهادت رسیده بود!!!

بله دشمنان اهل بیت برای اینکه مقام و فضائل  اهل بیت را پائین بیارن  در حد انسانهای عادی این حدیث را جعل کردند  تا بگن  اینکه پیامبر دست حضرت زهرا سلام الله علیها را زیاد میبوسید فضیلتی نیست برای حضرت زهرا چون پیامبر دست یک کارگر ساده و غیر معصوم را هم  بوسیده !. دشمنان اهل بیت صلوات الله علیهم برای اینکه مردم را فریب بدن  و خود را لایق خلافت و حکومت بر جامعه مسلمین نشون بدن  سعی کردند هر فضیلتی که برای اهل بیت  نقل شده را مشابه اون را برای خود جعل کنند  برای این منظور : اولاً در زمان ابوبکر نقل احادیث پیامبر ممنوع شد  احادیثی که مردم نوشته بودند را جمع کرد و به آتش کشید و گفت کتاب خدا برای ما بس است (تا فضایل اهل بیت و هدایتگری های  پیامبر از ذهن ها پاک بشه و راحتتر بر مردم مسلط بشن) و از طرفی با پول دادن به بعضی ،  احادیثی جعل کردند برای خود و القاب  و فضائلی را بخود نسبت دادند که مال امیرالمومنین  صلوات الله علیه بود مثلا لقب فاروق اعظم و صدیق اکبر که پیامبر به امیرالمومنین داده بودند را به به عمر و ابابکر نسبت دادند . یا حدیث در مقابل این حدیث پیامبر که فرمود حسن و حسین سید و اقای جوانان بهشت هستند را جعل کردند و گفتند پیامبر فرمود: ابابکر و عمر دو سید و اقای پیران اهل بهشت هستند !!! در حالیکه روایات میگه همه قبل از اینکه به بهشت داخل بشند جوان و صحیح. سالم میشن و به بهشت داخل میشن . خلاصه فضایلی برای 3 خلیفه  غاصب  نقل کردند در روایات خودشون که اگر برای مرغ پخته شده بگی میخنده !!  اهل سنت خودشون نقل کردند کهابابکر گفته برای من شیطانی هست که مرا فریب میدهد و عمر در 70 قضیه گفته اگر علی (علیه السلام ) نبود  قطعاً عُمر هلاک میشد !!



توصیه میکنم لینک زیر ا ببینید :

تنها دستی که پیامبر(ص) بوسیدند


نامه عُمَر بن الخطاب به معاویه و اعتراف به سوزاندن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و کتک زدن آن حضرت و سقط شدن محسن و شهادت آن بانو


اثبات شهادت پیامبر اکرم بدست ابوبکر ، عمر ، عایشه ، حفصه از قران و روایات شیعه و سنی



چرا نمی تونیم برای امام حسین گریه کنیم ؟سی علت از علل قساوت قلب و راه درمان آن

چکار کنیم وقت روضه بتونیم گریه کنیم :

سی علت از علل قساوت قلب و راه درمان آن

شاید برای شما هم جای سؤال باشد که: چرا نمی توانیم گریه کنیم؟ چرا حالت تضرع و گریه در دعا ، عبادات و مجالس ذکر مصیبت اهل بیت (علیه السلام)  پیدا نمی‎کنیم؟!!

از موانع گریه و بیرون نیامدن اشک از چشم، چیزهائی است که موجب قساوت قلب و سنگدلی می شود، به نحوی که صاحب آن از الطاف ربانیّه و افاضات الهیه محروم می گردد، و سبب می شود که خشوع را از قلب، و اشک را از چشم دور کند، و صاحب آن دل و چشم از سعادت دنیا و آخرت محروم شود.

در اینجا لازم دانستم تذکر دهم که در بسیاری از دعاها از مصادر وحی و تنزیل روایت شده که به خدا باید پناه برد از دلی که خاشع نباشد، و از چشمی که اشک نریزد، و این فقره از دعا را در نظر گرفت که:

«أللّهم إنی أعوذ بک من قلبٍ لا یخشع،‌ و عین لا تدمع».[1]

یعنی: (خدایا به تو پناه می برم از دلی که خاشع نباشد، و از چشمی که اشک نریزد).

پس بر بنده مؤمن به خدا، لازم است که برای جلوگیری از قساوت قلب و نریختن اشک، از چیزهائی که موجب این دو چیز است، خودداری کند، تا دل او از آتش عشق و محبت خدا و آنهائی که خدا امر به محبت و دوستی ایشان کرده سوزان و چشم او گریان گردد.

 

موجبات قساوت قلب چند چیز است:

1.  معصیت و نافرمانی خدای تعالی

چنانچه امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده: «ما من شیء أفسد للقلب من خطیئة».[2] یعنی: (چیزی نیست که فسادش زیادتر باشد برای قلب، از گناه و نافرمانی از خدا).

و فرمود:«لاوجع أوجع للقلوب من الذنوب».[3]  یعنی:‌ (هیچ دردی دردآورتر نیست برای دل ها از گناهان).

2.  خوردن حرام

چنانچه پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده:«یا علی، من اکلَ الحرامَ سوّدَ قلبه».[4]یعنی: (یا علی، کسی که حرام بخورد، دلش سیاه می شود).

3.  خوردن مال شبهه ناک که دل را می میراند به نحوی که خدا را فراموش کند.

4.  طول امل، یعنی: درازی آرزو

چنانچه خدای تعالی به موسی(علیه السلام) فرموده که:«یا موسی، لا تطوّل فی الدّنیا أَمَلَک فیقسو قلبک».[5]  یعنی: (ای موسی، دراز مکن در دنیا آرزویت را که قسی القلب، یعنی: سنگدل می شوی).

5.  مال بسیار داشتن

 امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده است:«أنّ کثرة المال مفسدة للدّین و مقساة للقلوب».[6] یعنی: (بدرستی که بسیاری مال، فساد کننده دین و سخت کننده دل ها است).

6.  به فکر دنیا بودن و همّ آن را در دل داشتن

چنانچه روایت وارد شده که: «تفّرغوا من هموم الدّنیا ما استطعتم، فانّه مَن کانتِ الدنیا همته، قسی قلبه و کان فقره بین عینیه».[7]  یعنی: (فارغ و آسوده کنید خودتان را از همّ و فکر دنیا و علاقه به آن، هر چه می توانید. بدرستی که هر کسی که همّت او برای دنیا است دلش سنگ و سخت می شود و احتیاج او در مقابل دو چشم است و جز دنیا چیزی را نمی بیند).

7.  کثرت همّ قُوت (دغدغه بیش از حد برای کسب)

چنانچه حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله) به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) فرموده است: «یا علی، خمسة‌ یمیت القلب، - إلی أن قال -: و کثرة هم القوت».[8] یعنی: (پنج چیز است که قلب را می میراند. - تا اینکه فرمود -: و بسیاریِ همّ قوت).

8. نشستن با شخص گمراه و حاکم جائر

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده: «أربعة مفسدة للقلوب. - إلی أن قال -: مجالسة الموتی. فقیل یا رسول الله،‌ و ما مجالسته الموتی؟ قال: مجالسته کل ضال عن الایمان».[9] یعنی: (چهار طائفه اند که قلبها را فاسد می کنند. - تا اینکه فرمود -: همنشینی با مردگان. به آن حضرت گفته شد: همنشینی با مردگان مراد چیست؟ فرمود: همنشینی با هر غیر مؤمن گمراهی و جائر فی الاحکام و هر حاکم جائری).

9. همنشینی با سلطان (افراد قدرتمند و صاحب شوکت دنیوی)

در حدیث امام صادق(علیه السلام) است که فرموده: «من جلس مع السّلطان زاده الله القوة و الکبر». [10] یعنی: (کسی که با سلطان بنشیند، زیاد می کند خدا قساوت و تکبر او را).

10.  رفتن درب خانه سلطان

قال النبی(صلی الله علیه و آله): «یا علی، ثلاثة، یقسین القلوب».[11] یعنی (یا علی، سه چیز است که قساوت قلب می آورد. - تا اینکه فرمود -: «اتیان باب السلطان»، یعنی: (رفتن درب خانه سلطان).

11.  قرب و نزدیکی پیدا کردن با کسانی که مبالات در گفتار و کردار ندارد

چنانچه فرمودند: «و مقاربته جفاء و قسوة».[12]  یعنی: (نزدیک شدن چنین کسی که بی باک است در قول و فعل، جفا و قساوت است).

12. خفق نعال ( یعنی: کسی که ریاست و بزرگی طلب باشد و دوست داشته باشد چون حرکت می کند دیگران در عقب سر او صدای کفش هاشان بلند باشد.)

چنانچه علی(علیه السلام) فرموده: «ما اَری شیئاً اضرَ بقلوب الرّجال من خفق النعال و راء ظهورهم».[13] یعنی: (نمی بینم یا نمی دانم چیزی را که زیانش زیادتر باشد برای قلب های مردان از صداهای کفش هائی [که] در پشت سرهاشان حرکت می کنند).

13. به دنبال صید و شکار رفتن

14.  گوش دادن برای شنیدن صداهای لهو و سازها و غنا

15. نشست و برخواست کردن با اغنیاء و ثروتمندان

16. اختلاط ، آمیزش و صحبت زیاد کردن با زنان

17. خنده زیاد کردن

18. ترک مجالست و همنشینی با علماء در مدت چهل روز

چنانچه پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده: «یا علی، إذا أتی علی المؤمن أربعین صباحاً و لم یجلس العلماء، قسی قلبه و جرّ علی الکبائر».[14]یعنی: (یا علی اگر چهل صباح بر مؤمن بگذرد و با علماء ننشیند، قسی القلب و سنگدل می گردد و جری می شود بر گناهان کبیره).

19. مشورت با زنان و به رأی آنها عمل کردن به آن{در اموری که ربطی به آنان ندارد!}

20. ترک کردن ذکر خدا

چنانچه خدای تعالی به موسی خطاب فرموده: «یا موسی! لا تدع ذکری علی کلّْ حال، إنّ ترکَ ذکری یقسی القلوب».[15] یعنی: (ای موسی! وامگذار یاد کردن مرا در حال که ترک کردن ذکر من دل ها را سخت می کند).

21. سخنان لهو و بیهوده گفتن که فائده ای نداشته باشد

22.  زیاد سخن گفتن

حضرت عیسی روح الله(علیه السلام)  فرمود: «لا تکثروا کلامکم فتقسو قلوبکم و من کثر کلامه قَلَ عقله و قسی قلبه».[16] یعنی: (زیاد سخن نگوئید که دل ها را سنگ و سخت می کند، و کسی که زیاد سخن گوید عقل او کم می شود و دل او سخت می شود).

23. تأخیر انداختن نمازها را از اوقات خود، بدون عذر شرعی

پیغمبر اکرم فرموده: «تأخیر انداختن نماز از وقت، قساوت قلب می آورد».

24. دل را در حال نماز گزاردن بجای دیگر و چیز دیگر توجّه دادن

25.  زیاد خوردن و زیاد آشامیدن

در حدیث آمده که فرموده:«لا تمیتو القلوب بکثرة الطعام و الشراب، فان القلب یموت کالزرع إذا کثر علیه الماء».[17]

یعنی: (نمی رانید دل ها را به خوردنی زیاد و آشامیدن زیاد، زیرا که دل مانند زرع است که از آب دادن زیاد فاسد می شود).

26. در حال سیری و اشتهای طعام نداشتن، طعام خوردن

27. زیاد گوشت خوردن

28. خوابیدن بعد از خوردن غذا

چنانچه روایت شده که امام(علیه السلام) فرموده: «أذیبوا طعامکم بذکرالله تعالی، و لا تناموا علیها فتقسوا».[18]  یعنی: (آب کنید طعامی را که خوردید به ذکر خدای تعالی، و پس از خوردن طعام بلافاصله نخوابید که قساوت می آورد).

29. در حال سیری که اشتهای به طعام نیست طعام خوردن

30 ریختن خاک بر قبر صاحب رَحِم، یعنی: خویشاوندان رَحِمی

بنا بر روایت حضرت صادق(علیه السلام) که فرموده: «اَنهاکُم من أن تطرحوا التراب علی ذوی أرحامکم، فان ذلک یورث القسوة [فی القلب] و من قسا قلبه بَعُد من ربّه».[19] یعنی: (نهی می کنم شما را از ریختن خاک بر روی خویشان خود که رَحِم های شمایند، که آن موجب قساوت قلب می شود، و کسی که قلب او قساوت گرفت از پروردگار خود دور می شود).

دانسته باد که زشت ترین و قبیح ترین تمام مرضهای قلب، مرض قساوت قلب است که سبب می شود برای محروم شدن از خیرات و سعادت دنیویّه و اخرویّه و دوری از رحمت خدای تعالی و نزدیکی به سخط و غضب او. باید پناه بُرد به خدا، چنانچه در روایت است که امام(علیه السلام) فرموده:

«ما غضب الله علی قوم و لا إنصراف رحمته عنهم إلاّ لقساوتهم».[20] یعنی:‌ (غضب نکرده است خدا بر قومی و منصرف نشده است رحمت او از ایشان، مگر به جهت قساوت و سنگدلی ایشان).

و فرمود: «ما مرض قلب اشدّ من القسوة».[21] یعنی: (مریض نمی شود به مرضی که سخت تر از قساوت باشد.).

و فرمود: «ما ضرب عبد بعقوبة أعظم من قسوة القلب».[22] یعنی: (زده نمی شود بنده به عقوبتی که بزرگتر از قساوت قلب باشد).

علاج مرض قساوت قلب

بدانکه بنابر آنچه در اخبار صادره از ائمه اطهار(علیهم السلام) ذکر شده، دفع این مرض هلاک کننده به چند چیز می شود:

اوّل: فرمایش نبوی است به امیرمؤمنان که فرموده:

«یا علی، خمسة تجلوا القلب و تذهب القساوة: مجالسة العماء، و مسح رأس الیتیم، و کثره الاستغفار، و سهر الکثیر، الصوم بالنهار».[23] یعنی (یا علی پنج چیز است که قلب را جلا می دهد. نشستن با علماء، و دست کشیدن به سر یتیم، و بسیار طلب آمرزش کردن در اوقات سحرها، و شب زنده داری و کم خوابیدن، و روزه گرفتن در روز).

و در خبر دیگر فرمود:

«یا علی، تنوّر القلب قرأته قل هو الله احد».

یعنی: (قلب را نورانی می کند خواندن سوره قل هو الله احد).

«و قلة الدکل، و مجالسته العلماء، و أکل حبات الغلات».

(و کم خوردن، و نشستن با علماء، و خوردن دانه های حبوبات).

برگرفته شده از: آیت الله سید محمد حسن میرجهانی(ره) ، (1371)، البکاء للحسین(علیه السلام)، در ثواب گریستن و عزاداری یر حضرت سید الشهداء(علیه السلام)، و وظایف عزاداری، تحقیق روح الله عباسی، قم، نشر رسالت، 1385، چاپ دوم.

پی نوشت ها :

 

[1]. تهذیب، ج 6، ص 35؛ اقبال، ص 487؛ بحارالأنوار، ج 98، ص 314

[2] . کافی، ج 6، ص 268؛ امالی للطوسی، ص 438؛ بحارالأنوار، ج 7، ص 312.

[3] . کافی، ج 2، ص 275؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 304؛ بحارالأنوار، ج 73، ص 342.

[4] . مصدرش یافت نشد!.

[5] . کافی، ج 2، ص 329؛ اعلام الدین، ص 218؛ بحارالأنوار، ج 73، ص 398.

[6] . تحف العقول، ص 119؛ مشکاة الأنوار، ص 138؛ بحارالأنوار، ج 1، ص 175.

[7] . مجموعة ورام، ج 2، ص 119؛ ارشاد القلوب، ج 1، ص 18؛ بحارالأنوار، ج 77، ص 166 با اختلاف بسیار نقل شده.

[8] . مصدرش یافت نشد!.

[9] . بحارالأنوار، ج 103، ص 226.

[10] . منیة‌المرید، ص 123 با اختلاف در نقل.

[11] . فقیه، ج 4، ص 365؛ بحارالأنوار، ج 65، ص 282.

[12] . کافی، ج 2، ص 369.

[13] . مجموعة ورام، ج 1، ص 65.

[14] . مصدرش یافت نشد!.

[15] . کافی، ج 2، ص 497؛ بحارالأنوار، ج 13، ص 342.

[16] . الامالی، ص 3، ح 1/1؛ کتاب الموطاء، ص 986، تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 266؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 118؛ بحارالأنوار، ج 71، ص 281. این روایت در این مصادر اینگونه آمده: «لا تکثروا الکلام بغیر ذکر الله، فإن کثرة الکلام بغیرالله، قسوة القلب، إن أبعد الناس من الله القلب القاسی». عبارت مصنف را نیافتم.

[17] . مجموعة ورام، ج 1، ص 46.

[18] . دعوات، ص 76؛ بحارالأنوار، ج 62، ص 267.

[19] . کافی، ج 2، ص 199؛ علل الشرایع، ج 1، ص 304؛ بحارالأنوار، ج 82، ص 35.

[20] . الفصول المهمة، ج 2، ص 42.

[21] . مستدرک الوسائل، ج12، ص 94؛ بحارالأنوار، ج 65، ص 337.

[22] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، ص 339؛ بحارالأنوار، ج78، ص176.

[23] . تحف العقول، ص 296؛ شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 339؛ تفسیر قرطبی، ج 15، ص 248؛ تفسیر الثعالبی، ج 5، ص 87؛ بحارالأنوار، ج 78، ص 176؛ من السیرة الامام محمّد باقر(ع)، ص 156.

منبع: گناه شناسی

برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir

مهدی فاطمه را در این ایام عزای اهل بیت علیهم السلام فراموش نکنید برای ...

با سلام . میدونستید بعضی پیامبران قبل از اسلام هر کدام چند تا از اسم های اعظم خداوند متعال را میدونستند .ولی پیامبر صلی الله علیه واله و ائمه و حضرت زهرا صلوات الله علیهم تمام آنهارا میدونند؟ میدونستید با اینکه امام زمان تمام این اسم های اعظم را بلد هستند و مستجاب الدعو هستند تو خیلی از ملاقاتها و تشرفاتها مومنین ،حضرت ازشون درخواست کرده بودند برای تعجیل در فرج من دعا کنید؟ به مرحوم فشندی رضوان الله تعالی علیه که تو مسجد جمکران به حضرت یه لیوان آب داد و گفت اقا سید بفرمائید و برای تعجیل در فرج امام زمان دعا کنید(امام را نشناخته بود). حضرت فرمودند اگر شیعیان ما به اندازه یک لیوان آب ،ما را میخواستند دعا میکردند و خدا اذن به ظهور من میداد. برای نزدیک شدن ظهور حضرت، حضرت اجازه دعا ندارند یا دعاشون در این زمینه استثناءً مستجاب نمیشه. بلکه شیعیان باید دعا کنند و تا شیعیان دعا نکنند ظهور نزدیک نمیشه . یه عمری وقت و بی وقت از امام زمان و اهل بیت  خواهش و تمنا کردیم برای حوائج کوچک و بزرگمون. حالا از بد روزگار امام زمان یه بار از ما خواستند برای فرج من زیاد دعا کنید که فرج وگشایش شما هم در همین دعا هست. ولی متاسفانه مداحان و علما کمتر توجه میکنند به این دعا و شاید یکبار بگن اللهم عجل لولیک الفرج در صورتی که دستور حضرت، زیاد دعا کردن هست. اما خیلی ها هم تو مجالس برای هر مریض سرطانی و لا علاج یا جوان  بیکار یا بی همسر دعا میکنند و< امن یجیب > میخونند اما اصلا یادی از امام مظلوم مان  نمیکنند.اصلا توجه نمیکنند هر نفسی که میکشیم بخاطر لطف امام است کافی بود امام شب قدر تو تقدیراتمان مینوشت محرم امسال را زنده نباشیم. ما هر نعمتی داریم بخاطر لطف امام است.از سلامتی جسم  و روان بگیر تا شاغل بودن  تا هدایت شدنمان به شیعه تا نفس کشیدن و امنیت و ... فراموش نکنید .


لطفا تو هر مجلس رفتید یادتون باشه بعداز گریه بر اباعبدالله برای تعجیل در فرج منقم شان حضرت بقیت الله الاعظم دعا کنید. امام زمان به یکی از علما فرمودن هر که اینکار را بکنه من برای حوائج او دعا میکنم !!! (حتما قبل و بعداز این دعا هم صلوات بفرستیدتا مستجاب بشه) هر جا هیئت و سخنرانی  شرکت میکنید به مداحان  ، علما و روحانیون  بگید اخر کار 40بار بگن ( اللهم عجل لولیک الفرج)  اگر وقت نمیشه 14یا 7 مرتبه بگن،  تو  یه مجلسی هزار نفر بگن 7 بار میشه 7 هزار بار . خیلی فرج نزدیک میشه انشاء الله


کلیپ صوتی مهم :


با وجود این همه گریه بر امام حسین (ع) چرا امام زمان (ع) ظهور نمی کنند.



دانلودفایل صوتی غربت امام زمان علیه السلام و گریه اش برای شیعیان بسیار تاثیرگذاره حتما گوش کنید

تا میتونید این متن را به هر شکل که میتونید منتشر کنید.حتی بدون ذکر منبع.